تنظيف
شهر طهران
سندي
كه پيش رو داريم
سند جالبي است
از دوره ناصري.
و مضمون آن فرمان
ناصرالدين
شاه است مبني
بر چگونگي دفع
مواد زائد و
زباله و آراستگي
شهر تهران آن
روز. و اين امر
نشان دهنده
آن است همچنان
كه امروز نيز
تهران با اين
مشكل مهم يعني
دفع زباله شهري
مواجه است در
بيش از يكصد
و بيست سال پيش
نيز بلاي جان
اين شهر بود
به طوري كه شاه
شخصاً ناگزير
به صدور فرماني
با خط خود در
اين باب شد.
البته بايد
توجه داشت كه
در آن سالها
(1296ق) هنوز سازماني
به نام بلديه
يا شهرداري
تاسيس نشده
بود كه به اين
كار رسيدگي
نمايد و اولين
بلديه رسمي
تهران در سال
1328ق به هنگام
نايب السلطنگي
عضدالملك تاسيس
گرديد. با هم
اين سند را
مي
خوانيم:
دستورالعمل
تنظيف شهر
طهران |
دستورالعمل
امين حضور براي
پاكيزه گي شهر
تهران از محلات
و كوچه هاي خارج
و داخل كه جناب
آقا ملاحظه
كرده احكام
آنها را نويسانده
به امين حضور
بدهند:
اولاً،
شهر و اطراف
شهر و محلات
اندرون و بيرون
كلاً بايد پاكيزه
باشد و ابدا
زبيل و كثافات
از هر جور و
هر قسم نبايد
در كوچه ها و
معابر و پس كوچه
ها ديده شود.
ثانياً، شهر
و محلات بيرون
اندرون عبارت
از خانه و دكان
و حمام و مستغلات
و كاروانسرا
و محوطه و ميدان
هاست و هر يك
از اين بناها
صاحبي دارد
هر صاحبخانه
و مستقل مجبور
است و محكوم
كه جلو و اطراف
خانه و ملك خود
را هر روز جاروي
كند و پاك نمايد
و زبيل و كثافات
ظاهره را مفقودالاثر
نمايد و اگر
از اين خانه
ها و املاك خالصه
ديوان باشد،
امين حضور بايد
از جانب دولت
رفع كثافاتش
را بكند.
ثالثاً، قراول
بدهند كه آبهايي
كه از كوچه ها
جاري است كوچه
را كثيف و لجن
نكند كه به آن
واسطه عفونت
در هوا ظاهر
شود و آب آب
انبارهاي شهر
را ماهي دو مرتبه
خالي كرده عوض
كنند و آب تازه
بيندازند.
رابعاً، هر جا
سقف كوتاهي،
ديوار خرابه
يا سقف خراب
شكسته يا كوچه
خرابي و محل
خرابي ملاحظه
كند همه را بالمره
از بيخ و بن
خراب كرده صاحب
و مالكش را مجبور
نمايد كه در
نهايت خوبي
بسازد و اگر
خالصه باشد
ديوان مي سازد.
خامساً، در هر
مكان كه لازم
باشد ديواري
تعمير شود ياوري
به كوچه گذاشته
شود كه مانع
از چشم انداز
جاهاي كثيف
باشد به معمارباشي
بگويد به مجرد
اعلام امين
حضور بسازد
و تعويق نيندازد.
سادساً، شتر
و خر و ساير
حيوانات باردار
و غير باردار
كه از كوچه ها
و كاروانسراها
و ميدانها عبور
مي كنند و بار
مي برند و مي
آورند نگذارند
بي جهت و سببي
در كوچه ها معطل
بايستند يا
در وسط كوچه
و شاهراه بخوابانند،
هر چه زودتر
از كوچه ها حيوانات
بيرون بروند
بهتر است.
سابعاً، هر جا
خاكروبه و زبيل
زياد و تل باشد
حكما در حريم
و در خانه و
دكان و مستغلات
هر كس باشد مجبور
كنند بردارند
و مفقودالاثر
نمايند و اگر
در حريم خالصه
جات ديوان باشد
باركشهاي ديوان
بردارند.
ثامناً، رخت
شورخانها كه
در شهر و خارج
و مبال ها و
قبرستانهاي
با ديوار در
خارج شهر كه
به اطلاع حكيم
باشي طولوزون
قرار شده است
بسازند از حالا
برآورد خرج
آنها و نقش و
مكان آنها را
معين كنند به
اطلاع معمارباشي
در بهار تنخواه
داده شود، امين
حضور خودش مراقب
بوده بسازد
و به اتمام برساند.
تاسعاً، كل ريكاها
و الاغهاي باركش
ديواني و عمله
جات اينها ابوالجمع
امين حضور بايد
باشند كه به
كار وادارند
و اگر الاغ باركش
و عمله كم باشد
ديوان باز هم
مي دهد هر قدر
لازم باشد.
---------------------------------------------------
پانويس:
ـ
امين حضور (آقاعلي
آشتياني): وي
از رجال درباري
و از پيشخدمتهاي
خاصۀ ناصرالدين
شاه بود. در
سال 1286 مسئول
امور احتساب
تهران شد و در
1306 در حالي كه
وزير بقايا
بود، حكومت
ساوه و زرند
و رياست ايل
شاهسون بغدادي
را به وي محول
نمودند. تقاطعي
در خيابان ري
تهران هنوز
به نام وي خوانده
مي شود.
ـ
جناب آقا: ميرزايوسف
مستوفي الممالك
(ميرزايوسف
آشتياني): فرزند
ميرزاحسن،
در سال 1261 پس از
فوت پدرش از
طرف محمدشاه
ملقب به “مستوفي
الممالك“ گرديد.
در سال 1268 حكومت
عراق ضميمه
مشاغل پيشين
وي گشت. وي در
طول مدت صدارت
ميرزاآقاخان
نوري، خانه
نشين بود. در
سال 1276 به عضويت
مجلس شوراي
دولتي درآمد
و در 1280 وزير ماليه
شد. ناصرالدين
شاه در تشكيلات
جديدي كه در
سال 1283 ايجاد
نمود مشاغلي
را علاوه بر
وزارت ماليه
برعهده نامبره
گذارد كه عبارتند
از: اداره امور
آذربايجان،
كردستان، قم،
ساوه، زرند،
اداره رخت دارخانه
و صندوقخانه
شاه، اصطبل
خاصه، عمارات
دولتي و… در
سال 1284 شديدا
مورد توجه ناصرالدين
شاه قرار گرفت
و عنوان “رئيس
الوزراء “ را
به وي اعطا نمود.
در 1288 همزمان
با صدارت ميرزاحسن
مشيرالدوله
مجدداً انزوا
اختيار كرد
و پس از عزل
مشيرالدوله
به مشاغل پيشين
خود بازگشت.
در سال 1291 براساس
دستور ناصرالدين
شاه، امور مملكتي
به دو دسته تقسيم
شد: كارهاي داخله
و ماليه برعهده
مستوفي الممالك
و امور وزارت
جنگ با مشيرالدوله.
مستوفي الممالك
در 25 جمادي الثاني
1298 به موجب دستخط
ناصرالدين
شاه، رسماً صدارت
را پذيرفت و
در رجب 1303 درگذشت.
|
|
عكسي كه ناصرالدين شاه از خودش در لباس فرنگي
انداخته است
|
|
ـ زبيل: خاكروبه، آشغال، سرگين
ـ مبال: مستراح
ـ طولوزان: پزشك
مخصوص و فرانسوي ناصرالدين شاه
ـ ريكا: نوعي از
چوبداران كه پشم كلاه ايشان آويزان باشد. |