نقاشي
قهوه خانه أي كه خيلي ها به آن نقاشي خيالي نيز مي گويند، در حد خود
هنري است كه پايه ها و مباني شناخته شده و مشخصي دارد. نخستين ويژگيش
حفظ اصالت در نقاشي چهره هاست به صورتي كه حتي در ساختن مجلس هاي بزم و
رزم نيز نقاش منتهاي دقت خود را در زمينه ترسيم چهره ها به كار مي گيرد
و اين ويژگي از آنجا ناشي مي شود كه “حالت“ و “حركت“ در اين نوع نقاشي
بسيار محدود است و در هر تابلو وجود چهره هاست كه مي تواند “سوژه“
موردنظر نقاش را به بيننده انتقال دهد و نقاش قهوه خانه أي روايتگر
صميمي و صادقي است كه به طور آگاهانه و يا ناخودآگاه علايق يا نفرت
آدمهايي را كه متعلق به آنهاست در سيماي شخصيت هاي تابلو مي ريزد. براي
نمونه وقتي تابلوي رستم و سهراب را نگاه مي كنيم مي بينيم چهرهء رستم
بيشترين فضا را اشغال كرده است و اين علاقه نقاش را به شخصيت قهرماني
رستم مي رساند، در حالي كه در يك تابلوي مذهبي، سيماي معاندين و اشقيا
را با زشت ترين شكل ممكن به تصوير مي كشد.
در
نقاشي قهوه خانه أي هيچگونه محدوديتي از لحاظ سوژه وجود ندارد و دست نقاش
به طور كامل در ترسيم آنچه كه دلخواهش مي باشد باز است. به همين جهت هرگز
نمي توان هيچ يك از تابلوهاي قهوه خانه أي را معياري براي داوري قطعي در
مورد بقيه تابلوها به حساب آورد. به طور كلي موضوعات نقاشي قهوه خانه أي را
مي توان به سه دسته جدا نمود نقاشيهاي مذهبي، نقاشيهاي حماسي، و نقاشيهاي
بزمي و عاشقانه. |
رزم رستم و اسفنديار
( قسمتي از تابلو ) محمد مدبر منصوب به اسماعيل كياني ، رنگ و روغن روي بوم ،
دوره معاصر
|
|