ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

138

غزه در آتش و خون

 

 

رقص چوبها به مناسبت کودتای 28 مرداد

 

 

پیشینه فرش

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

شماره ۱۴ 

 

اسناد زنان

اسناد زهرا سلطان خانم، شاه زنان

           

اسنادي که در اين بخش به معرفي آن مي‌پردازيم بخشي از 27 برگ سندي است که به زني به نام زهرا سلطان دختر فيلبان باشي تعلق دارد. اين 27 برگ سند مربوط به سالهاي 1334 تا 1336 قمري و شامل مکاتبات و عريضه هاي اين زن با هيئت دولت و جوابيه هاي دولت و سفارت روس است. در اين شماره به معرفي سه برگ از اين سندها مي‌پردازيم.

 

 در تحقيقات اوليه به شناخت کافي از خانواده فيلبان باشي1 نرسيديم ولي آنچه از اسناد برمي آيد اين است که زهرا سلطان خانم دختر عبدالصمد خان فيلبان‌باشي از طرف مظفرالدين شاه لقب شاه زنان را داشته و همچون پدر تبعه انگلستان است، اما همسرش عبدالعظيم ميرزا، تبعه روسيه و کارمند اين سفارت بوده است. زهرا سلطان خانم پس از کشته شدن عبدالعظيم ميرزا حقوق همسرش را از وزارت خارجه دريافت مي کرده است. دلايل اين نامه‌نگاريها قطع شدن ناگهاني اين حقوق بود که به علت نامعلومي صورت گرفته، البته خود زهرا سلطان خانم معتقد است که دشمني کاظم خان، برادرزاده اش و ميرزا خليل خان که منشي دولت و دشمن خوني همسرش بوده‌اند دليل اين مشکل است، ولي با بررسي اسناد شايد بتوان دلايلي چون جنگ جهاني اول، خروج سفراي روس و انگليس و آشفتگي کشور را نيز به آن اضافه کنيم. او خود در يکي از نامه‌هايش آورده است که دو تن از اعضاي بلندپايه سفارت روس در هنگام خروج از کشور به او مي گويند «ما رفتيم ولي خودت اسير دشمن خواهي شد ....ما همه جور مرحمت در حق تو داشتيم ولي وضع مملکت بهم مي خورد و صاحب منصبان که در سفارت مي‌آيند تو را نمي شناسند تا وقتي تو را بشناسند پدر تو سوخته مي‌شود». (سند شماره 1).

 

آنچه که در اين سه فقره سند شاخص است سماجت و پيگيريهاي اين زن براي احقاق حقوق از دست رفته خود مي‌باشد که سرانجام نيز منجر به نتيجه دلخواه او مي‌شود. زهرا سلطان خانم به اعتراض يک سال در منزل صدرالعلما و سه ماه در سفارت روسيه متحصن شد. بارها به سفارت و هيئت دولت مراجعه کرد و در اين رفت و آمدها توهينهاي بسياري از جانب سفارت و وزارت خارجه به او شد که عريضه هاي وي روايت اين رفت و آمدها و اهانتهاست.

 

دو سند ديگري که در کنار عريضه زهراسلطان خانم به آن مي‌پردازيم يکي نامه دوستانه کنسول روسيه به محمدولي خان سپهسالار رئيس الوزراست که ديگر از دست «تظلمات و ناله هاي» (سند شماره ي 2) صبيه فيلبانباشي به تنگ آمده و دست به دامن رئيس الوزرا شده که او را از اين مشکل نجات دهد و سند ديگر حکم رئيس الوزرا ي وقت محمدعلي خان علاءالسلطنه به وزارت ماليه در تاريخ 27 شوال 1335ق /25 مرداد 1296 براي پرداخت حقوق زهراسلطان خانم و دختران او است .(سند شماره ي 3) زهرا سلطان بعد از مدتها و به قول خودش «پس از شش سال دوندگي» و نامه نگاري سرانجام موفق به دريافت حقوق خود شد.

 _______________________________

 

1. فيلبان باشي سرکرده فيلبانان بود و در سفر و حضر مي بايست با فيلهاي پادشاهي حاضر باشند و هروقت که پادشاه به دولت سوار مي‌شدند فيلبان باشي و ساير فيلبانان به فيلها سوارشده در رکاب نصرت مآب بودند. (دفتر تاريخ، مجموعه اسناد و منابع تاريخي، به کوشش ايرج افشار. تهران، بنياد موقوفات دکترمحمود افشار،1380، ص613)

 

 

 

(سند شماره 1)

 

            جناب مستطاب عالي را قسم ميدهم بحق حضرت مسيحي عريضه را تا اخر (آخر) ملاحظه نمائيد

 

عرض مي شود حضور مبارک روزيکه جناب بالشکوء صاحب وجناب باران اسيطي صاحب از اين مملکت ميخواستند تشريف به برند (ببرند) به کمينه فرمودند که ما رفتيم ولي خودت اسير دشمن خواهي شد و اولادهايت بي پدر بودند آنها هم اسير خواهند شد در دست دشمن چونکه ما همه جور همراهي و مرحمت در حق تو داشتيم ولي وضع مملکت بهم ميخورد و صاحبمنصبان که در سفارت مي‌آيند تو را نمي شناسند تا وقتيکه تو را بشناسند پدر تو سوخته مي شود حال ملاحظه کردم ديدم فرمايشات آنها صحيح بود يوم يکشنبه بيست و هفتم رفتم درب هيئت وزراء برئيس الوزراء عرض کنم که جواب پاکت سفارت که آراء (ارائه ) دادم مرحمت کنيد به تحريک اطلاع‌السلطنه که رئيس کابينه هيئت است و ميرزا خليل که منشي کابينه و خوني شوهر کمينه است سرايي دار (سرايدار) هاي آقا بالا باشد و يحيي خان نايب کارست چادر بسرم تکه تکه کردند گفتند سفارت خيلي حمايت در حق تو دارد خودشان آدم بفرستند خدمت رئيس الوزراء اجزاء به ما سپرده اند که صبيه فيل بان باشي را نگذاريد که جلوي وزراء را بگيرد آنچه هم بايد به سفارت بگويند گفتند کمينه آنجا نشستم که وزير امورخارجه بيايد شکايت آنها را به وزير امورخارجه بکنم وزير تشريف آوردند وقايع را بايشان عرض کردم که برئيس الوزراء مقرر بکند که جواب پاکت سفارت را مرحمت نمايد بجهت اينکه سرايي دارها (سرايدارها ) از من جلوءگيري ميکنند در آن عرصات جناب وزير مختار از هيئت بيرون آمدند بعد از گفتگو با وزيرخارجه کمينه عرض کردم که جناب وزيرمختار يک سفارشي کمينه را بوزير بنمايند که چرا بايد سرايدارها شرف مرا به برند (ببرند) و چادر را بسر من پاره کنند روز دوشنبه بيست و هشتم آمدم درب سفارت تمام زنها و مردها درب سفارت جمع بودند هر کاري کردم نايب غزاق (قزاق) نگذاشت که بياين طو(تو) گفتم پيغام بدهيد دختر فيل بان باشي عرض دارد جواب گفت که ديروز يفرنن صاحب قدغن کرده که اگر دختر فيل بان باشي آمد نگذاريد بيايد در سفارت مأيوس شدم مراجعت کردم در منزل خوشا بحال شهريه بگيرها که مرد و زن اجماع دارند گاهي در سفارت و گاهي در مجلس مي روند و گاهي درب خانه سپه سالارمي روند و کارشان را انجام ميدهند زماني که که آنها در سفارت پلو ميخورند من که اولادهايم تبعه بودند بمرض حصبه دو نفر آنها گرفتارشدند و دو ماه در بستر خوابيدند از بس رفتم خدمت صدرالعلماء پول دواء و قرضاً گرفتم صدرالعلماء نوشت بجناب غنصر(کنسول) که اولادهاي اين زن تبعه شما هستند خودش با سه دختر در طهران ويلان شده اند گرسنه و برهنه يا حق آنها را از دولت بگيريد بدهيد يا خودتان با آنها همراهي داشته باشيد جناب غنصر(کنسول)محض آنکه رعايتي در حق کمينه بکنند کار ما را رجوع بسفارت کردند چهارسال است که بيدق (بيرق) غنصورگري(کنسولگري) به پا شده است ايام عيد مي شود ميروم در خانه صدرالعلماء خانه خود را قفل مي‌کنم تا ايام عيد بگذرد خداوند يکرحمتي بردلتان بيندازد اين احکاماتيکه در دست اين کمينه است اگر بدست مواجب دارها بود هزارمرتبه حق خود را از خزينه داري گرفته بودند[.... ]. کمينه دستخط حق از دولت مظفري دارم بمهر تمام وزاراي سابق لقب به کمينه فرمودند شاه زنان و تمام مملکت ايران ميدانند که من نره شيرم حال در اين زمان مجبوراً دم خود را گره کرده ام چونکه مي بينم در اين زمانه خواجه بفکر خويش است و کوسه بفکر ريش است [...].  

 

سند شماره 1 – صفحه 1 [برای مشاهده سند کلیک کنید]

سند شماره 1 – صفحه 2 [برای مشاهده سند کلیک کنید]

سند شماره 1 – صفحه 3 [برای مشاهده سند کلیک کنید]

 

 

(سند شماره 2)

 

سفارت دولت امپراطوري روسيه

 مقيم دربارايران

 مورخه 26 ماه اپريل 1916

 

قربانت شوم          صبيه فيل بان باشي حقيقتاً اسباب زحمت دوستدار شده است تصور ميکنم که درباره مشاراليها بهمين يک بيت خاطرقلم خود را زحمت بدهد

يا بکش يا دانه ده        يا بنده را آزادکن

راستي به مناسبت است که عرض کنم يا او را آسوده و يا دوستدار را از دست تظلمات و ناله‌هاي آن راحت فرمائيد ايام عزت مستدام

امضاء                                       

سند شماره 2 [برای مشاهده سند کلیک کنید]

 

 

(سند شماره 3)

 

شير و خورشيد                            بتاريخ 25 برج اسد 1335

رياست وزراء                                ضميمه

 نمره 876

                                                وزارت جليله ماليه

           

در جلسه 27 شوال مطابق 25 اسد 1335 هيئت وزراء تصويب فرمودند که حقوق صباياي زهرا سلطان خانم صبيه مرحوم فيلبان باشي بطوريکه سابقاً تصويب شده تمام و بطور شهريه پرداخته شود تصويب نامه در کابينه رياست وزراء ضبط است.    

 

                                                                                    محمدعلي

                                                                           مهر رياست وزراء

 

سند شماره 3 [برای مشاهده سند کلیک کنید]

 




نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org