نيلوفر کسري
عصر قاجار در بررسي تحولات تاريخ زنان يکي از اعصار مهم تاريخي ايران زمين به حساب ميآيد. چرا که تا آن زمان زنان به عرصه فعاليتهاي اجتماعي و سياسي قدم ننهاده بودند، و تنها پارهاي از زنان قدرتمند درباري ميتوانستند در کنار شوهران و فرزندان خويش به ايفاي نقش سياسي بپردازند. اما در عصر قاجار زنان به عنوان مخالفت با سيستم استبدادي جاري کشور قدم به عرصه نهاده و از طريق شرکت در تظاهرات و ايجاد انجمنها وظيفه تاريخي خود را انجام دادهاند. يکي از مناطقي که زنان در آنجا به فعاليت جدي سياسي دست زدند تبريز بود. در آنجا زنان به طور جداگانه با دولتيان مبارزه نمودند و در مخالفت با عينالدوله وارد عرصه شدند. گروهي از زنان مسلح چادر به سر که چادر را به کمر بسته بودند در بازار ظاهر شده دست به اسلحه برده و دکاکين بازار را که به زور دولتيان باز شده بود مجدداً بستند. پس از اين واقعه هر وقت ظلم و ستم حکومت ازدياد مييافت اين دسته از زنها به رهبري زينت پاشا خارج و کانون فساد را ويران ميکردند و از ديدهها ناپديد ميگشتند و کسي نيز به هويت آنان پي نميبرد. پس از استقرار مشروطيت و تشکيل مجلس اول زنان که همپاي مردان مبارزه کرده بودند و در عوض هيچ حقي به دست نياوره بودند در نقاط مختلف کشور اتحاديهها و انجمنهايي تشکيل دادند تا در راه کسب حقوق خويش مبارزه کنند. زنان تبريز نيز در اين راه از کوشش نايستادند به طوري که تلگرافي از سوي انجمن ملي تبريز به تهران آمده است: «وضع انقلاب شهر از امروز صبح به تحرير نميآيد تمامي اهل شهر در هيجان، حق طايفه نسوان با بچههاي شيرخوار در مساجد محلات جمع، اهالي بي طاقتي و بي صبري را به درجه اعلاي رسانده، تسکين و تسلي اهالي امکان ندارد و حق تعالي تفضل فرمايند.» 1
اندکي بعد زنان تبريز به منظور انسجام بخشيدن به فعاليتهاي خود انجمني به نام «کميته زنان» تأسيس کردند و مبارزات خود را با زنان شهرهاي ديگر منطبق ساختند. ملکزاده در کتاب تاريخ انقلاب مشروطيت ميگويد:
«زنهاي تبريز به زنهاي شيراز نامه نوشتند و آنها را بر ضد اعيان و اشراف تحريک به انقلاب کردند.»
اين کميته در جريان فشارهاي عينالدوله در تبريز و محاصره آن تلگرافي به کميته زنان ايراني مقيم استانبول کردند و از آنها خواستار شدند که ستمديدگي تبريزيان را به گوش جهانيان برسانيد و افکار عمومي مردم سراسر دنيا را به اين امر جلب کنند. مضمون تلگرافي که در اين مورد به پادشاه انگلستان ارسال شد چنين است:
عاليجنابا. ما ايرانيان ساکن قسطنطنيه به نمايندگي از طرف ناسيوناليستهاي ايران به اتکاي روابط دوستانه تاريخي و باستاني که هميشه بين ما و دولت و ملت انگلستان وجود داشته است، از آن جناب استدعا داريم به موضوع زير بذل توجه فرمايند. به موجب تلگرافي که آخر وقت ديشب مستقيماً از تبريز به ما رسيده و رونوشت آن به ضميمه تقديم است، عينالدوله اولتيماتومي به مدت 48 ساعت به ناسيوناليستهاي تبريز داده و تسليم بي درنگ آنها را خواستار شده است. در متن اين اتمام حجت اشاره شده است که در غير اين صورت سپاهيان عينالدوله به قتلعام دست خواهند زد. مدت اولتيماتوم از ديروز شروع شده است.
براي استحضار آن جناب به عرض ميرساند که ما هيچ گاه به خود اجازه ندادهايم که تقاضاهاي افراطآميز و فوقالعادهاي از شاه بنماييم. به عکس خواستهاي ما موجه و قابل تصديق ميباشد. خواستهاي ما فقط عبارت از اعاده انتظامات و تجديد برقراري مشروطيت است که از طرف اعليحضرت مظفرالدين شاه به ما اعطا گرديده است. رفتار شاه کنوني طي دو سال گذشته نياز به انتقاد از طرف ما ندارد و چون عاليجناب به خوبي بدان واقف هستند ضمناً بايد به استحضار آن جناب برسانيم که کميته زنان ما در اينجا اطمنيان تقريباً رسمي از علياحضرت ملکه الکساندرا دريافت داشته است، مبني بر اينکه دولت اعليحضرت پادشاه انگلستان با همکاري دولت روسيه هم اکنون مشغول اقداماتي براي پايان دادن به عمليات خونريزي، راهزني و چپاولگري علني سپاهيان شاه در تبريز هستند. متأسفانه بايد بگوييم که شاه نه تنها به يک چنين يادداشت مشترکي ترتيب اثر نداده بلکه اعتنايي هم به آن نکرده است. دلايلي در دست داريم که نشان ميدهد مقامات رسمي روسيه به طور غيررسمي به شاه کمک ميکنند و در امر اعاده انتظامات و برقراري مجدد مشروطيت در ايران مداخله و کارشکني ميکنند.
مهر : شوراي عمومي ايرانيان مقيم در قسطنطنيه 2
سر ادوارد گري به رئيس کميته زنان ايراني در قسطنطنيه چنين جواب ميدهد : «علياحضرت ملکه به اينجانب امر نمودند که وصول تلگراف شما را که به اينجانب محول شده است اعلام دارم، بايستي به اطلاع شما برسانم که دولت اعليحضرت پادشاه انگلستان با همکاري دولت روسيه اينک مشغول اقداماتي است تا انتظامات برقرار گردد. با تقديم احترامات. ادوارد گري» 3
بدين ترتيب فعاليت زنان در اين مبارزات که حتي منجر به اسلحه در دست گرفتن و جنگيدن شد يکي از عوامل مؤثر شناسايي خواستههاي بر حق ايرانيان در خارج از کشور شد و زمينههاي بعدي خروج روسيه از ايران را فراهم نمود.
____________________________________________
1. حسن معاصر. تاريخ استقرار مشروطيت در ايران. ص 822.
2. روزنامه مجلس. سال اول، يکشنبه 13 ربيغالثاني 1325، ش 87.
3. همان منبع، ص 823.