» عامل ثباتي که خود ثباتي نداشت
هنگامي که من از قدرتهاي بزرگ غربي مصراً ميخواستم که به انديشه بهرهبرداري از منابع نيروي جايگزين نفت باشند، کسي به اهميت اين موضوع توجه کافي نکرد و هنگامي که کشور ما کوشيد خود به اين سياست جامه عمل بپوشاند در راه پيشرفت ما کارشکني و ايجاد موانع بسيار کردند.
من بارها به دو رئيس جمهور و يک معاون رئيس جمهور آمريکا گفتم که کشور آنها که تواناترين ممالک جهان غير کمونيست است. نبايد و نميتواند به خود اجازه دهد که تأمين نفتش در گرو ممالک ديگر باشد.
آيا آنها اين گفته مرا بياد دارند؟ البته اکنون کوشش ايالات متحده بر اين است که سياست کاهش وابستگي خود را به منابع نيروي خارجي به مرحله اجرا درآورد و "بحران ايران" را موجب اجراي اين سياست قلمداد ميکنند. ولي امروز ديگر اين سخن بهانهاي بيش نيست.
ظاهراً کاهش صدور نفت ايران به خارج، موجب بروز يک «هراس واقعي در کشورهاي صنعتي جهان» شده و اين بيم و نگراني به ممالک در حال توسعه نيز تسري يافته است.
واقعيت اين است که از وقتي که من از صحنه سياسي و اقتصادي جهان کنار رفتهام، يک تهاجم همه جانبهاي عليه تعادل و ثبات اقتصادي و سياسي دنيا آغاز شده است که بيش از همه متوجه قدرتهاي بزرگ غربي است. اين بحران در حقيقت وسيلهاي است براي ايجاد و گسترش عدم ثبات در خاورميانه و در اقتصاد جهاني.
بهمين سبب امروزه عقيده عمومي بر اين است که حوادث اخير ايران تعادل قوا را در جهان بهم زده و «وضع جديدي» بوجود آورده است که انسانها بايد خود را با آن تطبيق دهند. متأسفانه اين وضع جديد، چيزي جز هرج و مرج و نابساماني نيست و اين بيان دعوتي است از انسانها که خود را با نابسامانيها منطبق سازند، يعني آنها را بپذيرند.
چرا بايد چنين باشد، چرا انسانها نبايد بتوانند با سياستي مدبرانه اوضاع را تحت تسلط آورند؟ آنچه من ميخواستم، پيشبيني و پيشگيري از اين نابساماني و هرج و مرج بود، که سالها پيش از ديگران فرارسيدن آن را احساس و مشاهده ميکرديم، من بارها گفتم و تکرار کردم که آينده ايران ديگر نبايد در گرو نفت باشد. من بارها گفتم که مردم زمان ما با سرعتي وصف ناپذير، ذخائري را که طي ميليونها سال فراهم آمده مصرف ميکنند. طبق پيشبينيهاي کنفرانس جهاني نيرو که در استانبول منعقد شد، در صورت ادامه آهنگ فعلي مصرف نفت در جهان، ذخائر شناخته شده تا سي و هفت سال ديگر به پايان خواهد رسيد. بعداً چه خواهد شد؟ 1
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. محمدرضا پهلوي، پاسخ به تاريخ، [بي جا: مردامروز، ۱۳؟]، صص 92ـ93. [از منابع مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران به شماره کنگره DSR ۱۵۰۰ /م۳پ۲۳].
|