ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» مقالات » چالشهاي داخلي تجارت مازندران در اوايل دوران حکومت رضاشاه

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

138

غزه در آتش و خون

 

 

رقص چوبها به مناسبت کودتای 28 مرداد

 

 

پیشینه فرش

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

چالشهاي داخلي تجارت مازندران در اوايل دوران حکومت رضاشاه 

محمدحسن پورقنبر

Mpourghanbar8@gmail.com

 

بازرگاني ايران در دو دهه پس از انقلاب مشروطه، همانند ديگر ابعاد کشور، دچار نابساماني فاحشي بود. اين وضعیت، نه تنها از عوامل خارجي نشئت گرفته و ناشي از تنگناهايي بود که روسيه و انگليس براي ايران به وجود آوردند، بلکه قسمت مهمّي از اختلالات تجاري، از درونکشور و ساختارهاي نامناسب آن دوره سرچشمه ميگرفت. در اين مقاله به طور مختصر، به معضلات داخلي تجارت مازندران پرداخته مي‌شود.

 

اولين چالش تجار مازندراني، فقدان امنيت جاني و مالي بود. بعضي گروههاي ترکمن، در شرق مازندران، گهگاهي به ايجاد ناامني مبادرت مي‌ورزيدند و در اين ميان، برخي تجّار نيز طعمه آنان شده و حتي جان خود را از دست مي‌دادند: «نُه ماه در مازندران و استراباد اموال منهوبه و مجازات قتله مرحوم اخوي ميرزا رضا تاجر را از تراکمه مطالبه نموده و متاسفانه حکومت نظامي صحرا، سرو بدن آن شهيد را هم ماخوذ و مسترد نداشت...». 1
 
اما در آن سو، عمّال حکومتي نيز در به ستوه آوردن تجار، نقش مهمي داشتند. حاکم وقت مازندران در سالهاي نخستين سلطنت رضاشاه (کسرائي)، اجحاف نسبت به قشر بازرگانِ اين منطقه را در دستور کار خود قرار داد، تا آنجا که، يکي از عوامل مهم «فقر و فلاکت تجار» بوده است. 2همچنين، يکي از بازرگانان محلي بارفروش (بابل)، که از سوي «نائب‌الحکومه» اين شهر، به شدت تحت فشار قرار گرفته بود، نامه‌اي به مقامات حکومتي در تهران نوشت: «... چندي قبل آقاي نائب‌الحکومه تقاضاي 5 تومان از بنده نموده، بنده تضرع نموده‌ام که من فقيرم قادر به دادن 5 تومان نيستم... چند روز قبل در منزل نشسته بودم دو سه يابو حاضر نموده، بنده با عيال بنده را سوار نموده‌اند از خانه شخصي بنده اخراج نموده وارد بارفروش ساخته‌اند...». 3
 
دومين چالش مهم تاجران مازندراني زيرساختهاي اقتصادي ـ صنعتي نامناسب بود.
 
يکي از نمودهاي آن، در زمينه راههاي ارتباطي و حمل و نقل کالاي تجاري، ديده مي‌شد. براي نمونه، اوضاع پُست و حمل مرسولات، دچار نابساماني شديدي بود، تا آنجا که سروصداي برخي از بازرگانان را هم درآورده و باعث ارسال نامه‌اي مبني بر شکايت، براي رئيس کل پست ايران و همچنين اتاق تجارت تهران شد: «اوضاع پست مازندران فوق‌العاده بد و بي ترتيب است و با وجودي که مراسلات اروپا 12 روزه به ايران مي‌رسد پاکت از مازندران به گيلان در 15 تا 17 روز وارد مي‌شود». 4
 
همچنين، اگرچه براي تجارت خارجي با شوروي، دارا بودنِ چند بندرگاه مناسب، ضروري بود، اما مازندران فاقد اين امکانات بود. چنان که رضاشاه، خود در سفري که به اين منطقه در سال 1305ش داشت، از عدم رونقِ نسبي بندر فرح‌آباد سخن به ميان آورده و اينکه علي رغم اهميت سابقش، در آن برهه زماني، متروک گرديده و فقط مال‌التجاره ساري از آن جا به آن سوي درياي خزر حمل مي‌گردد. فعلا بندر مشهدسر تجارت کلّي مازندران را به طرف خود کشيده و به تنهايي، مهم‌ترين نقش را در اين زمينه دارد. 5 اين محدوديت امکاناتِ زيرساختي براي صدور کالا، سبب انحصار از سوي برخي افراد شده، و در امر تجارت، اختلال ايجاد مي‌نمود. اين مسئله، نه تنها بازرگانان را با چالش مواجه کرده، بلکه افرادي را که در زمينه ترانزيت و صدور کالا به خارجه فعاليت داشتند، در وضعيت بغرنجي قرار مي‌داد: «مدتهاست که ما مردم بندر مشهدسر اداره حمل و نقل به طور حق‌العمل داريم و از تمام صفحات مازندران مال‌التجاره در عهده ما مي‌فرستند... اين ايام نماينده کشتيراني مشهدسر... براي حمل ونقل مال‌التجاره کارشکني نمود. در موقع ورود کشتي، مالهاي ما را قبول نکرده، مال‌التجاره که به اسم او در مي‌آيد فورا حمل و مالهاي تجارتي طرفهاي ما در انبارها مانده و خراب مي‌شود... درصورتي که ماها قريب صدسال پشت در پشت از اين راه امرار معاش نموده و تامين زندگي عيالاتمان را مي‌نمائيم...». 6
 
يکي ديگر از نمودهاي فقدان پيشرفت در ساختار اقتصادي، مسئله کيفيت نامطلوب محصولات کشاورزي، ناشي از عدم کاربرد فنون پيشرفته در توليد و نگهداري محصولات در مازندران بود. از آنجا که تجارت اين منطقه، بر پايه اين کالاها قرار داشت، همين مسئله، مي‌توانست اقتصاد تجاري صادراتي آن را دچار مشکل نموده و زمينه چالش براي بازرگانان را فراهم نمايد. چنانکه نمايندگي دولت شوروي در بندر پهلوي [انزلي] اعلام نمود، از آنجا که اکثر برنجهاي صادراتي ايران به آن کشور، داراي «شپشه يا خَرَک» (نوعي حشره موذي) مي‌باشد، اداره تجارت شوروي بر آن شد تا منبعد اين برنجها را در بادکوبه کاملا وارسي نموده و آنهايي که داراي شپشه هستند، به ايران بازگردانَد. از اين رو، تجار برنجِ مازندران و گيلان بايد، کاملا دقت نموده و براي متحمّل نشدن خسارت بابت حمل ونقل برنج، از محصولات بي‌کيفيت بپرهيزند. 7 روسها به اين مورد اکتفا ننموده، بلکه پس از آن، اتاق تجارت شوروي به همتاي ايراني خود در تهران نيز هشدار داد «به تجار ايراني اخطار نمايد که يک برنج سالم به روسيه صادر کنند». 8 جالب اينجاست، هنگامي که دولت، در پي اجرا کردن اين موضوع بود، به دليل مهيّا نبودنِ شرايط، با مخالفت بازرگانان مواجه گرديد. براي نمونه، در شهريور 1308ش، اتاق تجارت بارفروش به نمايندگي از تجّار مازندران، درصدد برآمد تا از وزارت تجارت ايران درخواست نمايد، تصميماتي که دولت، راجع به قدغن کردن حمل برنج با بيست درصد شلتوک به خارج کشور اخذ نموده، به مرحله اجرا نگذارد، چون علاوه از اينکه برنج تميز شده بندرپهلوي را خريداران بازار بادکوبه به واسطه کيسه خوردن و اختلاط به خاک و خرد شدن و به استناد ايرادات ديگر مجددا به کارخانه‌هاي برنج پاک‌کني بادکوبه برده تميز مي‌نمايند و صحنه مازندران نيز در حال حاضر فاقد چنين موسساتي است... «چنانچه اگر اين تصميم الان در مازندران به اجرا گذاشته شود، خسارت مهمي متوجه مالکين اراضي و تجار اين سامان مي‌شود». 9
 
در اين سو، صاحب نظران اقتصادي داخلي نيز توجه خود را بر روي اين زمينه متمرکز نموده، و به ايجاد راهکار مي‌انديشيدند:
 
             مشتري بزرگ برنج ايران، مملکت روسيه است و مقدار جزئي هم يعني تقريبا20 درصد کل صادرات آن به انگليس و عثماني مي‌رود... اگرچه در نيم قرن اخير در برنجکاري ترقي به وجود آمد و ميزان آن افزايش يافت ولي شاليکاري ايران هنوز از روي قوانين و دستورات قديمه اِعمال مي‌شود و براي بهتر شدن کيفيت آن بايد اصلاحاتي انجام شود تا ممالک خريدار برنج ايران ترغيب گردند... به عهده ملاکين و زارعين و تجار است که از تذکر و يادآوري و استرحام و تقاضا گذشته، به طور جدي به دولت فشار آورند و ايستادگي کنند تا وسايل توسعه صادرات فراهم شود. 10
 
محصولاتِ ديگرِ کشاورزي ـ تجاري مازندران هم دچار همين معضل بودند. چنانکه تجارت مرکّبات، به عنوان مهمترين محصول تجاري صادراتي اين منطقه، با چالشهايي در اين زمينه مواجه مي‌شد. براي نمونه، در سال1307ش، روسها، در راستاي واردات مرکبات ايران به کشور خود، برخلاف تعهداتشان، کارشکني نمودند. بازرگانان مازندراني که کالاي خود را در حال پوسيدن مي‌ديدند، دچار درماندگي شده، عاجزانه و مصرّانه از مسئولين ايراني خواستند، راه تدبيري بينديشد. اتاق تجارت تهران نيز فقط وعده داد که تمام تلاش خود را براي حلّ مسئله صادرات مرکّبات به شوروي انجام خواهد داد: « ولي بايد آقايان تجار درنظرداشته باشند که مسبب اين شکايات خودشان مي‌باشند، زيرا چنانچه با مختصر خَرجي، چند دستگاه کارخانه کوچک براي تهيه و باربندي اجناس وارد نمايند، بالطبع مشتري به قدري زياد خواهد شد که روي دست ببرند نه اينکه مثل حالا بزور بخواهند جنس حمل نمايند». 11
 
همچنين در مذاکرات اتاق تجارت تهران مورخ ارديبهشت 1308ش، موضوع چيدن مرکبات مطرح گرديد. آنان تاکيد داشتند که بايد از طرف دولت، اقدامات بيشتري در راستاي اينکه، صاحبان باغهاي گيلان و مازندران، مرکبات را با قيچي بچينند، انجام گيرد. زيرا در اين صورت، مرکبات، ضايع و فاسد نخواهد شد و در هواي روسيه سالم خواهد ماند: «روس ها از ايتاليا و يافا، مرکبات زيادي وارد مي‌کنند در حالتي که مرکبات ايران بهتر و نزديکتر است و علت عمده اين است که مرکبات آنجاها را بهتر چيده و باربندي مي‌کنند». البته در همان جلسه اظهار گرديد که دولت در اين زمينه، فعاليتهايي انجام داده است و بدين خاطر، «حمل مرکبات از يک ميليون و دويست هزار پوط به يک ميليون و سيصد هزار پوط رسيده است». 12
 
علاوه بر اين دو کالاي کشاورزي ـ تجاري عمده و مهم، محصولات ديگر نيز با اين معايب، دست به گريبان بودند. پنبه يکي ديگر از توليدات کشاورزي مهمِ مازندران (به ويژه شرق آن يعني گلستان کنوني) بود، با اينحال، روسها تمايل چنداني به پنبه صادراتي ايران نداشتند، چرا که شيوه برداشت نامناسب و عاري از دقّت کشاورزان، سبب کيفيت پايين اين محصول ايراني بود: «قبلا يعني دوره جنگ اول جهاني که کارخانه‌هاي لودز لهستان پارچه‌هاي ضخيم تهيه مي‌کردند از اين پنبه استفاده مي‌کردند در حالي که کارخانه‌هاي نساجي مسکو حاضر به قبول پنبه ايران نبودند. الآن که تجارت با لهستان قطع شد و تجارت ايران با مسکو است به دليل اين عيب، قيمت پنبه مازندران بسيار پايين است. 13
 
اين نقصان، در فراورده دامي همچون پشم نيز ديده مي‌شد: «پشم مازندراني چون سال به سال رو به تنزل است و جنس آن پست مي‌شود تا ميزان معينِ خالصِ آن بعد از شست وشوي بدست نيايد، نمي‌شود قيمتي را برايش معين کرد».14 در برهه زماني موردنظر، کارخانجات صنعتي، به طور محدود وجود داشت. رضاشاه از دستورش طي سفر به مازندران در 1305ش، مبني بر راه‌اندازي يک کارخانه پنبه پاک کني، براي نخستين بار، سخن به ميان آورده، 15 همچنين يکي از شرکتهاي روسي، به نصب ماشينهاي پنبه پاک‌ کني در برخي نقاط شرق مازندران، مبادرت ورزيده بود. 16 با اين حال، تاسيس صنايع و کارخانجاتي همچون پارچه‌بافي، برنج پاک‌کني و پنبه پاک‌کني در اين منطقه، سالها به تعویق افتاد. 17
 
سومين چالش، به نوعي مي‌توان گفت، نشئت گرفته از فقرِ فکري ـ فرهنگي بود. از يکسو، پايين بودن سطح علمي و دانش تجاري در ميان بازرگانان اين نواحي، محسوس به نظر مي‌رسيد. به طوري که عنوان گرديد، ساري به عنوان مرکز مازندران، داراي يک مرکز بازرگاني مرتبط با تجارتخانه‌هاي خارجي نبود، که علت آن را بايد در فقدان تبحّر در زبان خارجه، و عدم آشنايي با اوزان و مقياس و اوضاع تجارت خارجي جستجو نمود. 18 از سوي ديگر، رقابت شديد ميان تجار يک ناحيه با ناحيه ديگر بر سر کسب منافع بيشتر، به قيمت تضييع کاملِ حقوق طرف مقابل، به چالش جدي ميان طرفين تبديل مي‌شد. چنانکه بازرگانان ساري در تلگرافي به اتاق تجارت تهران، نسبت به عملکرد تجار بارفروش در حمل مرکّبات به شوروي ابراز نارضايتي نمودند، زيرا مدعي بودند که آنها از نفوذشان در اتاق تجارت بارفروش (به عنوان نماينده تجار مازندران) سوءاستفاده کرده، و عمدتا مرکبات خود را ارسال نمودند «در حالي که مرکبات ما در بندرها معطّل مانده». ميزان اين ناخشنودي تجار ساري، به اندازه اي بود که از اتاق تجارت تهران خواستند، منبعد، سهم مرکبات آنان به شوروي از سوي اتاق تجارت پايتخت معين شود، تا زماني که آنها بتوانند اتاق تجارت ساري را تاسيس نمايند. 19
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مصطفي نوري، اسناد مازندران در دوره رضاشاه، تهران: کتابخانه مجلس شوراي اسلامي، 1389ش، صص425-427.
2. همان، ص63.
3. همان، ص75.
4. ماهنامه عصر حديد و راهنماي تجارتي ايران وابسته به اتاق بازرگاني تهران در سالهاي 1306-1308ش، شماره 47، ص 15.
5. هارون وهومن، سفرهاي رضاشاه به خوزستان و مازندران، تهران: کمال انديشه، 1386ش، ص382.
6. نوري، همان، ص301.
7. ماهنامه عصر حديد و راهنماي تجارتي ايران، شماره47، ص29.
8. همان، شماره 48، ص14.
9. همان، شماره 65، ص24.  
10. همان، شماره 49، صص20-22.
11. همان، شماره 56، ص15.
12. همان، شماره 63، ص25.
13. همان، شماره 61، ص17.
14. همان، شماره 61، ص32.
15. وهومن، همان، ص361.
16. مرکز اسناد رياست جمهوري. گزارشهاي ايالات و ولايات از اوضاع اجتماعي- اقتصادي ايران در سال 1310ش، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد. 1383ش، صص156-157.
17. نک:عباس شايان، جغرافياي تاريخي و اقتصادي مازندران، تهران: چاپخانه موسوي، 1336ش، صص85-93.
18. ماهنامه عصر حديد و راهنماي تجارتي ايران، شماره 51، ص 35.
19. همان، شماره 56، ص15.



نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org