ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» تاريخ شفاهي » قتل کسروي، به دست فدائيان اسلام و بازتابهاي آن در جامعه

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

137

پیشینه فرش 

 

 

جریان شناسی سقوط پهلوی
سیر تاریخی ممنوعیت حجاب
پاکسازی و مرمت اسناد تصویری
نجم السلطنه

اخبارNEWS

تازه‌هاي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران در نمايشگاه کتاب تهران |+| سير تاريخي تحريم در کتاب «انديشه تحريم و خودباوري» منتشر مي‌شود ‎ |+|

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

قتل کسروي، به دست فدائيان اسلام و بازتابهاي آن در جامعه 

مصاحبه داود اميني با محمّدمهدي عبدخدايي

 

نواب با يک شمشير کندي که تهيه کرده بود، تمرين مي‏کرد که چه‏جوري بزند. حالا ديگر همه فکر و ذکرش اين بود که کسروي را بعد از برخوردهايي که با او داشت، بزند. مرحوم شاه‏آبادي پدر شهيد شاه‏آبادي، که از علماي تهران بود، به او پول مي‏دهد و او اسلحه تهيه مي‏کند که بار اوّل به نتيجه نمي‏رسد. بعد، مي‏آيد در انتهاي بازار عباس‏آباد، جوانهايي مثل امامي‏اينها را جمع مي‏کند و با آنها صحبت مي‏کند. اينها تصميم مي‏گيرند که کسروي را بکشند. اينجا هنوز فدائيان اسلام تشکيل نشده است. خوب، در يک روز روشن، اينها همراه با يکي از برادران، که لباس ارتشي هم داشته، مي‏آيند به دادگستري، وارد اتاق بازپرس مي‏شوند، کسروي و حدادپور (منشي او) را مي‏کشند. دست امامي هم مضروب مي‏شود. آن برادري هم که لباس ارتشي داشته، وقتي اينها وارد اتاق بازپرس مي‏شوند، جلوي اتاق راه مي‏رفته، مراجعين ديگري را نمي‏گذاشته بيايند توي اتاق. مي‏گفته: جلسه است.

 
اينها بعد از کشتن کسروي، از اتاق بازپرسي مي‏آيند بيرون و شعار الله‏اکبر مي‏دهند و بعد هم فرياد مي‏زنند: کشتيم کسروي را، کشتيم دشمن خدا را. از آنجا به بيمارستان سينا رفتند تا دست امامي را معالجه کنند؛ چون دادگستري خيابان امام خميني به بيمارستان سينا نزديک است. کسروي هفت‏تير داشته؛ هفت‏تيرش را مي‏کشد. امامي مي‏رود هفت‏تيرش را بگيرد، اما دستش مجروح مي‏شود. هفت‏تير را از او مي‏گيرند. بالاخره کسروي کشته مي‏شود. براي معالجه به بيمارستان سينا مي‏روند. دادگستري، به کلانتري تلفن مي‏کند و امامي و همراهانش دستگير مي‏شوند. شبي که قرار بوده اينها کسروي را بزنند، ما مشهد بوديم. شنيديم کسروي کشته شد. کسروي را مي‏برند بيمارستان، مي‏ميرد.
 
قتل کسروي بازتابي هم داشت؟ بله، بازتابش اين بود که جرج ششم براي کسروي بزرگداشت گذاشت. حزب توده به سوگش نشست. عدّه‏اي از کساني که خودشان را ملّي‏گرا، يا به نظر من ملّي‏نما، مي‏دانستند، قتل کسروي را تقبيح کردند. روحانيت، بالاتّفاق، از حاج آقاحسين قمي و آقاي خويي و استاد حسن اصفهاني گرفته تا مراجع قم تا علماي شيراز و شهرستانها، همه تأييد کردند. من يادم هست با پدرم داشتيم به حرم مشرف مي‏شديم؛ يک مشهدي جلوي پدرم را گرفت. شالي بسته بود، عبايي انداخته بود، دعا مي‏خواند. گفت: حاج آقا، ديشب نماز شب خواندم، دعا کردم، خواب ديدم، تعبير خوابم چيست؟ پدرم، در همان لحظه، خوابش را تعبير کرد. گفت: انشاءالله قاتلان کسروي آزاد مي‏شوند.
 

خوب، نواب صفوي چند روزي در مشهد ماند. پس از آن، آقا ضياء، نواب صفوي را به خرو نيشابور فرستاد. از آنجا نواب صفوي به تهران آمد. بازار تهران تعطيل کرد. علما اقدام کردند. کسروي را اينها مهدورالدّم کردند. نتيجه‏اش اين شد که سيد حسين امامي و دوستانش آزاد شدند.

 




نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org