ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» مقالات » فرهنگستان، سازمان پرورش افکار و ادبيات عصر تجدد

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

138

غزه در آتش و خون

 

 

رقص چوبها به مناسبت کودتای 28 مرداد

 

 

پیشینه فرش

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

فرهنگستان، سازمان پرورش افکار و ادبيات عصر تجدد 

عليرضا ذاکر اصفهاني

  

تأسيس فرهنگستان انعکاس عملي سياست ايران‏گرايي اين دوره است. ضرورت ايجاد وحدت ملي و مقابله با تشتت اجتماعي زمينه ظهور چنين سازماني را فراهم آورد. در نزد متجددان وجود زبانها و لهجه‏هاي اقوام مختلف مانع جدي نظام متمرکز و واحد ملي در ايران بود که امحاي اين زبانها و لهجه‏ها در کنار ادغام بيولوژيک اقوام، به‏زعم آنها خود سبب‏ساز وحدت ملي مي‏شد. از سوي ديگر، از نظر آنها زبان قديم مانع جدي تجدد مطلوب بود. مسئوليت اين مهم (: يکپارچگي زباني) به عهده فرهنگستان بود؛ و وجود زبانهاي قومي مطابق با سنتهاي ديرينه اقوام ايراني در خود ضديت با روح تجددخواهي را نيز در برداشت، به گونه‏اي که تجددخواهي اين دوره چنين توجهات گذشته‏گرا را برنمي‏تافت. لذا سازماني براي از بين بردن اين خصلت کهنه لازم مي‏آمد.
 
گذشته از تجددخواهي، ايران‏گرايي در هيئت ناسيوناليسم افراطي اين دوره، که در خود ضديت ديني و عربي داشت، زمينه‏هاي بسط و ظهور مؤسساتي با عنوان پالايش زبان فارسي را به وجود آورد. احسان طبري مي‏گويد:
شوينيسم به زبان سرايت کرده و شوينيسم زباني1 را به وجود آورده بود. شاه ابتداتحت تأثير ذبيح بهروز معلم رياضيات دانشکده افسري، تغيير يک سلسله واژه‏هاي عربي به فارسي را پذيرفت2.
 
در ابتدا وضع لغات جديد فارسي در دستگاه نظامي آن دوره مورد نظر واقع شد. آن دستگاه مأموريت يافت با تشکيل جمعي از نظاميان و افراد غيرنظامي دست به وضع واژگان جديدي بزند. جهت خلق اصطلاحات مربوط به رسته‏ها و شئون نظامي انجمني مرکب از وزارتخانه‏هاي جنگ، معارف، صنايع مستظرفه و اوقاف در سال 1303ه . ش به وجود آمد. يحيي دولت‏آبادي، غلامحسين رهنما و عيسي صديق‏اعلم به نمايندگي وزارت معارف و جمعي از امراي ارتش به نمايندگي از وزارت جنگ در آن عضويت داشتند. واژگان مصوب بيشتر حول موضوعات نظامي و سازمان ارتش از قبيل هواپيما، خلبان، هواسنج و... بود.
 
مجمع ديگري با عنوان «انجمن وضع لغات و اصطلاحات علمي» به توسط عيسي صديق‏اعلم و به شيوه دانشگاههاي آمريکايي در سال 1311ه . ش تأسيس شد که تا سال 1319ه . ش، پنج سال بعد از تأسيس فرهنگستان، به امر وضع لغات فارسي اشتغال داشت که برخي از آن لغات به تصويب فرهنگستان نيز رسيد.
 
يکي از تأثيرات سفر شاه به ترکيه احساس نياز به تشکيلاتي براي ساماندهي به زبان فارسي بود. اصلاح در حيطه زبان به توسط ترکهاي جوان به صورت افراطي صورت پذيرفته بود و شاه ايران را سخت تحت تأثير قرار داد. لذا پس از بازگشت از آن سفر، علاوه بر اقداماتي نظير کشف حجاب که اين نيز با الهام از اقدامات کمال آتاتورک صورت پذيرفت، هيئت حاکمه را به تأسيس سازماني منسجم و تحت کنترل سوق داد. شاه اين مسئوليت را به عهده نخست وزير فرهنگي‏اش محمدعلي فروغي محول ساخت. فروغي کسي بود که پس از معرفي کابينه خود، زمينه مسافرت يکماهه شاه را به ترکيه فراهم آورده بود و در طول سفر سعي مي‏کرد شاه را مفتون اقدامات اجتماعي و فرهنگي کمال پاشا کند. او با همکاري وزير معارف خود، علي‏اصغر حکمت، با گردآوري جمعي از انديشمندان حوزه فرهنگ و لغت، فرهنگستان را تأسيس کرد.
 
رعدي آذرخشي اقدامات عجولانه برخي از اشخاص در مؤسسات دولتي و غيردولتي را در وضع اصطلاحات بيمورد در زبان فارسي از قبيل انجمني که در وزارت جنگ فعاليت مي‏کرد علت اصلي اين تصميم مي‏داند.3 منظور رعدي‏آذرخشي، اقدامات افراطيوني است که مصمم بودند به جاي واژگان مصطلح عربي از اصطلاحات ثقيل و نامأنوس زبان اوستايي استفاده کنند. او مي‏گويد: «فروغي فرهنگستان را به قصد جلوگيري از اقدامات خودسرانه و شتابزده چند تن از معتقدان متعصب فارسي سره که در دستگاههاي دولتي نفوذ داشتند، ايجاد کرد.4
 
پورداوود وجهه همت فروغي را در اين زمينه مهار جريان ناسالم تحميل لغات نابهنجار تازه از ناحيه عناصر کم‏مايه و پرتعصب و بيرون کشيدن زمام کار لغت‏سازي از دست آنان مي‏داند.
 
واژه‏هاي ساخته بهروز و دوستانش، اقتباس نادرستي از ريشه‏هاي اوستايي و پهلوي و غالبا از لحاظ زبانشناسي، چنانکه پورداوود در يک سلسله مقالات خود نشان مي‏دهد، مخدوش است؛ مثلاً واژه «ارتشتار» را ساختند و حال آنکه در اصل اين واژه «ارتهه» (ارده، عرّاده) و «شتار» (ستاد ـ ايستاد) است، يعني کسي که بر عرّاده مي‏ايستد و نمي‏توان «ش» واژه «شتار» را به «ارتهه» چسباند و از آن «ارتش» ساخت!! ولي رضاشاه در اين امور وارد نبود و فهرست واژه‏هاي برساخته را چپ و راست امضا مي‏کرد. در اثر نگراني جمعي ادبا، فروغي مطلب را به شاه توضيح داد و، در نتيجه، «فرهنگستان» تشکيل شد.5
 
علي‏اصغر حکمت مي‏گويد فروغي در اين زمينه از من خواست از روي اساسنامه آکادميهاي اروپا، اساسنامه‏اي براي تأسيس چيزي نظير آن در ايران تهيه کنم.6 عيسي صديق نيز از تهيه اساسنامه‏اي ابتدايي به اين منظور براي فروغي اشاره مي‏کند، و در پايان مي‏افزايد که کميسيوني به دستور فروغي با رياست وزير معارف و چند تن از استادان دانشگاه تشکيل و اساسنامه مورد نظر فراهم آمد. اين اساسنامه در 26 ارديبهشت 1314ه . ش به تصويب هيئت دولت رسيد و در پنجم خرداد همان سال براي اجرا به وزارت معارف ابلاغ شد.7
 
غلامعلي رعدي‏آذرخشي مي‏گويد مواد اول و دوم اين اساسنامه را که راهنما و الهام‏بخش فرهنگستان است خود فروغي نوشته است، دو ماده‏اي که اصول عقايد فروغي را درباره زبان فارسي در بر دارد.
 
     ماده اول ـ براي حفظ و توسعه و ترقي زبان فارسي انجمني به نام «فرهنگستان ايران» تشکيل مي‏شود.
     ماده دوم ـ وظائف فرهنگستان به قرار ذيل است:
          1. ترتيب فرهنگ به قصد رد و قبول اصطلاحات در زبان فارسي؛
          2. اختيار الفاظ و اصطلاحات هر رشته از رشته‏هاي زندگاني با سعي در اينکه حتي‏الامکان فارسي باشد؛
          3. پيراستن زبان فارسي از الفاظ نامتناسب خارجي؛
          4. تهيه دستور زبان و استخراج و تعيين قواعد براي وضع لغات فارسي و   اخذ يا رد لغات خارجي؛
          5. جمع‏آوري الفاظ و اصطلاحات پيشه‏وران و صنعت‏گران؛
          6. جمع‏آوري لغات و اصطلاحات از کتب قديم؛
          7. جمع‏آوري لغات و اصطلاحات و اشعار و امثال و قصص و نوادر و ترانه‏ها و آهنگهاي ولايتي؛
          8. جست و جو و شناساندن کتب قديم و تشويق به طبع و نشر آنها؛
          9. هدايت افکار به حقيقت ادبيات و چگونگي نظم و نثر و اختيار آنچه از ادبيات گذشته پسنديده است و رد آنچه منحرف مي‏باشد و راهنمايي براي آينده؛
          10. تشويق شعرا و نويسندگان در ايجاد شاهکارهاي ادبي؛
          11. تشويق دانشمندان به تأليف و ترجمه کتب سودمند به فارسي فصيح و مأنوس؛
          12. مطالعه در اصلاح خط فارسي.8
 
شخصيتهاي برجسته فرهنگي آن زمان از قبيل محمدتقي بهار، علي‏اکبر دهخدا، سعيد نفيسي، رضازاده شفقو بديع‏الزمان فروزانفر از جمله بيست و چهار عضو پيوسته آن بودند. در اين تشکيلات اعضاي وابسته‏اي چون هانري ماسه از فرانسه و آرتور کريستين‏سن از دانمارک، آرتور پوپ از آمريکا و نيکلسن از انگلستان همکاري مي‏کردند. هدف اصلي اين مؤسسه عبارت بود از تعريف، حفظ و توسعه و ترقي زبان و ادبيات فارسي و وضع لغات علمي و خارج کردن لغات بيگانه از اين زبان. از 1314ه . ش تا 1320ه . ش به عنوان اولين دوره فعاليت اين تشکيلات که به آن فرهنگستان اول مي‏نامند فعاليت آن بيشتر جنبه بازدارندگي و مهارکنندگي داشت تا جنبه ايجابي و سازندگي. منظور از بازدارندگي، کوتاه کردن دست رقيبان و تندروها در اين زمينه بود.
 
فروغي در سال 1314ه . ش براي روشن ساختن اذهان درباره اهميت وظائف فرهنگستان خطابه‏اي تحت عنوان «فرهنگستان چيست؟» ايراد کرد،9که در حقيقت خط‏مشي فرهنگستان را ضمن آن خطابه شرح داده و به تفصيل بيان کرده است. اما چندي نگذشت که عده‏اي به مخالفت با او برخاستند و او را مخالف با تصفيه زبان جلوه دادند، به طوري که در آذرماه همان سال، فروغي از رياست فرهنگستان برکنار شد و در گوشه انزوا به نگارش کتب و تحرير آثار نافع و سودمند خود مشغول گرديد.10 قضاوت تحليل‏گران موضوع فوق حکايت از مقاومت فروغي در برابر تندروي افراطيون در حذف لغات و وضع واژگان جديد است. نامه 68 صفحه‏اي فروغي در سال 1315ه . ش پس از برکناري از رياست فرهنگستان و احساس انحراف آن مؤسسه از وظائفش زير عنوان پيام من به فرهنگستان نيز حکايت از نگراني او در شيوه تندروانه است. در دائرهًْ‌المعارف مصاحب، ذيل محمدعلي فروغي آمده است: «تا آنجا که در اين رساله به کساني که به سبب ندانستن زبان عربي يا دشمني با آن، تيشه به ريشه زبان فارسي مي‏زنند، اندرز مي‏دهد و آنان را و نيز عربي‏پرستان را از افراط و تفريط برحذر مي‏دارد.11» گرچه فرهنگستان توانسته بود پس از گذشت نزديک به دو سال اصطلاحات بسياري را به تصويب برساند ولي روند کار شاه را راضي نمي‏ساخت. لذا آن را در سال 1317ه . ش منحل کرد و با يک تجديد سازمان رياست آن به اسماعيل مرآت وزير معارف سپرده شد.
 
درباره اين فرهنگستان نيز قضاوتهاي مختلفي به تأييد و يا تکذيب اقدامات آن صورت مي‏پذيرد. عيسي صديق‏اعلم مي‏نويسد: «فرهنگستان در پيراستن زبان فارسي و جلوگيري از تعصبات افراطي و تسجيل اصطلاحات علمي و تعيين قواعد براي اخذ يا رد لغات خارجي و تهيه مقدمات تأليف فرهنگ و دستور زبان فارسي اقدامات مفيدي کرد و خدمات ارزنده‏اي انجام داد.»12 در همين حال احسان طبري معتقد است که فرهنگستان به جاي پرداختن به کار پژوهش درست در علوم طبيعي و انساني و تعيين معادلهاي مناسب براي مصطلحات علوم طبيعي و اجتماعي به اموري پرداخت که فارسي به آن نياز نداشت، يعني مبارزه با واژه عربي و تيز کردن احساسات ضدعرب.13 در همان مقطع تاريخي نيز اقدامات فرهنگستان از سوي برخي ديگر مورد انتقاد واقع مي‏شد. از جمله کسروي که خود در عربي‏زدايي و خلق‏زباني نو با سياستهاي رژيم همسو بود. اعضاي فرهنگستان را بيسواد قلمداد مي‏کرد و حتي به خود فرهنگستان نيز بي‏اعتنايي مي‏کرد. هدايت و کمي شديدتر تقي‏زاده نيز با اقدامات فرهنگستان به مخالفت پرداختند.
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. Linguistique.
2. احسان طبري. جامعه ايران در دوران رضاشاه. تهران، انتشارات خلق، 1356. ص 102 .
3. هوشنگ اتحاد، پژوهشگران معاصر ايران، همان، ج 1، صص 68 و 69 به نقل از غلامعلي رعدي‏آذرخشي، 1350، ص 669 .
4. همان، ص 70 (به نقل از علي‏اصغر حکمت، 1355، ص 26.)
5. احسان طبري، همان، صص، 102 و 103 .
6. هوشنگ اتحاد، همان، ج 1، ص 70 به نقل از علي‏اصغر حکمت، 1355، ص 26 .
7. عيسي صديق، يادگار عمر، ج 2، صص 239 و 241 .
8. مجموعه گفتارهايي درباره چند تن از رجال ادب و تاريخ ايران. به اهتمام قاسم صافي. [تهران]، دانشگاه تهران، 1357. ص 12 .
9. هوشنگ اتحاد، همان، ج 1، ص 72 به نقل از غلامعلي رعدي‏آذرخشي، 1350، ص 673 .
10. همان، ص 72، (به نقل از علي‏اصغر حکمت، 1355، صص 26 و 27.)
11. هوشنگ اتحاد، همان، ص 73 .
12. عيسي صديق، همان، 1336، ص 354 .
13. احسان طبري، همان، ص 103.



نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org