ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» تاريخ شفاهي » زمينه‏هاي شکل‏گيري و ابهامات کودتاي 28 مرداد 1332

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

137

پیشینه فرش 

 

 

جریان شناسی سقوط پهلوی
سیر تاریخی ممنوعیت حجاب
پاکسازی و مرمت اسناد تصویری
نجم السلطنه

اخبارNEWS

تازه‌هاي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران در نمايشگاه کتاب تهران |+| سير تاريخي تحريم در کتاب «انديشه تحريم و خودباوري» منتشر مي‌شود ‎ |+|

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

زمينه‏هاي شکل‏گيري و ابهامات کودتاي 28 مرداد 1332 

مصاحبه داود اميني با محمّدمهدي عبدخدايي

 

نويسندگان جبهه ملّي تکيه‏شان بر اين بوده که بر ضدّ يک کابينه ملّي کودتا شده است؛ طرفداران شاه نظرشان اين بوده که قيام مردمي بوده و حوزه مذهب دخالتي نه نفيا و نه اثباتا، در مورد کودتاي 28 مرداد نداشته است.

 
حالا اين خودش يک مسئله است؛ بايد تحليل بشود که چرا کودتاي 28 مرداد اصلاً به وجود آمد؟ در حالي که دکتر مصدق وزير دفاع ملّي، سرتيپ رياحي رئيس ستاد ارتش، سرهنگ اشرفي فرماندار نظامي و سرهنگ نادري رئيس اداره آگاهي تهران بودند. آيا اصولاً اين شيوه کودتايي که انجام گرفته با شيوه‏هاي کودتاهاي آمريکاي لاتين، کودتاهاي کشورهاي عربي (کودتاي عبدالکريم قاسم، کودتاي حافظ اسد يا کودتاي سرهنگ شيشکلي يا کودتاي عبدالسلام عارف) يا کودتاهاي سودان و آسياي جنوب شرقي (مثل لائوس و کامبوج) انجام گرفته، شباهت دارد يا نه. اصولاً زمينه‏ها طوري آماده شده بوده که با پنج تا تانک آمدند و تهران را گرفتند و ظهر آن روز سرلشکر زاهدي سوار بر تانک شد و آمد راديو را گرفت، بعد هم ساعت 2 سرود شاهنشاهي پخش کردند و در جامعه اين مسئله مطرح شد که مردم ايران مردم مذبذبي هستند؛ صبح گفتند: «درود بر مصدق»، بعدازظهر گفتند: «جاويد شاه». آيا اين واقعيت داشته يا نه؟ اين خاطرات هنوز هم نقل مي‏شود که مردم صبح مي‏گفتند: «درود بر مصدق»، بعد از ظهر مي‏گفتند: «جاويد شاه».
 
چگونه است در حالي که رئيس ستاد ارتش، فرماندار نظامي، رئيس آگاهي از ياران دکتر مصدق‏اند، خود دکتر مصدق وزير دفاع است و سرهنگ نصيري وقتي که ابلاغ عزل دکتر مصدق را مي‏آورد، دکتر مصدق همانجا دستور مي‏دهد نصيري را دستگير کنند باتمانقليچ دستگير مي‏شود که مي‏بايست کودتا 25 مرداد خنثي شود و تقريبا در 25 مرداد خنثي مي‏شود، بعد کودتاي 28 مرداد پيش مي‏آيد. بعدها معلوم مي‏شود آمريکا با خرج ناچيزي کودتا را به وجود آورده است. اين کودتا زمينه‏هايش چه بوده؟ مرکز فعاليت مخالفين در کجا بوده؟ چه کساني به جبهه مخالفين دکتر مصدق پيوسته و از دکتر مصدق جدا شده بودند؟ و چه کساني به مصدق پيوسته بودند؟
 
به نظر من، بايد در اين مورد تحقيقات دقيق بيشتري بشود، به اسناد بيشتري مراجعه شود؛ به اسناد وزارت خارجه، اسناد موجود در ارتش، اسناد موجود در وزارت کشور رجوع شود؛ چون تاکنون تحقيق همه جانبه‏اي نشده است. به همين جهت، کودتاي 28 مرداد در پرده‏اي از ابهام براي نسل ما باقي مانده است و هميشه ما با کودتاي 28 مرداد شعارگونه برخورد کرده‏ايم، نه اينکه، مانند يک کارشناس تاريخ، موضوع را کارشناسانه بررسي کنيم.
 
امروز، تقريبا 44 سال از کودتاي 28 مرداد مي‏گذرد. من آن موقع 17 سال داشتم و زنداني بودم. کودتاچيان ريختند همه زندانيان مخالف دکتر مصدق مثل سرلشکر باتمانقليچ، دکتر مظفر بقايي‏کرماني و اينها را از زندان آزاد کردند. تنها مخالفي که باز در زندان مانده بود من بودم.
 
ما با چه ديدي نگاه مي‏کرديم؟ ساير مخالفين دکتر مصدق با چه ديدي نگاه مي‏کردند؟ خود کودتا يک جنبه درون‏مرزي دارد و يک جنبه برون‏مرزي. جنبه درون‏مرزيش برخورد و تضاد آراء و عقايد است. جنبه برون مرزيش مربوط به قدرتهاي بزرگي است که به ايران نظر دارند مثل آمريکا، انگليس و روسيه.
 
آيا اگر اين کودتا قبل از مرگ استالين انجام مي‏گرفت، سرنوشتش همين بود يا ايران تبديل به کوره‏اي از آتش جنگ و خونريزي مي‏شد؟ مرگ استالين چه تأثيري در پيروزي کودتا از نظر سياست خارجي داشته؟
 
از خاطرات استالين چنين برمي‏آيد که هدف او اين بوده که در آن روز از خاک ايران به آبهاي گرم خليج‏فارس دست پيدا کند. بالاخره بايد اين موضوع روشن بشود که استالين که هدفش اين است، مرگش چه تأثيري بر ايران داشته؟ چه تأثيري بر احزاب کمونيست خاورميانه داشته؟
 
مخصوصا آن موقع که در عراق ملک فيصل پادشاه بوده، افرادي چون نوري سعيد پاشا، فاضل جمالي نخست‏وزير و وزير امور خارجه بودند. نوري شريف پاشا از افسران زمان عثماني بوده، ملک فيصل پادشاه عراق، از فرزندان شريف مکه بوده که با همين شاه حسين پسرعمو بودند و عراق دربست در اختيار انگليسيها يا در اختيار غرب بوده است.
 
در سوريه کودتاهايي که انجام مي‏گرفته عموما به نفع غرب بوده. در مصر، تازه عبدالناصر روي کار آمده بود، کودتاي بدون خونريزي انجام داده بود و تلاش مي‏کرد به غرب نزديک بشود. بعدها عبدالناصر به شرق نزديک شد و از چکسلواکي چهل تانک خريد.
 
خوب، مسئله خاورميانه مهم است. جريان اسراييل مهم است، اگرچه دکتر مصدق فکر مي‏کرد مهم نيست. ما، در دنيايي زندگي مي‏کنيم که جداي از همسايگانمان نيستيم. ترکيه، عضو پيمان ناتو است. درست درگيرودار جنگهاي کره، ترکيه به عنوان عضو ناتو، نيروهايش را به کره اعزام مي‏کند و در کره جنوبي با کره شمالي مي‏جنگد و چهارهزار سرباز ترک در آنجا کشته مي‏شوند.
 
بايد تحقيق بشود که مرگ استالين چه تأثيري داشته است؟ به عقيده من، مرگ استالين و پيدايش اختلاف در دفتر سياسي حزب کمونيست اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي، حمايت شوروي را از احزاب وابسته براي مدتي متوقف کرده است. قطعا اگر اين کودتاي 28 مرداد در همين 28 مرداد انجام مي‏گرفت و استالين زنده بود، ايران سرنوشت ديگري داشت. حزب توده قوي بود، حوزه‏هاي حزب توده قوي بودند. حزب توده، کارگران راه‏آهن، چيت‏سازي، شرکت نفت و سيلوي تهران را داشت. حزب توده، وقتي در تهران چهارصد هزار نفري آن روز راهپيمايي راه مي‏انداخت، از سرچشمه تا ميدان فردوسي که دفترهاي به ظاهر آزاد، حزب توده در قالب دستجاتي مثل جمعيت ايراني هواداران صلح در ايران، جمعيت ملّي مبارزه با شرکت استعماري نفت جنوب در ايران، جمعيت آزادي مردم ايران، جمعيت زنان ايران، سازمان جوانان دموکرات ايران و آنهايي که به طور آزاد فعاليت مي‏کردند ولي در باطن وابسته به کميته مرکزي حزب توده ايران بودند، جوانها و دانشگاهيان در راهپيماييها شرکت مي‏کردند.
 
مرگ استالين موجب شد که حمايت شورويها، شايد به طور موقت، از حزب توده قطع شود و آن حالت تهاجمي‏اي که دولت شوروي براي تصرف ايران در جريان متجاسرين داشت بعد از اين جريان فروکش کند. علتش هم اين بود که سادچيکف سفير روسيه از حزب وابسته توده آن روز حمايت نمي‏کرد.
 
شايد هم يکي از دلايل پيروزي کودتاي آمريکايي 28 مرداد همين امر بود که آنها سرگرم کار خودشان بودند. من از کساني نيستم که معتقد باشم در آن روزها در کودتاي 28 مرداد، آمريکاييها و روسها با هم ساخته بودند؛ آمريکاييها دستشان در دست مالنکوف بود يا دالس و آيزنهاور با مالنکوف و مولوتوف همراه بودند. نه، من اعتقادم اين است که حزب کمونيست اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي که مادر احزاب کمونيست دنيا بود، به علت وجود اختلاف بين خروشچف، برژنف، مولوتوف، مالنکوف، شپيکف و مارشاکف آن حالت وحدتش را از دست داده بود. به خصوص اينکه افرادي مثل مالنکوف در خود شوروي، از نظر اقتصادي طرفدار روي آوردن به سلاح سبک بودند. اصولاً اين خودش يک مسئله است که در کشورهاي بزرگ که صنعتي بودند، عده‏اي از رهبران سياسي ـ اقتصادي، طرفدار رشد صنايع سبک هستند و عده‏اي طرفدار رشد صنايع سنگين هستند. در آمريکا هم حزب جمهوريخواه و حزب دموکرات همين مواضع را دارند.
 
در اين تغيير و تحولات است که حزب توده ايران نمي‏تواند خودش را با دولت اتحاد جماهير شوروي سوسيالستي هماهنگ کند. و اين عدم هماهنگي، موجب مي‏شود که اين حزب وابسته، در 28 مرداد قدرت عکس‏العمل نداشته باشد.
 
و اين معنا ندارد که دکتر مصدق که در 30 تير سال 1331، با يک استعفا، دوباره با چنان استقبالي روي کار آمد، حالا در 28 مرداد سال 1332 يعني سيزده ماه بعد، به اين صورت سقوط کند؛ در حالي که در 30 تير 1331 وزارت دفاع را نداشته، سرتيپ رياحي را نداشته، سرهنگ اشرفي و سرهنگ نادريها را نداشته است و کانون افسران آزاد در ارتش تشکيل نشده بوده.
 
چنين نيست که بشود در يک کشور، با هفت هشت ده ميليون دلار، يک کابينه ملّي را ساقط کرد. اگر ملت پشت سر حاکميت باشد، اين سقوط حداقل اينقدر با سرعت انجام نمي‏گيرد که بعدها مردم صبح بگويند: «درود بر مصدق»، بعد از ظهر بگويند: «جاويد شاه»
 
به اين سرعت نبايد کودتا صورت بگيرد. دولتي که سرهنگ نصيري را دستگير کرده، گارد شاهنشاهي را خلع سلاح کرده و شاه به بغداد رفته است.
 
قبل از 28 مرداد وقايعي اتفاق افتاده است. از جمله آنها اختلافات شديد مرحوم آيت‏الله کاشاني با دکتر مصدق است. قطعا مي‏دانيد که در نهم اسفند سال 1331 شاه قصد خروج از ايران را داشته است. آيت‏الله بهبهاني و ديگران به دربار مي‏روند و از شاه در خواست مي‏کنند که در ايران بماند و مرحوم آيت‏الله کاشاني هم نامه‏اي مي‏نويسد که صلاح مملکت اين است که اعليحضرت در کشور بمانند. قطعا، آنها براي خودشان دلايلي داشته‏اند؛ مخصوصا آيت‏الله کاشاني شايد استدلالش اين بوده اگر شاه از ايران بيرون برود، در ايران جنگ قومي راه مي‏افتد؛ چون ما يک کشور کثيرالملّه هستيم: ما کرد داريم، لر داريم، ترک داريم، عرب و زابلي و بلوچ داريم، همه اينها داعيه استقلال داشتند. آذربايجان، کردستان، اعراب خوزستان، لرستان و بلوچستان هر کدام براي خودش داعيه استقلال داشت.
 
در طول چندصد سال، هر پادشاهي توانسته بود، با سرکوب نيروهاي مخالف، به عنوان مظهر و قدرت ملّي جلوه کند. به طور کلي، سلطنت به عنوان مظهر وحدت ملّي معرفي شده بود. شايد استدلال مرحوم آيت‏الله کاشاني اين بود که اگر شاه از ايران بيرون برود، با وجود حزب توده، با وجود داعيه‏هايي که در کردستان، آذربايجان، بلوچستان و خوزستان وجود داشت، اصولاً مملکت تجزيه مي‏شد. به همين جهت، رفتند جلوي خروج شاه از کشور را گرفتند.
 
امّا، آنچه که به فدائيان اسلام مربوط مي‏شود، چيز ديگري است. من نمي‏خواهم به اين مطلب بپردازم که چه عواملي باعث شد کودتاي 28 مرداد انجام بگيرد. آيا ما در آن روز بر سر دو راهي بوديم که بايد يا وابسته به شوروي بشويم يا به آمريکا؟ متأسفانه، سران جبهه ملّي و از دوستان نهضت آزادي ما هم در اول انقلاب، تصور مي‏کردند هيچ کشوري در جهان سوم نمي‏تواند به خود متّکي باشد مگر اينکه با يکي از قدرتهاي بزرگ هماهنگ باشد. حالا اگر اين فکر را ابراز نکردند، شايد با زبان ديگري گفتند. به طور کلي، در آن روزها اين مسئله مطرح بود که در جهان سوم هيچ ملتي با اتکاء به خود نمي‏تواند کاري بکند. اين مسئله‏اي است که به نظر من، بايد درباره‏اش تحقيق جامعه‏شناسي بشود که در چه فضايي بوديم؛ چون معني ندارد پنج تا تانک بيايد تهران را بگيرد، زاهدي هم بيايد بعد از ظهر در راديو صحبت کند، آقاي دکتر مصدق و وزرايش هم از پشت بام خانه 109 فرار کنند بروند به خانه وزير پست و تلگراف و تلفن آن روز و چند روز بعد دستگير بشوند؛ بعد هم، با آن بوق و کرنا، دکتر مصدق را محاکمه کنند.
 
آيا ما از نظر سياسي و اقتصادي به بن‏بست رسيده بوديم؟ آيا اقتصاد ملّي ما ورشکسته شده بود؟
 
کسي که مي‏خواهد پيش‏زمينه‏هاي يک کودتا يا يک انقلاب را بررسي کند بايد مسائل سياسي، اقتصادي و نظامي کشور مورد نظر، منطقه و جهان را مورد بررسي قرار بدهد چون دنياي امروز با دنياي زمان خشاريارشا خيلي تفاوت مي‏کند. روزي که در ايران کودتا شد تلويزيون نبود، امّا راديو که بود، روزنامه‏ها که بودند، خبرگزاريها که بودند. به وسيله امواج راديو همه خبرها داده مي‏شد.
 
ايران از نظر جغرافيايي، کشور مهمي است. واسطه ارتباط و مطمح‏نظر غرب و شرق است. تهران آن روزها، به نظر من، صحنه فعاليت جاسوسان بود. دستجات سياسي با هم در حال نبرد بودند. عوامل سفارتخانه‏هاي انگليس، آمريکا و روسيه، در حقيقت، با هم داشتند مي‏جنگيدند. بايد اين مسائل تحقيق بشود.

 




نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org