ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» مقالات » تاريخ صدور فرمان مشروطيت (گام به گام تا پیروزی انقلاب مشروطیت)

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

138

غزه در آتش و خون

 

 

رقص چوبها به مناسبت کودتای 28 مرداد

 

 

پیشینه فرش

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

تاريخ صدور فرمان مشروطيت (گام به گام تا پیروزی انقلاب مشروطیت) 

آزيتا لقايي

 

صدور فرمان مشروطيت را بسياري از مورخين سرآغاز دوره‌اﻱ نوين از تاريخ ايران مي‌دانند. دوره‌اي که ايرانيان نقطۀ پاياني بر قدرت مطلقۀ شاه نهادند و رأﻱ ملت را به جايش نشاندند. امواج آن تلاطمي در جنبه‌هاﻱ گوناگون زندگي مردم ايران به وجود آورد و دستاوردهاﻱ مثبت و منفي در پي داشت که تبعاتش کماکان دامنگير جامعۀ ايراني است. اهميت تأثير اين واقعه بر تاريخ معاصر ايران بررسي همه جانبۀ آن از ابعاد و زواياي مختلف را به يک ضرورت تبديل کرده است. پرسش اين مقاله آن است که مظفر‌الدين ‌شاه در چه روزي فرمان مشروطيت را صادر کرد؟

 

نارضايتي مردم از ناهنجاريها و نابسامانيهاﻱ متعدد اقتصادي، اجتماعي و سياسي و فرهنگي پايه‌هاﻱ انقلاب را از مدتها پيش پي‌ريزﻱ کرده بود و تنها جرقه‌‌اﻱ لازم بود تا انقلاب برپا شود. بهانه‌اﻱ که در 14 شوال 1323ق علاءالدوله حاکم تهران آن را به مخالفان داد. او به منظور کاهش قيمت قند عده‌اﻱ از تجار معتبر را شلاق زد. اين اقدام خشم مردم را برانگيخت. روحانيون، تجار و ساير اقشار و طبقات معترض را رودرروي دولت قرار داد. در عرض چند روز درگيريها چنان شدت گرفت که علماﻱ تهران در اعتراض شهر را ترک کردند و به شاه‌ عبدالعظيم رفتند. 1 در اين مرحله اساسي‌‌ترين خواست مهاجرين تشکيل عدالتخانه بود. شاه پس از يک ماه مقاومت در ذيقعده 1323ق با صدور دستخطي خطاب به عين‌الدوله با تأسيس عدالتخانه با محتواي ذيل موافقت کرد:
 
«... ترتيب و تأسيس عدالت دولتي را براي اجراي احکام شرع مطاع و آسايش رعيت، از هر مقصود مهمي واجب‌تر است. و اين است بالصراحه مقرر مي‌فرمائيم: براي اجراﻱ اين نيت مقدس، قانون معدلت اسلاميه که عبارت است از تعيين حدود و اجراء اين نيت احکام شريعۀ مطهره است، بايد درتمام ممالک محروسۀ ايران عاجلاً داير شود: بر وجهي که ميان هيچ يک از طبقات رعيت فرق گذاشته نشود، و در اجراﻱ عدل و سياست به طوري که در نظامنامۀ اين قانون اشاره خواهيم فرمود ملاحظۀ اشخاص و طرف خواهيهاﻱ موجه، جداً ممنوع باشد...»2
 
 روحانيون مهاجر پس از صدور اين دستخط به تحصنشان خاتمه دادند و با تشريفات و احترامات خاص به تهران بازگشتند. 3 در اين مرحله رهبران جنبش چيزي بيش از عدالتخانۀ دولتي نمي‌خواستند اما هرچه انتظار کشيدند از تأسيس عدالتخانه خبري نشد. از محرم 1324ق از هر سو زمزمه‌هايي در اعتراض به خلف وعدۀ شاه و دولت شروع شد. احتشام‌السلطنه پا درمياني کرد و جهت حل مشکل ترتيب ملاقات عين‌الدوله با آيت‌الله ‌طباطبايي را داد. در اين ملاقات عين‌الدوله متعهد شد که ظرف چند روز عدالتخانه را برپا دارد.4
 

[6773- 1ع]
آيت‌الله سيدمحمد طباطبايي

 

در 4 ربيع‌الاول 1324ق عين‌الدوله مجلسي با حضور چهارده تن از وزرا، امرا، اعيان و اشراف تشکيل داد و اعلام کرد جهت اصلاح عدليه و اجراي دستخط شاه لايحه‌اي تنظيم شده که حضار بايد نظرشان را دربارۀ آن بگويند. اين جلسه به درگيري انجاميد و عده‌اي از جمله اميربهادر جنگ به مخالفت با آن پرداختند و جلسه بي‌حصول نتيجۀ مطلوب به پايان رسيد. 5
 
خبر مذاکرات اين جلسه روز بعد در ميان مردم پخش شد و مردم از عين‌الدوله و احتشام‌السلطنه که خواهان اجراي دستخط بودند تمجيد کردند و به اميربهادر و همفکران او بد گفتند. گرچه بعدها عده‌اي شايع کردند که عين‌الدوله خواهان اجراي دستخط نبوده و فقط جهت ظاهرسازي اين مجلس را به راه انداخته است.6  
 
مردم و روحانيون با وجود فشارها باز مدتي منتظر اجراﻱ دستخط شاه شدند اما بيهوده بود. تا اين که روز 14 جمادي‌الاول 1324ق آيت‌الله سيد محمد طباطبايي در مجلس روضه به منبر رفت و درخصوص لزوم برقرارﻱ عدل موعظه کرد. او گفت علما خواهان برپايي عدالتخانه هستند و به جز برقراري مجلسي که به داد مردم برسد، غرضي ندارند. او پس از ذکر مظالم شعاع‌السلطنه در شيراز و فروش دختران قوچاني اعلام کرد که اين ظلمها ناشي از حکومت عين‌الدوله است و شاه راضي به انجام اين قبيل اعمال نيست و از مردم خواست عليه ظلم اتابک به‌پا‌خيزند. 7 آيت‌الله طباطبايي در ادامه مواعظش تأکيد کرد:
 
«ما که رياست نمي‌خواهيم، جمهورﻱ‌طلب نيستيم، به زودي مشروطه نمي‌خواهيم، يعني مردم ايران هنوز به آن درجه تربيت نشده‌اند و قابل مشروطيت و جمهوريت نمي‌باشند. زيرا که مشروطيت در وقتي است که افراد ملت عالم باشند...ما عدل و عدالتخانه مي‌خواهيم، ما اجراي قانون اسلام را مي‌خواهيم، ما مجلسي مي‌خواهيم که در آن مجلس شاه و گدا در حدود قانوني مساوي باشند. ما نمي‌گوئيم مشروطه و جمهوري، ما مي‌گوئيم مجلس مشروعۀ عدالتخانه...». 8
 
شکاف دولت با ملت روزبه روز عميق‌تر مي‌شد رهبران نهضت پافراتر نهاده در فکر سرنگوني دولت بودند. گرانت‌داف کاردار سفارت انگلستان در تهران در گزارشي به سر‌ ادوارد ‌گري وزير خارجۀ انگلستان در 17 جمادي‌الاول 1324 نوشت که از يکي از روحانيون طراز اول تهران پيامي دريافت داشته مبني بر‌اينکه مردم حاضرند دولت فعلي را سرنگون کنند، بنابراين اگر دولت انگلستان در نظر دارد به او مساعدت مالي کند وقتش رسيده است. گرانت ‌داف همچنين پيش‌بيني کرد که ممکن است عده‌اي از روحانيون در سفارت انگلستان متحصن شوند. 9 از طرف ديگر دولت فشار بر مخالفان را بيشتر کرد.
 
در 17 جمادﻱ‌الاول عين‌الدوله به رئيس نظميه و رئيس قراولان خاصه دستور داد، بدون سر و صدا ميرزا نصر‌الله خان ملک‌المتکلمين، سيد جمال‌الدين واعظ  و حاجي شيخ محمد واعظ را دستگير و تبعيد کنند.10 فرداي آن روز حاج شيخ محمد واعظ اصفهاني سلطان‌المحققين از محله سرپولک عبور مي‌کرد نزديک خانۀ قنبر علي‌خان به ميرزا احمد خان سلطان و دويست نفر از سربازان فوج قزوين برخورد. ميرزا‌محمد‌خان بنا به دستوري که داشت شيخ محمد را دستگير کرد. هنگام عبور از کنار مسجد و مدرسه حاج‌ابوالحسن‌معمار‌باشي طلاب مدرسه مانع بردن شيخ محمد شدند. ميرزا احمد به سربازخانه‌اي که نزديک مدرسه بود، رفت و شيخ را در آنجا زنداني کرد. خبر دستگيري شيخ در شهر پخش شد. طلاب از هرسو به سمت سربازخانه سرازير شدند. آيت‌الله سيد عبدالله بهبهاني پسرش سيداحمد را با عده‌اﻱ از طلاب و سادات براي رهايي شيخ فرستاد. شيخ حسين اديب‌الذاکرين کرماني اديب‌المجاهدين با کمک طلاب به سربازخانه حمله کرد و شيخ را از زندان بيرون آورد.
 
در اين درگيرﻱ عده‌اﻱ از مردم مجروح و طلبه‌اﻱ به نام سيد عبدالحميد کشته شد. نعش سيد عبدالحميد را به مدرسۀ معمارباشي بردند. در اين بين قزاقها با سيف‌الدين ميرزا مدير توپخانه رسيدند و نعش سيد را از مردم گرفتند. از آن سو آقا ميرزاسيدجعفرصدرالعلما با عدۀ زيادي از سادات و طلاب به مدرسه معمارباشي رسيدند، مردم از ديدن آنها نيرويي تازه يافتند و نعش سيد را از سربازان پس گرفتند، به دستور صدرالعلما نعش را به مسجد جامع بردند. اين اقدامات علماﻱ تهران را خشمگين کرد.
 
آيت‌الله سيد‌ محمد‌ طباطبايي و پيروانش کفن پوشيدند و به مسجد آمدند. آيت‌الله سيد عبدالله بهبهاني، شيخ محمدرضا مجتهد قمي، آيت‌الله شيخ فضل‌الله نوري همگي با همراهانشان به مسجد جامع رفتند. علماﻱ محلات مختلف تهران هم عازم مسجد جامع شدند. جز معدودي از علما بقيه در مسجد جامع حضور داشتند.بازارهاي تهران بسته شد. گروهي از زنان کفن پوشيدند و ضمن نوحه‌سرايي و سينه‌زني سربازان را به باد دشنام گرفتند و در بازارها به راه افتادند. 11 عين‌الدوله شتابزده درصدد رفع مشکل برآمد و به ميرزا اسمعيل خان ممتازالدوله دستور داد نظامنامۀ عدليه را در "ايران" روزنامۀ رسمي دولت چاپ کند.12 در 19 جمادي‌الاول روزنامۀ ايران کتابچه قانون عدالتخانه عامه را چاپ کرد و در مقدمه‌اش نوشت:
 
              در آغاز اين سال خجسته فال و اوايل ماه صفرالمظفر شرح اراده و اوامر عليۀ مقدسۀ اعليحضرت قويشوکت اقدس همايون شاهنشاهي ايده‌الله تعالي بنصره در باب تأسيس و ايجاد عدالتخانه عامه که با حضور صدارت عظمي به وزارت عدليه و ساير وزراء عظام دربار دولت شرف تقرير يافته و مقرر شده بود که چند نفر از وزراء آگاه قانون نامه اين عدالتخانۀ عامه را به طوري که جامع شرايط و حاوي دقايق مقصود مقدس ملوکانه يعني بروفق اساس شرع مطاع باشد نوشته و مرتب داشته به عرض آستان معدلت بنيان همايوني برسانند تا امر جهانمطاع بر امضا و اجراﻱ آن صادر و مقرر گردد. اينک قانون نامۀ مزبور با ابواب و فصول صحيحه و قواعد و اصول متقنه مسطور و مرتب و به شرف لحاظ نظر انور همايون خسرواني که حکايت از غايت عدالت ذاتيۀ پادشاهانه مي‌نمايد موشح گرديده محض آگاهي و استبشار عموم اهالي مملکت که ديريست منتظر آن هستند در ذيل اين روزنامۀ مبارکۀ رسمي (ايران) تيمّناً مندرج و منطبع مي‌شود. 13
 
دولت دير به فکر انتشار نظامنامۀ عدالتخانه برآمده بود. متحصنين مسجد جامع خواسته‌هايشان فراتر رفته و علاوه‌ بر تأسيس عدالتخانه خواهان عزل عين‌الدوله هم بودند. دولت ابتدا سعي کرد با مذاکره و دادن برخي امتيازات به تحصن خاتمه دهد که بي‌نتيجه بود. پس رو به خشونت آورد. مسجد را محاصره کرد و مانع دخول مردم به آنجا شد. آب را به روي متحصنين بست و از ورود غذا هم جلوگيري کرد. مظفرالدين ‌شاه از اعمال روحانيون اعلام انزجار کرد و خواهان خاتمۀ تحصن شد. با افزايش فشارها روحانيون متحصن با کسب اجازه از مظفرالدين شاه تهران را ترک کردند و به قم رفتند تا از آنجا عازم عتبات شوند. تجار مخالف عين‌الدوله به محض خروج علما از تهران به اشاره و به اذن آيت‌الله سيد عبدالله‌ بهبهاني به سفارت انگلستان پناه بردند. بدين ترتيب دو کانون مقاومت يکي در قم و ديگري در سفارت انگلستان شکل گرفت.14
 

[600- 1ع]
سلطان عبدالمجيد ميرزا عين‌الدوله (صدراعظم)

 

خبر خروج روحانيون از تهران اعتراض علماي ساير بلاد ايران را برانگيخت، در مشهد مردم به تلگرافخانه و مسجد گوهرشاد رفتند.؛ در اصفهان علما تهديد کردند که همراه مهاجرين قم از ايران مهاجرت خواهند کرد؛ علماي تبريز وليعهد را تحت فشار قرار دادند تا شاه را مجبور به پذيرش خواستۀ مهاجرين کند و در بعضي از شهرهاي آذربايجان مردم بازارها را تعطيل کردند. در همه جا مردم نسبت به بي احترامي صورت گرفته به روحانيون معترض شدند. 15 علاوه برفشار داخلي، حمايت دولت انگلستان از خواسته‌هاي متحصنين و فشار سفارت انگلستان  بر دولت ايران براي تأمين خواسته‌هاﻱ متحصنين هم عاملي مؤثر  در پيروزي مخالفين دولت بود. متحصنين سفارت انگلستان از حمايت بي‌دريغ کاردار سفارت بهره‌مند بودند و توسط او خواسته‌هايشان را به دولت اعلام مي‌کردند.
 
در 29 جمادﻱ‌الاول گرانت ‌داف به مشير‌الدوله اطلاع داد که متحصنين خواهان خلع و تبعيد وزراي خائن و فاسد؛ جلب رضايت روحانيون مهاجر؛ قصاص قاتلين سيدحسين و سيدعبدالحميد؛ لغو حکم تبعيديهاي چند ماه اخير و گسترش عدالت اسلامي و جاري شدن قوانين دين اسلام هستند.16 در 4 جمادﻱ‌الثاني عين‌الدوله جمعي از تجار معتبر منجمله حاج‌ حسين ‌امين‌الضرب را براي مذاکره با متحصنين به سفارت فرستاد. متحصنين سه خواست داشتند: 1. مراجعت علما و رؤساي روحاني که اسناد و قبالجات و صداق زنانشان به خط و مهر آنها است. 2. افتتاح عدالتخانه که شاه و گدا در آن مساوي باشند. 3. پرداخت وجوه بروات.17 تا اين زمان خواسته‌هاي عنوان شده در همين حدود بود و صحبتي از مشروطه در تقاضاهاي اصلي متحصنين و مهاجرين نبود.
 
شاه تحت فشار داخلي و خارجي سرانجام  سر تسليم فرود آورد و تن به سازش داد و مشيرالدوله را مأمور بازگرداندن مهاجرين قم کرد. 18 اما پيش از حرکت او به سمت قم، عين‌الدوله در 7 جمادﻱ‌الثاني از صدارت استعفا داد، شاه به ناچار موافقت کرد. 19 مظفرالدين ‌شاه در 8‌ جمادﻱ‌الثاني طي دستخطي به مهاجرين قم اعلام کرد که با خواسته‌هاﻱ آنها موافق است و عضد‌الملک را براي بازگرداندنشان به قم مي‌فرستد زيرا ماندنشان بيش از اين در قم جايز نيست.20 متحصنين سفارت انگلستان ترسيدند که مهاجرين پس از عزل عين‌الدوله به تهران بازگردند بنابراين از آنها خواستند تا تحقق همۀ خواسته‌هايشان به تهران بازنگردند.21  
 
گرانت ‌داف در 10 جمادي‌الثاني در گزارشي به سر‌ادوارد ‌گري نوشت مهاجرين حاضر نيستند به تهران بازگردند و متحصنين از مذاکرۀ مستقيم با دولت پرهيز دارند آنها ترجيح مي‌دهند پيامهايشان را از طريق سفارت انگلستان به گوش دولت ايران برسانند. گرانت ‌داف تلاش مي‌کرد موافقت دولت انگلستان را براي مداخلۀ آشکارتر در امور ايران کسب کند. 22 از اين مرحله به بعد متحصنين سفارت سکاندار هدايت خواسته‌هاﻱ همۀ طيفهاﻱ مخالف شدند. پس از رسيدن خبر عزل عين‌الدوله عده‌اﻱ از متحصنين تصميم گرفتند که سفارت را ترک کنند ولي عده‌اﻱ از گردانندگان تحصن و اجزاء سفارت مانع شدند 23 کاردار سفارت با متحصنين ملاقات کرد و ضمن تشويق آنها به ادامۀ تحصن پيشنهاد داد به پارلمان انگلستان شکايت کنند.24 متحصنين هم تصميم گرفتند، بنابه توصيه کاردار سفارت، در صورت خودداري دولت از رسيدگي به خواسته‌هايشان به مجلس نمايندگان انگلستان متوسل شوند 25 متحصنين نگران بودند مهاجرين به تهران بازگردند از اين رو دوباره به مهاجرين تلگراف زدند که تا انجام مقاصد و اشارۀ ما از قم بازنگرديد و فريب نخوريد. آيت‌الله ‌بهبهاني در پاسخ به متحصنين در تلگرافي به آنها اطمينان داد که فريب نمي‌خورند و تا به مقصود نرسند و تأمين از طرف سفارت انگلستان و روسيه داده نشود، از قم باز نخواهند گشت.26 در 11جمادي‌الثاني گرانت ‌داف در گزارشش به ادوارد‌ گري مي‌نويسد که با متحصنين ملاقات کرده و آنها حاضر نيستند وعده‌هاي شاه را بپذيرند مگر اين که دولت انگلستان ضامن اجراي آن شود. آنها حتي تهديد کردند که اگر علماي مهاجر قم هم وعده‌هاي شاه را بپذيرند تسليم نخواهند شد. گرانت‌ داف جهت وارد آوردن فشار بيشتر بر حکومت ايران تقاضاي شرفيابي کرد و انصرافش از ملاقات با شاه را منوط به دادن تضمين قطعي جهت خروج متحصنين از سفارت کرد.27 شاه سعي کرد اقدامي جهت جلب موافقت متحصنين سفارت انجام دهد.

 

[1285- 1ع]
محمدتقي بنكدار و متحصنين مشروطه‌خواه در كنار ديگهاي پلو در سفارت انگليس 
 
 



نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org