ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» تاريخ شفاهي » حضور نواب صفوي در دادگاه ضاربان دکتر برجيس

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

137

پیشینه فرش 

 

 

جریان شناسی سقوط پهلوی
سیر تاریخی ممنوعیت حجاب
پاکسازی و مرمت اسناد تصویری
نجم السلطنه

اخبارNEWS

تازه‌هاي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران در نمايشگاه کتاب تهران |+| سير تاريخي تحريم در کتاب «انديشه تحريم و خودباوري» منتشر مي‌شود ‎ |+|

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

حضور نواب صفوي در دادگاه ضاربان دکتر برجيس 

مصاحبه داود اميني با محمّدمهدي عبدخدايي

 

شنيدم، در همان موقع، يک پزشک در کاشان بود به اسم دکتر برجيس. بعضيها مي‏گويند دکتر دندانساز بود، بعضيها مي‏گويند پزشک عمومي بود، بعضيها مي‏گويند پزشک تجربي بود. به هر حال، او بهايي بود. اين شخص مثل اينکه توي مطبش مريضها را تبليغ مي‏کرد به بهائيت. بعضيها شايع کردند که بهائيها قرآن را آتش زده‏اند. عده‏اي که هشت نفر بودند، تصميم مي‏گيرند دکتر برجيس را بکشند. يکي از آنها حاج آقا رسول‏زاده بوده، ديگري سليماني بود که الآن زنده است. او، که از قاتلان دکتر برجيس است، کمّ و کيف قضايا را مي‏داند. حالا در آن موقع نوجوان بوده يا در قتل شرکت کرده يا شريک جرم شده که جرم ديگران کم بشود. بالاخره اينها تصميم مي‏گيرند دکتر برجيس را بکشند. دکتر برجيس را مي‏برند بيرون شهر، مي‏کشند. بعد هم آمدند خودشان را معرفي کردند. در دادگاه اصفهان محاکمه شدند و درخواست تجديد دادگاه کردند. بنابراين پرونده‏شان فرستاده شد به تهران؛ چون اصفهان يک دادگاه جنايي بيشتر نداشت، بايد پرونده مي‏آمد تهران تا در تهران محاکمه بشوند؛ البته محاکمه‏اي که در آن تبرئه شدند. سال 1329 بود که تبرئه و آزاد شدند.

 

نواب صفوي در حالي که مخفي بوده در دادگاه اينها شرکت مي‏کند. خودش مي‏گفت: استخاره کردم در دادگاه اينها شرکت کنم، خوب آمد. به دادگستري رفتم. رفتم توي دادگاه، يک مرتبه رئيس دادگاه متوجه شد که من توي دادگاه نشسته‏ام. مردم صلوات فرستادند که رهبر فدائيان اسلام آمده است. مأمورين دادگستري را محاصره کردند تا دستگيرش کنند. با شعار و صلوات مردم، از دادگستري بيرون آمد و سوار جيپ شد. دور جيپ را عده‏اي احاطه کردند که مأمورين نتوانند اينها را بگيرند. مرحوم واحدي توي جيپ بوده. مرحوم واحدي به نواب مي‏گويد: من پياده مي‏شوم، مي‏روم ماشين جلويي را سوار شوم تا اينکه جيپ حامل شما فرار کند. مرحوم واحدي خيلي آرام پياده مي‏شود، آرام آرام مي‏رود جلو که ماشين جلويي را سوار شود. جماعت فکر مي‏کنند واحدي نواب صفوي است؛ چون همان‏طور مثل نواب عمامه مي‏بسته است. جماعت دنبال واحدي راه مي‏افتند. مأمورين هم به تصور اينکه نواب صفوي را مي‏خواهند بگيرند، جيپ را رها مي‏کنند؛ مي‏گويند نواب صفوي پياده شد ديگر. مرحوم واحدي مي‏گفت: من رفتم ماشين جلويي نشستم. وقتي که جيپ رفت، خاطر جمع شدم. مردم دورم را گرفته بودند؛ از ماشين آمدم بيرون. گفتم چه مي‏خواهيد؟ مأمورين آمدند، گفتند: بايد تو را دستگير کنيم. گفتم: کي هستم من؟ مأمورين گفتند: سيد مجتبي نواب صفوي. گفتم: نه، بابا، من سيد مجتبي نواب صفوي نيستم؛ سيد عبدالحسين واحدي هستم، عوضي گرفته‏ايد. او، توي آن جيپ بود که رفت.
 
بالاخره، قاتلان دکتر برجيس در دادگاه جنايي تهران تبرئه شدند. سال 29 بود، آمدند که از جلوي بازار عبور کنند، بروند منزل آيت‏اللّه کاشاني و منزل آيت‏اللّه بهبهاني. مردم گوسفند زيادي براي اينها کشتند. داستان قتل دکتر برجيس هم به فدائيان اسلام منسوب شد. حالا اگر دستور مستقيم نواب صفوي هم نبود ــ که قطعا نبوده است ــ افرادي که آنجا اين کار را کردند، خودشان را از فدائيان اسلام مي‏دانستند و اين، باز بيشتر موجب شهرت فدائيان اسلام شد. جرياني بود که، خود به خود، پيش آمده بود.



نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org