ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» تاريخ شفاهي » بازتاب مصدوميّت كسروي در جرايد كشور

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

137

پیشینه فرش 

 

 

جریان شناسی سقوط پهلوی
سیر تاریخی ممنوعیت حجاب
پاکسازی و مرمت اسناد تصویری
نجم السلطنه

اخبارNEWS

تازه‌هاي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران در نمايشگاه کتاب تهران |+| سير تاريخي تحريم در کتاب «انديشه تحريم و خودباوري» منتشر مي‌شود ‎ |+|

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

بازتاب مصدوميّت كسروي در جرايد كشور 

مصاحبه داود اميني با محمّدمهدي عبدخدايي 

به هرجهت، مجموعه اين ارتباطات موجب شده بود كه من، اگر نگويم به طور استدلالي جريان كسروي را فهميده بودم، به طور اعتقادي، كسروي برايم يك موجود بدي بود؛ چون توي خانه ما اين حرفها بود، من خود به خود با نام مخالفين كسروي آشنايي داشتم. روزنامه‏ها مي‏آمد منزل ما، روزنامه‏هاي متفاوت، حتّي روزنامه مردم ارگان حزب توده. روحيه كنجكاو من هم كه آن روزها آشنا با اين‏گونه مسائل نبودم، ايجاب مي‏كرد كه من روزنامه‏ها را، تيترهاي آنها را، بخوانم. روزنامه حزب ايران مي‏آمد، روزنامه اراده ملّي مي‏آمد. منتها من آن سواد را نداشتم كه از آنها چيزي بفهمم. تيترها برايم مهم بود. يك روز تيتري ديدم در يكي از روزنامه‏ها ــ فوق‏العاده هم بود كه منتشر شده بود، به نظرم مي‏آيد، روزنامه مردم ارگان حزب توده بود ــ نوشته بود: «مضروب شدن احمد كسروي» و «هوچيگريهاي نواب صفوي در پايتخت». عكسي از نواب انداخته بود و نوشته بود: «سيد روحاني». مضمون مقاله اين بود: احمد كسروي در چهارراه حشمت‏الدوله تهران، وقتي كه از باهماد آزادگان بيرون مي‏آمد، به وسيله طلبه جواني كه عمّامه مشكي به سر داشت، مضروب شد و به بيمارستان رفت. اين شخص، اسمش نواب صفوي است. در حالي كه اسمش سيد مجتبي ميرلوحي بوده است، خودش را نواب صفوي معرفي كرده بود.

 
خوب، اين براي من جالب بود. آن روزي كه كسروي در تهران مضروب شد، در خانه ما همه خوشحال بوديم. خوب، اين چيزها روي يك بچه هشت ساله اثر مي‏گذارد. همه خانواده خوشحال بودند كه كسروي مضروب شده و به نظرشان مي‏آمد اين غائله تمام شده است.
 

پدرم، همان‏طور كه گفتم، نشريه تذكرات ديانتي را منتشر مي‏كرد. وقتي مي‏خواست صفحات را آماده كند آنها را به خانه مي‏آورد. آن موقع دستگاههاي چاپ اينجوري خودشان دستگاه تازني نداشتند يا اگر داشتند، قيمتش بالا بود. پدرم مي‏خواست آن را مثل جلد وزيري چاپ كند. يادم هست نوشته‏ها را مي‏آورد خانه، صدتا به قول مشهديها سه تن آباد، به قول ما يك قران ده‏شاهي مي‏داد، ما تا مي‏كرديم و پول توجيبي‏مان از اين راه تأمين مي‏شد. وقتي اينها را تا مي‏كرديم، تيترهايش را مي‏خوانديم. خود اين تيترها روي ما اثر مي‏گذاشت. خود خواندن اين تيترها، براي ما چيز جالبي بود كه من همانجا مي‏خواندم. مي‏دانيد گاهي آدم حس كنجكاويش تحريك مي‏شود كه مطلب را بخواند. درست است كه من هشت ساله بودم اما فارسي را در هشت سالگي خوب مي‏خواندم؛ يعني مي‏توانستم فارسي را بخوانم. واژه‏ها هم برايم آشنا بود؛ چون در درس تفسير پدرم زياد شركت كرده بودم.




نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org