ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» مقالات » روابط علم و شاه

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

138

غزه در آتش و خون

 

 

رقص چوبها به مناسبت کودتای 28 مرداد

 

 

پیشینه فرش

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

روابط علم و شاه 

مظفر شاهدي

 

اسدالله علم به دليل سابقه طولاني حضور در نزد شاه توانسته بود از روحيات و اخلاق وي آگاهي كافي بدست آورد. بنابراين در برخورد با شاه قادر بود تمام جنبه‌هاي اخلاقي روحي و .... او را درک و ارزيابي كند. علم تقريباً تنها كسي بود كه در تمام دوران خدمتش در وزرات دربار توان آن را داشت تا صراحتاً از شاه انتقاد كند و نظرات و پيشنهادات خود را درباره مسائل مهم سياسي، اقتصادي و ... كشور با شاه در ميان بگذارد و در صورت لزوم او را از عواقب ادامه برخي كارهاي ناصواب باز دارد و يا حداقل برحذر دارد. با اين حال وي با شناختي كه از روحيه شاه داشت ميدانست كه هر نوع موضوعي را در چه شرايطي و در چه زماني مطرح كند تا هم از عصبانيت شاه جلوگيري كند و هم اين كه اثر مثبتي بر وي داشته باشد و نهايتاً موضوع مورد تقاضا از تصويب شاه بگذرد.1

 

 از سوي ديگر علم با آگاهي از خصلت‌هاي ويژه شاه از مطرح كردن مسائلي كه شاه ضروري نمي‌دانست وي از آن آگاهي يابد، خودداري مي‌كرد. چرا كه علم از ويژگي تودار بودن شاه در برخي موارد اطلاع داشت. اسدالله علم اين روحيه تودار بودن شاه را بارها در مصاحبه‌هايش با افراد خارجي در ميان گذاشته بود.2
 
بنابراين اسدالله علم در موقعيت‌هاي مختلف واكنش‌هاي متفاوتي در مقابل شاه از خود نشان مي‌داد و مي‌دانست كه چگونه به اصطلاح او را خام كند. علم در اثر برخوردهاي عديده با شاه شيوه‌هاي مناسب گفت و گو و تماس با او را آموخته بود. از جمله علم مي‌دانست كه شاه ميل دارد دستوراتش با كمال تواضع و فروتني پذيرفته بشود و هنگامي كه شاه دستور مي‌دهد اطاعت محض ظاهري از اوامرش صورت بگيرد امّا در نهايت و هنگام اجراي دستورات شاهانه «شاه هميشه از اين نوع التيماتومها مي‌دهد و از شما انتظار دارد كه آن را در كمال تواضع بپذيريد. آن وقت شما و او كارتان را درست مثل قبل ادامه مي‌دهيد».3
 
تواضع بيش از حد علم در برابر شاه نيز جنبه‌اي ديگر از تيزهوشي او بود، تا از اين طريق هرچه بيشتر خود را به شاه نزديكتر گرداند. به همين دليل همواره خود را به صورت خاضع‌ترین و ذليل‌ترين نوكران و جانثاران شاه نشان مي‌داد. به ويژه اين كه علم دقيقاً آگاه بود كه شاه دوست دارد خود را بالاترين و حتي تنها مرجع تصميم‌گيري قلمداد كند. به همين دليل بود كه شاه با هرگونه اقدام از سوي ديگران كه به نوعي جاه‌طلبي او را خدشه‌پذير مي‌ساخت، مخالفت مي‌كرد؛ و صرفاً مايل بودم تمام امور از كانال وي انجام گيرد. علم ضمن سخن از اين خصلت اخلاقي شاه براي نمونه ميآورد: «از شاه اجازه خواستم بنياد علم را در بيرجند تأسيس كنم... او بعد از درنگ بسيار اجازه داد. اكراهش مرا به تعجب انداخت و به اين نتيجه رسيده‌ام كه با تمام روشن‌بيني و خوش‌قلبي دوست ندارد كسي روي دستش بلند شود».4
 
نظر علم در اين‌باره كاملاً درست مي‌نمايد زيرا شاه از سال‌ها قبل بنياد پهلوي و ديگر سازمانهاي خيريه را تأسيس كرده بود. بنابر اين پديد آمدن بنيادهايي از نوع بنياد علم خطر تحت‌الشعاع قرار دادن اقدامات به اصطلاح خيرخواهانه شاه را به دنبال داشت.
 
اسدالله علم در برنامه ملاقاتهاي روزانه اولين كسي بود كه با شاه ديدار مي‌كرد و حدود يک تا دو ساعت با وي درباره مسائل گوناگون مذاكره مي‌كرد. علم همواره به روحيه پنهانكاري شاه واقف بود و در ديدارهايي كه با شاه داشت هرگاه خود شاه قصد نداشت درباره برخي موضوعات توضيح دهد و يا علم را نيز آگاه سازد، او اصرار نمي‌كرد. با اين حال مي‌دانستكه شاه پس از چندي او را از جريانات پشت پرده آگاه خواهد كرد. علم در اينباره مي‌نويسد: «در شرفيابي امروز صبح نامه رمزي كه با پيک مخصوص از واشنگتن رسيده بود به شاه دادم پاسخ شاه نيز به صورت رمز بود و بنابراين مرا به كلي در تاريكيگذاشته‌اند. هيچ‌كاري نمي‌شود كرد. شاه حق دارد بعضي اسرار را براي خودش نگاه دارد. اما اطمينان دارم دير يا زود خودش جزئيات مطلب را برايم فاش خواهد كرد».5
 
در واقع درک دقيق روانشناسي شاه و واکنش به موقع و لازم از جمله دلايل و رازهاي موفقيت اسدالله علم در نزديکي به شاه بود. وي از جنبه‌هاي مختلف روحي ـ اخلاقي شاه نظير خود بزرگ‌بيني، تکبر، غرور و ... او آگاهي داشت. علم در برخي از نوشته‌هايش به اين نکته اشاره مي‌کند که: «... اين روش هميشگي اوست. خوشش مي‌آيد اين تصور را به آدم بدهد که هر کاري که ما انجام مي‌دهيم به قدري بي‌اهميت است که قابل توجه او نيست. اما خدا به دادت برسد، اگر اشتباهي بکني. يک حرف غلط بزن و حتي پيش از آنکه برنامه راديو تمام شود پشت تلفن جد و آبادت را يکي مي‌کند و به تو مي‌گويد که بايد چه بگويي يا نگويي...» .6
 
به اين ترتيب بود که اسدالله علم توانست در تمام دوران تصدي‌اش در وزارت دربار قدرت فائقه خود را حفظ کند و شاه را در تصميمگيريهاي مهم کشوري ياري رساند.
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
1. احمدعلي مسعود انصاري، پس از سقوط، ص 103 .
2. مارگارت لاينگ،مصاحبه با شاه، ترجمه اردشير روشنگر، تهران، البرز، موسسه انتشارات معين، 1367، ص16 .
3. اسدالله علم، گفت وگوهاي من با شاه، جلد دوم ، ص 509 .
4. همان، ص502 .
5. اسدالله علم، گفت وگوهاي من با شاه، ج 1، ص 79 .
6. همان،ص 340 . 



نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org