نيلوفر کسري
احزاب دولتي (دوره سوم) و ايجاد نظام تک حزبي
فکر ايجاد حزب واحد و فراگير از سوي ايرانيان تحصيلکرده در خارج کشور به ويژه طرفداران ساموئل هانتينگتون (استاد علوم سياسي دانشگاه هاروارد) مطرح شد. هدف از ايجاد چنين حزبي جلوگيري از بي تفاوتي سياسي اکثريت مردم کشور بود تا از طريق علاقمند کردن آنان به امور سياسي مطلوب و عاملي مؤثر در جهت پيوند دولت و مردم ايجاد گردد.
بدين ترتيب تلاشهايي در جهت کسب موافقت محمدرضاشاه صورت گرفت و او را با اين عنوان که از اين پس با اجراي طرح نظام حزب واحد شاه رهبريت کل فعاليتهاي سياسي را برعهده خواهد گرفت، با خود همآهنگ نمود. شاه در کتاب خود (پاسخ به تاريخ) در اين مورد ميگويد:
ما معتقد هستيم همه مردم ايران بايد براي رسيده به هدفهاي ملي که سعادت و آسايش فرد فرد ما را تامين خواهد کرد متحد باشند و در يک جهت حرکت کنند، همه کوششها بايد در راه پيشرفت کشور باشد. نه خنثي کردن تلاشهاي يکديگر. در نظام چند حزبي امکان تفرقه و تشتت بسيار است. هر گروه که در حزبي هستند با ديگران بر سر کسب قدرت و به دست گرفتن حکومت ستيز و دعوا دارند. هر گروه ميخواهد حرفهاي خودش را به کرسي بنشاند و در نتيجه اختلافات به وجود ميآيد. در حالي که در حزب رستاخيز از جنگ گروهي خبري نيست. 1
بنابر اين حزب رستاخيز ملي ايران به دستور شاه در يازده اسفند 1353ش تشکيل شد و کليه احزاب منجمله حزب ايران نوين، حزب مردم، پان ايرانيست و ايرانيان در آن ادغام شدند. اندکي بعد کار به جايي رسيد که شرکت در اين حزب سياسي، اجباري اعلام شد و شاه در سخنان خود گفت: “ هر کسي بايد جزو اين حزب بشود و تکليف خود را روشن بکند. اگر نشد از ايران خارج شود. اگر نخواستند خارج شوند، جايشان در زندان است، و دولت اعلام نمود براي هر ايراني که خواستار شرکت در حزب نيست پاسپورت صادر و به خارج فرستاده خواهد شد.“
بدين گونه حزب رستاخيز نيز حربهاي در دست دولت و ديکتاتوري شد و شاه رکن چهارمي به سه رکن ديکتاتوري خود افزود 2 و حزب دولتي به جاي آنکه از قدرت و استقلال بيشتري بهره مند باشد و در فعاليتهاي سياسي نقشي چشمگير داشته باشد عملاً به صورت يکي از ابزار اعمال قدرت حکومتي درآمد.
دبيرکلي حزب جديد در ابتدا به عهده اميرعباس هويدا نخست وزير وقت و رئيس حزب ايران نوين نهاده شد و البته قصد شاه اين بود که فعاليتهاي سياسي نخست وزيرش را نيز تحت اختيار خود بگيرد. بعدها رهبري اين حزب به عهده جمشيد آموزگار گذارده شد و اندکي بعد به نخست وزيري برگزيده شد. اما عملکرد جمشيد آموزگار در حزب که به ايجاد جناح پيشرو انجاميد خود از موانع ضعف حزب گشت و به جاي آنکه حزب باعث اتحاد و يکرنگي و ثبات در جامعه گردد، خود از عوامل اصلي تشتت آرا و ايجاد اختلاف بين رجال دولتي و دولتمردان سياسي گشت. در اين بين درگيري جناحهاي پيشرو، سازنده و ليبرال بر شدت اين جريان افزود.
حزب رستاخيز ملت ايران سه سال بعد از تشکيل به عنوان يکي از پايه هاي رژيم مورد حملات مخالفين رژيم قرار گرفت و عملکرد آن باعث تشديد نارضايتيها گشت. به طوري که در اهداف خود از جمله تحکيم رژيم و نهادي کردن سلطنت و تثبيت دولت موفق نشد و به جاي ايجاد ثبات، کل رژيم را تضعيف کرد و سلطنت را بيش از پيش از ملت جدا ساخت و معدود پيوند موجود در رژيم را از بين برد و سرانجام در پائيز 1357 به دستور خود رژيم برچيده شد.
1
جناب اميرعباس هويدا دبيرکل حزب رستاخيز ملت ايران
پيرو بياناتي که در جلسة مورخ يکم آذر ماه يک هزار و سيصد و پنجاه و دو شمسي درباره تعيين تکليف آينده مملکت و همچنين وظايف احزاب ايراد کرديم اکنون که حزب رستاخيز ملت ايران تشکيل گرديده نظر خود را دربارة وظايف اين حزب ابراز و ابلاغ مينمائيم که انتظار ما از حزب رستاخيز ملت ايران اين است که مردم را ارشاد کند که مسئوليتها و وظايف ملي خود را در قبال نظام شاهنشاهي ـ قانون اساسي - انقلاب شاه و ملت به بهترين وجهي به عهده بگيرند و انجام دهند.
کاخ نياوران به تاريخ پنجم خرداد ماه يکهزار و سيصد و پنجاه و چهار 1354
امضا: محمدرضا پهلوي
2
حزب رستاخيز ملت ايران تاريخ: 16/2/2536
دبيرکل نمره: 1143
دوست گرامي جناب آقاي دکتر هوشنگ نهاوندي
رئيس دفتر مخصوص علياحضرت شهبانوي ايران
با کمال خوشوقتي انتخاب شايسته آن جناب را به عضويت کميته رهبري آموزش و تبليغ حزب رستاخيز ملت ايران به آگاهي ميرساند.
با امتنان از اينکه دعوت ملي را پذيرفتهاند موفقيت آن همکار ارجمند را در تحقق آرمانهاي آموزشي حزب رستاخيز ملت ايران تحت رهنمودهاي فرماندهي عالي ايران صميمانه آرزومند است.
ارادتمند دبيرکل حزب رستاخيز ملت ايران
محمد باهري
مهر: نمره 8094
18/7/36
امور اختصاصي
حاشيه: آقاي نادر شيراخ در پرونده اختصاصي من نگاهداري شود.
18/5/