محمود ميرزاحسيني
انقلاب عبارت است از دگرگوني و تغيير بنيادين و عميق ساختارهاي فرهنگي، اخلاقي، اقتصادي، حقوقي و سياسي جامعه و جايگزيني آنها با يک نظام اجتماعي جديد و مترقي داراي ارزشهاي نو، و معمولاً در نتيجه نارضايتي مردم از سياستهاي کلي نظام حاکم به وقوع ميپيوندد کما اينکه رهبر فرهيخته انقلاب نيز « از بين رفتن استقلال سياسي، نظامي، فرهنگي، اقتصادي، قتل آزاديخواهان، ايجاد خفقان در دانشگاه و حوزه، سرکوب فعاليتهاي سياسي، تشکيل حزب واحد رستاخيز و ساواک و افزايش قدرت مطلقه شاه را به عنوان علل اصلي قيام مردم» بر ضد حکومت پهلوي ميدانستند؛ حکومتي که از سال 1332 به بعد عملاً با اتخاذ ديکتاتوري و به حاشيه راندن قانون اساسي (که حرکتهاي سياسي امام راحل منجمله تحريم رفراندوم و قيام 15 خرداد را در پي داشت) به استبداد مطلق گراييد و در بعد فرهنگي نيز به گسترش مراکز فساد و ترويج آن در رسانههاي جمعي، انجام اقدامات ضد ارزشهاي اسلامي و غيره پرداخت، ضمن آنکه با در پيش گرفتن سياستهاي نادرست اقتصادي به افزايش هر چه بيشتر اختلاف طبقاتي، تورم و بروز مشکلات ديگر دامن زد. در اين شرايط مساعد، جرقه مورد نياز وقوع انقلاب با چاپ مقالهاي اهانتآميز در مورد امام خميني (ره) در 17 دي ماه 1356 زده شد که حرکت اعتراضي مردم به مساجد و منازل علما را به دنبال داشت. اين قيام خودجوش، از جانب رژيم به مخالفت با اصلاحات ارضي و آزادي زنان تبليغ و به خون کشيده شد و برگزاري مراسم بزرگداشت شهدا در شهرهاي مختلف که منجر به شهيد شدن گروههاي ديگري از اقشار مختلف مردم در جريان تظاهرات گرديد، درگيريهاي تازه و وقايعي از جمله فاجعه 17 شهريور را به دنبال داشت.
به اعتبار اسناد موجود، به دنبال واقعه 17 دي، شخصيتهاي حقيقي و حقوقي به محکوميت و اعلام جرم عليه روزنامه مذکور پرداختند و انديشمندان، مقامات، وزرا، و ... با طرح نابسامانيها و علل نارضايتيهاي مردم، به ارائه توصيههايي به شاه و نخستوزير با هدف آرام نمودن کشور و حفظ شاه مبادرت ورزيدند و نظام تدابيري اتخاذ نمود که اسناد پيوست منعکس کننده اغلب آن تمهيدات بدين قرارند: انتخاب نام مستعار براي خاندان سلطنت، تجديد فعاليت مطبوعات آزادشده، عدم واگذاري پستهاي حساس به بهائيان، مبارزه با فساد، اطعام ضعفا، اجراي قانون اساسي، تغيير مسئولين و تغيير کابينه و ... . اما نه اين تمهيدات و نه شدت عمل در برابر تظاهرات و اعتصابها و برقراري حکومت نظامي، کوچکترين اثري در حرکت انقلابي مردم به جا نگذاشت چرا که آنان انديشهاي جز بازگشت رهبر فقيد انقلاب از تبعيد و ساقط شدن رژيم در سر نداشتند.