ابراهيم حديدي
در اسفند سال 1256 (1295ق) همزمان با سفر دوم ناصرالدين شاه قاجار به اروپا و زمزمه تشكيل قزاقخانه توسط روسها در ايران، در روستاي آلاشت از توابع سوادكوه مازندران كودكي به دنيا آمد كه رضا نام گرفت (بعدها انقراض سلسله قاجاريه و تأسيس حكومت پهلوي به دست وي به وقوع پيوست).
نام پدر رضا، عباسعلي (سرهنگ فوج سوادكوه) و مادرش زهرا (نوش آفرين) از مهاجرين قفقاز ميباشد. نوشآفرين همزمان با تولد رضا، همسرخود را كه در مأموريت تهران بود از دست داد. مرگ عباسعلي و ناسازگاري اعضاي خانواده همسرش كه تولد اين فرزند را بد يًُمن ميدانستند موجب شد به همراه كودك نوزاد خود از آلاشت به تهران نزد برادر و ديگر اقوام خود مهاجرت نمايد. در بين راه در منطقه سرگدوك فيروزكوه به خيال اينكه فرزند نوزاد وي بر اثر سرما و برف شديد فوت نموده است به كاروانسرادار محل تحويل ميدهد تا پس از فروكش كردن برف او را دفن كند. كودك پس از مدتي مداوا به وسيله يك كاروان ديگر به مادرش برگردانده ميشود. در نهايت رضا به همراه مادر به تهران بازميگردد و در محله سنگلج در كمال فقر و تهيدستي زندگي ميكند و بزرگ ميشود و به يك نوجوان شرور و سركش تبديل ميگردد. براي تهيه نان و گردش زندگي به كارهاي مختلف از جمله شاگردي مغازه آهنگري و كارگري در اصطبل خانه سفارت انگليس گمارده ميشود و سرانجام در سن 12 سالگي توسط ابوالحسن خان سرتيپ (صمصام) از بستگان خود وارد فوج سوادكوه (از ابوالجمعي علياصغرخان امينالسلطان صدراعظم) شده و با درجه تابيني (سربازي) شروع به خدمت ميكند. در سال 1313ق پس از قتل ناصرالدين شاه قاجار فوج سوادكوه براي حفاظت از سفارتخانه و مراكز دولتي به تهران فراخوانده ميشود. وي در دوران خدمت در قزاقخانه به سرعت رشد نموده و در سال 1318ق، به سرگروهباني محافظين بانك استقراضي روسيه در مشهد و پس از چندي به وكيلباشي گروهان شصت تير منصوب ميگردد. نام رضا شصت تير با وجود درجه گروهباني در قزاقخانه و در محافل تهران مخصوصاً بين لوطيها معروف ميگردد. سپس در سال 1324ق به همراه گروه محافظين عينالدوله هنگام تبعيد ، به فريمان اعزام ميشود. رضاخان در نزد عينالدوله تقرب مييابد و به آموختن درس و خواندن و نوشتن ميپردازد. در سال 1288ش، همراه با سواران بختياري و ارامنه براي خواباندن شورشها و قيامهاي محلي به زنجان، اردبيل و... اعزام ميشود و در جنگ با قواي ارشدالدوله از خود رشادتها نشان ميدهد. سپس با درجه ياوري به فرماندهي دسته تيرانداز و نهايتاً در سال 1297ش به فرماندهي آترياد همدان منصوب ميگردد. وي در سال 1299 براي سركوبي قيام ميرزا كوچك خان جنگلي به گيلان اعزام ميگردد.
با خروج قواي روسيه از ايران دولت انگليس براي كنترل اوضاع و جامه عمل پوشاندن به مطامع خود اقدام به پيريزي كودتاي نظامي مينمايد و براي اجراي اين طرح هماهنگيهاي لازم را ميان ژنرال ادموند آيرونسايد (فرمانده قواي انگليسي در ايران)، اردشير جي (جاسوس دولت انگليس در ايران)، رضاخان فرمانده آترياد (تيپ) همدان و سيدضياءالدين طباطبايي مدير روزنامه رعد ايجاد ميكند. در نتيجه مذاكرات و هماهنگيهاي به عمل آمده بين سيد ضياء و رضاخان، كودتا در روز سوم اسفند سال 1299ش به وقوع ميپيوندد و قواي آترياد همدان بدون كمترين مقاومتي وارد تهران شده و كليه ادارات دولتي و مراكز نظامي را اشغال ميكنند و قريب به يكصد تن از رجال، معاريف و روحانيون را بازداشت و زنداني مينمايند. احمدشاه، محمدحسن ميرزا (وليعهد) به كاخ فرحآباد ميگريزند و فتحالله خان سپهدار رشتي (نخستوزير) به سفارت انگليس پناهنده ميشود. سرانجام رضاخان با صدور فرمان احمدشاه به فرماندهي ديويزيون قزاق و وزارت جنگ و سيدضياءالدين طباطبايي به نخستوزيري منصوب ميگردد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع و مآخذ:
1. دايرهالمعارف تشيع، جلد سوم. بنياد خيريه فرهنگي شط، تهران، 1371.
2. كيوان پهلوان، رضاشاه از الشتر تا الاشت، تهران، انتشارات آرون، 1383.
3. نجفقلي پسيان؛ خسرو معتضد، از سوادكوه تا ژوهانسبورگ (رضاخان)، تهران، نشر ثالث، 1377.
4. باقر عاقلي، شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران، تهران، نشر گفتار با همكاري نشر علم، 1380.