موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران  (نشريه الکترونيکي زنان)           WWW.IICHS.ORG

شماره ۱۵

 

حرم

آغا باجي

 

فاطمه معزي

 

تعدد زنان حرم فتحعلي شاه از موضوعاتي است که دستمايه نقد بسياري از محققان، خصوصا در دوره پهلوي، بوده است. وارث آقا محمد خان قاجار در اين نقدها اين گونه به تصوير کشيده که در ميان اين انبوه زنان تنها به عيش مي پرداخته و از سياست و حکومت بر ايراني که هنوز به انسجام نرسيده بود غافل بوده است. اما با اندکي بررسي و نگاهي دور از اغراض متوجه مي شويم که اين رسم در آن زمان چندان مذموم نبود و ديگر آنکه بسياري از همسران شاه سفيران سياسي و نماينده طايفه و خاندان خود در دربار تازه پاي قاجار بودند تا يادآور مناسبات دوستانه طرفين باشند. در اين ميان آغا باجي نمونه اي از اين مناسبات است که در اين شماره به شرح حالش پرداخته مي شود.

 

آغا بيگم فرزند ابراهيم خليل خان جوانشير و نواده پناه علي بيک ساروجلوي جوانشير است. پدر بزرگ وي از سرداران برگزيده نادر شاه افشار بود که قرب جوار او باعث شد تا ديگر سرداران شاه نگران حضور او باشند و در نتيجه نظر شاه را نسبت به وي تغييردادند . پناه خان با آگاه شدن از تغير وضعيت خود در 1150 ق در حالي که فرزند 15 ساله اش ابراهيم خليل خان در خراسان بود به قراباغ گريخت و تلاش نادر شاه براي دستگيري وي نتيجه اي نداشت.1 ابراهيم خليل خان نيز بعد از چندي به پدر خود پيوست و در 1174 ق از سوي کريم خان زند فرمان خاني و حکومت قراباغ به او داده شد.

 

آقا محمدخان قاجار به حکومت زنديه پايان داد و براي تثبيت قدرت خود خوانين و امراي آذربايجان را به تهران فراخواند اما ابراهيم خليل خان که حال خود داراي اقتدار در منطقه بود هر بار از پذيرش دعوت خان قاجار سرباز مي زد. آقا محمدخان که با اين سرکشي مواجه شد در 1209 تصميم به سرکوب حاکم قراباغ و ديگر حکام متمرد قفقاز گرفت. مقابله او با ابراهيم خليل خان جوانشير در نهايت منجر به صلح شد اما اين صلح ناپايدار بود و پيوستن خانهاي قفقاز به روسيه بار ديگر او را مجبور به لشکرکشي به قفقاز کرد و بازهم به مصاف ابراهيم خليل خان رفت. اين بار نتيجه جنگ تسخير قلعه شوشي (شيشه) و فرار ابراهيم خليل خان جوانشير از مقر خود بود. آقا محمدخان چندان فرصتي براي ادامه نبرد با ديگر خانهاي منطقه را نيافت و پنج روز از اقامت وي در قلعه شوشي نگذشته بود که به دست خدمتکاران خود به قتل رسيد و با مرگ وي سپاهيانش از شوشي گريختند. ابراهيم خليل خان به مقر خود بازگشت و دستور داد تا نعش شاه قاجار را با احترام و به صورت امانت دفن کردند . چندي از بر تخت نشستن فتحعلي شاه نگذشته بود حسين قلي خان عزالدين لوي قاجار از سوي شاه مامور بازگرداندن جنازه آقا محمدخان شد و ابراهيم خليل خان جوانشير نيز براي آشتي با دربار با تشريفات خاص جنازه را به تهران بازگرداند.2 فتحعلي شاه به پاس اين اقدام ابراهيم خليل خان جوانشير براي او خلعت و شمشير و فرمان حکومت قراباغ را فرستاد، در مقابل خان قراباغ نيز براي اثبات وفاداري خود در 1213 ق3 آغا بيگم «فرزند دلبند خود را»4 براي همسري شاه به ايران فرستاد.

 

 آغابيگم با جلال و شکوه بسيار به ايران وارد شد او «زياده از دويست نفر خادم و نوکر از قراباغ با خود آورده بود که همه مردمان رشيد و نامي بودند از جمله ملک بيک از بزرگان قراباغ سمت وزارت آن مخدومه را داشت».5 با توجه به آنکه فتحعلي شاه در اين زمان چهار زن عقدي داشت آغابيگم به عقد غير دايم او درآمد و چندي بعد پس از فوت آسيه خانم قاجار يکي از همسران عقدي اش، آغابيگم که در دربار شاه به آغا باجي ملقب شده بود به عقد دايم او درآمد، گرچه اين ازدواج فقط شکل صوري داشت و دختر ابراهيم خليل خان جوانشير اسما همسر فتحعلي شاه بود.

 

  اما اين ارتباط مانع از آن نبود که او اعتبار خاص خود را از دست بدهد، آغا باجي هرگاه که وارد اتاق مي شد ديگر همسران شاه از کنار شاه برمي خاستند و جاي خود را به وي مي دادند. در سال 1226 سفير انگليس سرگور اوزلي به ايران مامور شد، اما همسر وي نيز مامور بود تا با ملکه ايران ملاقات کند. آغاباجي «بانوي بانوان شاه» يا «بانوي حرم» و «ملکه ايران»6 با «تاج و جيقه مجوهر»7 مامور پذيرايي از همسر سفير شد: «زن ايلچي را به تالاري فراخ که در گوشه اي از آن ملکه نشسته بود راه نمودند. جامه ملکه نمايانگر شکوه واقعي ايران بود. تکمه هاي بزرگ زرين بر سرپوش بزرگ و ديگر بخشهاي جامه اش نمودار بود... چندان گوهر به او آويزان بود که به سختي مي توانست راه برود...»8 در اين ملاقات همسر سفير عنبرچه اي گرانبها از سوي ملکه انگليس به همسر شاه اهدا کرد. علاوه براين به فرمان شاه از سوي آغاباجي تحت عنوان ملکه ايران مکتوباتي براي همطرازان او ارسال مي شد و اين مناسبات دو طرفه بود.9

 

 آغاباجي چندان تمايلي به همجواري با ديگر همسران شاه و اهالي حرم نداشت و به همين منظور در قصري که شاه در امامزاده قاسم براي ييلاق خود بنا کرده بود اقامت کرد و فتحعلي شاه نيز عايدات شهر قم را به وي واگذار کرد. آغاباجي پس از چندي به همراه فرزند خواندگان خود به  قم رفت و در اين شهر ماندگار شد، شاه نيز براي ملاقات با وي به قم مي رفت. او در دوره اقامتش در قم اقداماتي براي ساخت مسجد، مدرسه و حمام کرده است.10         

 

 آغا باجي که صاحب فرزندي از شاه نبود از سوي همسر مامور تربيت دو تن از فرزندان وي به نام کاووس ميرزا و مرصع خانم شد، بعدها اين دو با خواهرزاده و برادرزاده وي وصلت کردند و آغاباجي اين گونه صاحب داماد و عروسي در دربار بزرگ فتحعلي شاه شد. او در سال 1248 ق در قم درگذشت و در همان شهر دفن شد.11 نقل است که «خاقان مکرر مي فرمودند از خويشي با اين زن خوش وقت و مشعوفم».12

 

آغاباجي از سواد بهره‌مند بود و شعر مي سرود، تخلص او «طوطي» بود. دراينجا چند بيت از شعرهاي وي نقل مي شود:

                       

خرم آن کو به سر کوي تو جايي دارد

که سر کوي تو خوش آب و هوايي دارد

به سفر رفت و دلم شد جرس ناقه او

رسم اين است که هر ناقه درايي دارد

                     

٭ ٭

سوختم از آتش غم ناصحا تا کي زمنع

مي زني بر آتشم دامن برو خاموش باش

 

٭ ٭                                                                               

و شعر معروف او به زبان ترکي که به گلايه براي فتحعلي شاه سرود ه است :

                       

يارم گيجه گلدي گيجه قالدي گيجه گيتدي

هيچ بيلمدم عمرم نيجه گلدي نيجه قالدي نيجه گيتدي13

______________________________

 

1. مجيد يکتايي،« قراباغ و قلعه شوشي»، بررسيهاي تاريخي، س 13، ش 4، ص 285.

2. ميرزا فضل الله شيرازي خاوري، تاريخ ذوالقرنين، تصحيح و تحقيق: ناصر افشار فر، تهران، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شوراي اسلامي ، 1380، ج 1، ص 62ـ63.

3. همان، ج 2، ص 1043.

4. همان، ج 2، ص 1043.

5. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، خيرات حسان، چاپ سنگي، 1304 ه ق ، ص 11.  

6. جيمز موريه، سفرنامه جيمز موريه (سفر دوم )، برگردان: دکتر ابوالقاسم سري، تهران، توس، 1386، ص214 و 213.

7. میرزا فضل الله شیرازی خاوری، همانجا.

8. مجيد يکتايي، همانجا.

9. ميرزا فضل الله شيرازي خاوري، تاريخ ذوالقرنين، تصحيح و تحقيق: ناصر افشار فر، تهران، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شوراي اسلامي، 1380، ج 1، ص 62-63.

10. همان، ج 2، ص 1043.  

11. همان، ج 2، ص 1043.

12. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، همانجا.

13. جيمز موريه، همانجا.

14. میرزا فضل الله شیرازی خاوری، همانجا.

 

 


چاپچاپ
www.iichs.org