موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران  (مقالات)           WWW.IICHS.ORG

تاريخچه حزب توده

 

فاطمه معّزي

 

فعاليت احزاب با جنبش مشروطيت و تشکيل مجلس شوراي ملي آغاز شد و اشخاص با ديدگاههاي خاصي به تشکيل حزب دست زدند. از جمله اين احزاب بايد به حزب سوسيال دموکرات اشاره کرد که داراي تملايات کمونيستي بود و سليمان ميرزا اسکندري، حيدرعمواوغلي، محمدرضا مساوات و ... از اعضاي آن بودند. با سقوط رژيم تزاري و استقرار رژيم کمونيستي ايرانيان مهاجر و مقيم در روسيه نيز اقدام به تشکيل حزبهاي مختلف کمونيستي کردند. باکو با توجه به حضور کارگران ايراني مرکزي مناسب براي اين فعاليتها بود و نخستين حزب کمونيستي ايراني با نام حزب عدالت توسط اسدالله غفارزاده که خود عضو سابق حزب سوسيال دموکرات نيز بود در 1296 تأسيس شد. زماني که در سال 1299 ارتش سرخ به بندرانزلي وارد شد اعضاي حزب در بيانيه‌اي از کمونيستهاي ايراني و انقلابيون که شامل جنگليها نيز مي‌شد خواستند تا ادارات دولتي را به تصرف خود درآورند و همه امکانات را در اختيار روسها بگذارند. امضاکنندگان اين بيانيه حيدرعمو اوغلي و ميرجعفر پيشه‌وري بودند.1

 

حضور روسها در بندرانزلي امکان خوبي براي تبليغ فعاليتهاي کمونيستهاي ايراني بود و آنها بلافاصله نخستين کنگره حزب کمونيست را برگزار کردند. برگزارکنندگان کنگره به رياست کامران آقازاده عبارت بودند از: ميرجعفر پيشه‌وري، سلطان زاده و حيدرعمواوغلي2. دراين کنگره 48 تن به نمايندگي کمونيستهاي ايراني انتخاب شدند. خواسته‌هاي کمونيستهاي ايراني به اين شرح به تصويب رسيد: سرنگون کردن سلطه امپرياليسم بر ايران، مصادره کليه اموال شرکتهاي خارجي، حق خودمختاري براي همه مليتهاي ايراني، مصادره زمينهاي زمين داران، و مهم ترين اصل کنگره؛ اتحاد با جماهير شوروي و نهضت پرولتارياي جهاني.3

 

اين اقدامات در حالي صورت مي گرفت که روسها اميدوار بودند ميرزا کوچک خان جنگلي نيز با آنها همراهي کند. لنين در ديدار خود با سلطانزاده با علاقه به گزارش وي گوش داد.4 اما آنچه که روسها آرزو داشتند برآورده نشد و ميرزا کوچک خان که در ابتدا قول همکاري داده بود تن به سرسپردگي نداد و احسان الله خان از او جدا شد و راه روسها را دنبال کرد .

 

با اقدامات دولت مرکزي و دخالت انگليس مسئله شمال حل شد. اين به معناي پايان جنبش کمونيستي در ايران نبود، گرچه عملاً فعاليت اين حزب کم رنگ بود اما در 1306 در اروميه دومين کنگره خود را برپا کرد. نتيجه اين کنگره را سلطان زاده چنين بيان کرد: «کنگره حزب بايد به بحث بي ثمر درباره نقش آزاديبخش ملي رضاشاه و ماهيت بورژوازي حکومت کودتا خاتمه دهد. همچنين ثابت شد که رضا شاه نه تنها به نهضت آزاديبخش ملي کشور کمکي نکرد بلکه در مدتي کوتاه خود به صورت مالک بزرگ درآمد...»،5 بنابراين هدف، مبارزه با رضا شاه بود و فعاليتهاي حزب در حوزه کارگري خصوصاً در بين کارگران شرکت نفت انگليس و کارگران شيلات و اتحاديه‌هاي مختلف شدت بيشتري پيدا کرد. حزب کمونيست براي پوشش دادن به فعاليتهاي خود باشگاههاي فرهنگي به راه انداخت اما رضا خان هيچ فعاليت سياسي را بر ضد خود را تحمل نمي‌کرد و شهرباني نيز به رياست محمدحسين آيرم بر تمامي فعاليتها نظارت داشت و با شدت با اعضاي حزب برخورد مي کرد. سرانجام نيز با دستگيري تعداد زيادي از اعضاي حزب کمونيست همچون آرداشس آوانسيان، ميرجعفر پيشه‌وري، رضا روستا و يوسف افتخاري در سال 1310 لايحه‌اي به تصويب مجلس رسيد که بر طبق آن فعاليت و تبليغات کليه سازمانهاي سياسي کمونيستي يا پوشش آنها را غير قانوني اعلام کرد. اما اين پايان ماجرا نبود. گرچه دستگيرشدگان به ده سال حبس محکوم شدند اما دانشجويان ايراني که براي ادامه تحصيل با هزينه دولت به خارج از کشور اعزام شده بودند در آنجا تحت تأثير ايده‌هاي کمونيستي قرار گرفتند و با حزب کمونيست ارتباط برقرار کردند. در بازگشت به ايران به ترويج اين ايده‌ها پرداختند. دکتر تقي اراني از رهبران اين جريان بود که پس از آشنايي با کمونيسم به آن پيوست و براي ترويج اين مکتب نشريه اي به نام دنيا را در آلمان منتشر کرد. با بازگشت به ايران و مواجه شدن با قانون مجازات مقدمين عليه امنيت کشور او فعاليت خود را به صورت مخفيانه آغاز کرد. اعضاي گروه وي شامل پنجاه و سه نفر بود که عبارت بودند از: انور خامه اي، عبدالصمد کامبخش، خليل ملکي، ضياءالدين الموتي، محمد شورشيان، بزرگ علوي، ايرج اسکندري، تقي اراني، احسان طبري و... .

 

مجله دنيا توسط دکتر اراني و ايرج اسکندري و بزرگ علوي در ايران منتشر شد و مقالات آن به مسائل تئوريک چون «بشر از نظر مادي» «عرفان و اصول مادي» و ... مي‌پرداخت. اين نشريه که در ميان ديگر نشريات دوره خود سخني نو داشت به جذب بسياري از افراد پرداخت. انور خامه اي که هنوز خود به اين گروه نپيوسته بود در مورد دنيا مي‌نويسد: «اولين مطلبي که توجه مرا جلب کرد مقاله «جبر و اختيار» بود. مطالعه اين مقاله اثر فوق‌العاده‌اي در من داشت. اين نخستين مطلب فلسفي بود که من مي‌خواندم ...».6

 

جلسات اين گروه در منزل دکتر اراني تشکيل مي‌شد و علاقه مندان به اين مباحث دوشنبه هر هفته در منزل اراني حاضر و به بحث در خصوص سياست جهان و مطالب منتشره در دنيا مي‌پرداختند.7 دکتر اراني به صورت مخفيانه در هفتمين کنگره کمينترن در مسکو حاضر شد و در همين سفر بود که تصميم گرفته شد تا حزب کمونيست به صورت مخفيانه بار ديگر در ايران راه اندازي شود. کمينترن نماينده‌اي را به ايران فرستاد و حزب به کمک او فعال شد. دکتر اراني دبير کل حزب بود و انتشار مجله دنيا نيز در پي اين فعاليت مخفي متوقف شد، اما شهرباني رضاخان از اين اقدامات غافل نماند و در سال 1316 گروه پنجاه و سه نفر را دستگير و فعاليت آنها را متوقف کرد.

 

با سقوط رضاخان در شهريور 1320 فضاي باز سياسي پديدار شد و در پي اين آزادي سياسي بود که بسياري از محکومين سياسي دوره رضا خاني از زندانها آزاد شدند، نشريات بسياري منتشر و فعاليت احزاب آغاز شد. حزب توده يکي از اولين احزابي بود که تشکيل شد. اعضاي سابق حزب کمونيست و برخي از اعضاي گروه 53 نفر که از زندان آزاد شده بودند تصميم به ادامه فعاليت گرفتند و پس از تأييد اين فعاليت از سوي سفارت شوروي،8 در دهم مهر1320 در منزل سليمان ميرزا اسکندري در خيابان ژاله (17 شهريور فعلي) گرد هم جمع شدند تا بناي يک حزب کمونيستي را بگذارند. برخي از اعضاي اين جلسه عبارت بودند از: ايرج اسکندري، عبدالحسين نوشين، دکتر رضا رادمنش، احسان طبري، عباس اسکندري، عبدالقدير آزاد ، ميرجعفر پيشه‌وري و... . ناظري خاموش به نام رستم علي اوف مسئول امور حزبي و اطلاعاتي سفارت شوروي بود که در گوشه‌اي بي صحبت و يا مداخله در تصميم گيريها نشسته بود.9 در اين جلسه سليمان ميرزا اسکندري که سابقه فعاليت سياسي و حزبي در دوره مشروطه نيز داشت از ضرورت تشکيل يک حزب براي دفاع از آزادي و ممانعت از شکل‌گيري ديکتاتوري سخن گفت و به اتفاق آراء حاضران به رياست حزب تازه پاي توده برگزيده شد. حاضران در جلسه پانزده نفر را براي حضور در کميته مرکزي موقت انتخاب کردند که وظيفه آنها تدوين مرامنامه و اساسنامه حزب بود.10 اما علت نامگذاري اين حزب و به کار نبردن واژه‌هايي چون کمونيست و اشتراکي و سرخ و سوسياليست و ... را بايد در توصيه يوسف استالين رهبر کشور شوراها جست که اعتقاد داشت « در کشورهاي عقب مانده کمونيستها نبايد به نام حزب کمونيست فعاليت کنند»11 و به دنبال همين توصيه بود که روسها نيزبه اعضاي حزب پيشنهاد دادند تا با توجه به آنکه ايران کشوري اسلامي است و کمونيسم در آ ن جايي نخواهد داشت نامي فراگيرتر به اين حزب داده شود تا تعداد بيشتري جذب آن شوند و سفارت شوروي در ايران نيز بر اين امر تأکيد کرد و اعضاي حزب نيز نام توده را برگزيدند.12 گرچه برخي از اعضاي سابق حزب کمونيست چون اردشير آوانسيان زير بار اين تغيير نام نمي رفتند و مخالف اين نامگذاري و به دنبال همان حزب کمونيست بودند، اما رفقاي حزبي آنها را توجيه کردند که براي آغاز کار اين نام مناسب تر است.13 مرامنامه حزب با هشت اصل تدوين شد:

1. حفظ استقلال و تماميت ايران.

2. برقرار کردن رژيم دموکراسي و تأمين حقوق فردي و اجتماعي از قبيل آزادي زبان و قلم و عقيده و اجتماعات.

3. مبارزه عليه هرگونه رژيم ديکتاتوري و استبدادي.

4. اصلاحات لازمه در طرز استفاده از زمين و زراعت و بهبودي بخشيدن به وضع زارعين و دهقانان و توده زحمتکش ايران.

5. اصلاحات اساسي در امور فرهنگي و و بهداري و برقراري تعليمات اجباري و مجاني عمومي و تأمين استفاده توده ملت از کليه مراحل فرهنگي و بهداشت.

6. تعديل مالياتها با در نظر گرفتن منافع توده.

7. اصلاح امور اقتصادي و بازرگاني و توسعه صنايع و معادن و وسايل حمل و نقل از قبيل ايجاد و نگاهداري راههاي شوسه و تکميل خطوط آهن.

8. ضبط اموال و دارايي پادشاه سابق به نفع ملت ايران.

اين هشت اصل همگي از اصولي بود که براي پيشرفت و ترقي ايران لازم شمرده مي شد و براي جذب افراد به حزب بسيار کارآمد بود اما گذشت زمان نشان داد که اين اصول شعارهاي عوام فريبانه‌اي بيش نبودند.

 

حزب پس از اعلام موجوديت رسمي سعي کرد تا صاحب روزنامه هم بشود و عباس اسکندري يکي از اعضاي کميته مرکزي موقت که صاحب امتياز روزنامه سياست بود روزنامه خود را به حزب واگذار کرد.

 

در اسفند 1320 نخستين شماره روزنامه منتشر شد و باشگاه حزب نيز در دفتر روزنامه در خيابان اسلامبول فعاليت خود را آغاز کرد، اما پيش از سياست روزنامه اي ديگر با سياست ضد فاشيستي و با حمايت انگليسيها و روسها به نام روزنامه مردم منتشر شد که صاحب امتياز آن مصطفي فاتح، رئيس شرکت انگليسي نفت، بود و نويسندگان آن را اعضاي حزب توده همچون احسان طبري، انورخامه اي، عبدالحسين نوشين و ... تشکيل مي دادند. مطالب اين روزنامه بر ضد آلمان هيتلري و متحدين و حمايت از متفقين بود. هزينه چاپ روزنامه نيز از سوي شوروي و انگليس که نيروهايشان در ايران مستقر بودند پرداخت مي‌شد. برخي از اعضاي حزب با اداره روزنامه توسط فاتح مخالف بودند واز همين رو پس از آنکه خطر فاشيستها برطرف شد روزنامه کاملاً در اختيار حزب توده و روسها قرار گرفت.

 

حزب اندک اندک رونق مي گرفت. در 1321 باشگاه حزب رسماً در خيابان فردوسي گشايش يافت و بر تعداد اعضاي حزب افزوده مي‌شد و براي انجام برخي اصلاحات در مهر 1321 نخستين کنفرانس ايالتي خود را به صورت محرمانه تشکيل داد. در اين کنفرانس مرامنامه و اساسنامه حزب تغييراتي پيدا کرد و مفادي در خصوص کارگران، زنان و لغو قانون ضد فعاليتهاي کمونيستي گنجانده شد.14

 

در انتخابات دوره چهاردهم مجلس شوراي ملي حزب توده نيز بيست نامزد داشت و از اين بيست نفر با مساعدتهايي که روسها انجام مي دادند هشت نفر به مجلس راه يافتند و فراکسيون حزب توده را تشکيل دادند. نمايندگان حزب در شمال ايران بيشترين آراء را به دست آوردند، درست در مناطقي که در اشغال نيروهاي شوروي بود. اين هشت نفر عبارت بودند از: اردشير آوانسيان نماينده ارامنه شمال، محمد پروين گنابادي نماينده سبزوار، عبدالصمد کامبخش نماينده قزوين، ايرج اسکندري نماينده ساري و تنکابن، رضا رادمنش نماينده لنگرود و لاهيجان، ولي الله شهاب فردوس نماينده فردوس و تون و طبس، فريدون کشاورز نماينده بندرپهلوي و تقي فداکار نماينده اصفهان.

 

صفحه 2

 

 


چاپچاپ
www.iichs.org