موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران  (نشريه الکترونيکي زنان)           WWW.IICHS.ORG

شماره 13

 

  حرم
 
زنان دوره قاجار چون زنان دوره‌هاي ديگر تاثيري پنهان در سياست داشتند و گرچه رؤيت نمي‌شدند اما حضور حرم بر سياست محسوس و قابل رؤيت بود. مادران شاهان قاجاري يا مهدعلياها از زنان مؤثر بر سياست بودند. در اين شماره به حرم فتحعلي شاه مي‌پردازيم تا نقش مادر وي آسيه خانم در جلوگيري از نزاعهاي داخلي در دوران تثبيت حكومت قاجار روشن شود. 
 
آقا محمدخان قاجار كه در قفقاز كشته شد آسيه خانم ــ همسر برادرش حسينقلي خان كه پس از كشته شدن وي به عقد آقا محمدخان درآمده بود ــ مقيم تهران بود و خزاين حكومتي تنها با دستخط و امضاي او قابل استفاده بودند. آسيه خانم اداره حكومت تهران را در دست گرفت تا فرزند بزرگ او فتحعلي خان كه جانشين محمد شاه بود به تهران رسيد و تخت سلطنت را به او سپرد. اما اين آغاز داستان بود. مدعيان سلطنت فعاليت خود را آغاز كردند. يكي از مدعيان قدرتمند در اين بازي حسينقلي خان فرزند دوم آسيه خانم و سردار سپاه بود. حسينقلي خان بازوي نظامي قاجار را اداره مي‌كرد و خطري جدي براي برادر تازه بر تخت نشسته و حكومت نوپاي قاجار محسوب مي شد. در اولين اقدام، حسينقلي خان با سپاه خود در نزديكي تهران به مقابله با شاه رفت. آسيه خانم به محض آگاهي از اين خبر دست به كار شد. ميرزا محمدتقي خان لسان‌الملك سپهر در ناسخ‌التواريخ به شرح اين اقدام پرداخته است :
 
اما از آن سوي چون مهدعليا والده پادشاه مخالفت پسر كهتر را با برادر مهتر بدانست نخست به رسل و رسائل چندان كه توانست حسينقلي خان را پند و اندرز كرد و هيچ مفيد نيفتاد ناچار خود براي اطفاي نايره فساد به سرعت تمام به نزديك پادشاه آمد و كلمات حكمت‌آميز انشاد كرد و آتش خشم شهريار را بنشاند و از آنجا به جانب حسينقلي شتافت و از آنجا به جانب حسينقلي خان شتافت و از در مهر زبان برگشود و فرمود در حضرت پادشاهت شفيع جنابت شده ام و كار بر مراد و مرام تو كرده ام هواي پادشاهي را بگذار و بر خويشتن تباهي مكن. اين سخنان را حسينقلي خان در گوش نبست... .1
 
گرچه حسينقلي خان را قصد جنگ بود ولي فتحعلي شاه به توصيه مشاوران و مادرش او را دعوت به صلح كرد و منجم باشي را نزد وي فرستاد تا سرانجام برادر كوچكتر به ظاهر تسليم شد و به حكومت كاشان بسنده كرد. اما هنوز هواي تاج و تخت را در سر داشت و در فرصتي مناسب بار ديگر با قواي نظامي خود به مقابله با برادرش برخاست. اين بار مهدعليا فرصتي پيدا نكرد تا پيش از لشكركشي اين دو فرزند خود واسطه شود اما با شكست حسينقلي خان و پناه بردن وي به حرم حضرت معصومه (س) به قم رفت و از  آيت‌الله ميرزاي قمي نيز كمك خواست. بنا به خواسته بانوي اول حرم، فتحعلي شاه و حسينقلي خان هر دو در حضور ميرزاي قمي در حرم حضرت معصومه حاضر شدند. مهدعليا در حضور دو فرزند خود از آيت‌الله خواست: «در اين روضه مقدسه دعايي مي كنم و توقع دارم شما آمين بگوييد. خدا رحمي به اهل ايران بفرمايد و يكي از ما سه نفر زودتر از اين نشات برويم تا مردم آسوده شوند و اين لشكركشيها مترفع شود. تا من زنده‌ام فتحعلي شاه نمي‌تواند بردارش را مجازات دهد٬ برادرش هم دست از هنگامه و سوداي سلطنت برنمي‌دارد. بيچاره مردم گرفتار كار اين دو فرزند من مانده‌اند».2
 
آسيه خانم در اين واقعه مكتوبات سراني كه حسينقلي خان را حمايت و تحريك كرده بودند در جلوي چشمان شاه به آتش انداخت تا از دامنه اختلافات بكاهد. شاه بنا به خواهش مادر برادر خود را تحت الحفظ در قريه دزاشيب نگهداشت و در سال 1213 پس از مرگ مهدعليا دستور كور كردن برادر را داد كه يك سال بيشتر زنده نماند.
______________________________
1. ميرزا محمدتقي خان لسان الملك سپهر، ناسخ التواريخ سلاطين قاجار، تهران٬ كتاب فروشي اسلاميه٬  1353، ج1، ص 98.
2. احمدميرزا عضدالدوله، تاريخ عضدي، تهران ، علم ،1376، ص 148.
  

www.iichs.org