موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران  (مصاحبه)           WWW.IICHS.ORG

از امتياز رويتر تا تاسيس بانک شاهنشاهي ايران

 

گفت وگو با مظفر شاهدي

 

به عنوان اولين سئوال، بفرماييد چه رابطه‌اي ميان قرارداد معروف رويتر و تاسيس بانک شاهنشاهي وجود دارد؟

 

دلايل تاريخي تأسيس بانک شاهنشاهي را بايد در قرارداد معروف رويتر جست وجو کرد که در سال 1872م/1290ق از سوي حکومت ناصري و با کارگرداني صدراعظم اصلاح‌طلب و غربگراي وي ميرزا حسينخان سپهسالار و دلالي و واسطهگري خاص ميرزا ملکم ‌خان ناظم‌الدوله به بارون جوليوس دورويتر اعطا شد. اعطاي اين امتياز به رويتر بالاخص تحت القائات روشهاي اقتصادي و تئوريهاي توسعه تجاري ـ مالي ميرزا ملکم ‌خان صورت گرفت که طينوشته‌هاي متعددش خطاب به دولتمردان قاجاري لزوم گسترش هر چه بيشتر سرمايه‌گذاري خارجي در ايران را گوشزد و تشويق مي‌نمود. امتياز رويتر که محافل مختلف سياسي، اقتصادي و... از اعطاي آن دچار حيرت شدند و لرد کرزن هم از آن تحت عنوان آغاز مرحله شبيخون بين‌المللي و شکار امتيازات در ايران ياد مي‌کند توسط معين‌الملک تنظيم شد.  جوليوس رويتر دين يهود داشت آلماني‌الاصل بود و در سال 1816م/1232ق تولد يافته و نام اصلي‌اش اسرائيل بيرژوروفات بود. گفته مي‌شود که وي در سال 1844م/1260ق از دين يهود دست کشيده و به آئين مسيحيت گرويده و به تبع آن نامش را به پائول جوليوس تغيير داده و در سال 1857م/1274ق به تبعيت کشور انگلستان درآمده بود. پائول جوليوس مدت کوتاهي بعد به خاطر خدماتش به جامعه سرمايه‌داري انگلستان و دولت آن کشور به لقب جوليوس بارون فن رويتر مفتخر شده بود.
 
لطفا در باره اهميت و سرنوشت قرارداد رويتر هم به اختصار مطالبي بيان فرماييد.
انعقاد قرارداد رويتر که بالاخص با پرداخت رشوه‌هاي کلان از سوي رويتر به دست‌اندرکاران ايراني و دولتمردان قاجاري محقق شد، موجبات حيرت سياستمداران خارجي و بالاخص انگليسي را برانگيخت و از سوي ديگر باعث خشم محافل مختلف داخلي و به‌ويژه روحانيون شد و در نهايت هم به دنبال بالا گرفتن اعتراضات داخلي، ناصرالدين ‌شاه نه تنها مجبور شد قرارداد را لغو نمايد، بلکه ميرزا حسين ‌خان سپهسالار هم چاره‌اي جز کناره‌گيري از پست صدراعظمي نيافت. لرد کرزن درباره امتياز رويتر اظهار داشته بود: «عجيب‌ترين امتيازي که در طول تاريخ کمتر ديده شده و به موجب آن تمام منافع صنعتي کشوري به يک خارجي تسليم و تفويض گشته اين امتياز بوده است». سر هنري راولينسون سياستمدار انگليسي هم قرارداد رويتر را به مثابه تسلط همه جانبه انگلستان بر ايران تحليل کرد و نوشت: «با اين قرارداد آينده ايران و انگلستان به يکديگر وابسته گرديد... مي‌شد تشخيص داد که چه منافعي در آن وجود دارد. مي‌شد تشخيص داد که استفاده از همه ثروتهاي کشور چه در بخش صنعتي و چه در بخش کشاورزي در همه انواع و اقسام خود در دست انگلستان قرار مي‌گرفت. هيچ‌کس بيش از آن نمي‌توانست ممکن بداند که زماني چنين قرارداد مهمي با يک نفر انگليسي منعقد شود».
 
اما چگونه شد که، سالها بعد، قرارداد ملغي شده رويتر، موجبات تاسيس بانک شاهنشاهي را در ايران فراهم آورد؟
به رغم اين که امتياز رويتر به فاصله کمي از هنگام امضاي طرفين ملغي شد و حتي دولت انگليس هم در آن برهه به نوعي از لغو اين امتياز استقبال کرده و بر آن صحه گذاشت، اما چند سال بعد بار ديگر رويتر ادعاهايي را براي تجديد حداقل برخي از مفاد قرارداد ملغي شده مطرح ساخت که مهمترين آنها طرح تأسيس بانک شاهنشاهي بود. در واقع هنگامي که امتياز رويتر لغو شد تمام مفاد و شروط آن از اعتبار افتاد و اين که چند سال بعد بار ديگر رويتر طرح تأسيس بانک شاهنشاهي در ايران را با استناد به بند بيستم قرارداد ملغي شده پيشين پيش کشيد به لحاظ حقوقي و قانوني نمي‌توانست داراي اعتبار و پيگيري باشد. اما از آنجايي که در پس اين ادعاي رويتر هدف عمده‌تر امپرياليسم انگليس براي گسترش هر چه بيشتر نفوذ اقتصادي و تجارتي در ايران نهفته بود فشارهاي عديده‌اي پيرامون اين مسئله قوت گرفت تا به انحاء مختلف حکومت قاجار را وامدار بخشي از امتياز ملغي شده رويتر نشان داده، امتياز تأسيس بانک شاهنشاهي را از آن بگيرند. مدت کوتاهي پس از الغاي امتياز رويتر در سال 1875م/ 1292ق طرح تأسيس بانک شاهنشاهي در ايران توسط وي تهيه و تنظيم و به وزارت خارجه انگليس تسليم شده بود تا با مطالعه کارشناسي زمينه‌ها و چگونگي پياده کردن اين طرح در ايران مورد بررسي و مطالعه قرارگيرد.  رويتر در حالي طرح تأسيس بانک شاهنشاهي در ايران را با دولتمردان انگليسي در ميان نهاده بود که تا حد زيادي به همکاري و مساعدت تعداد زيادي از دولتمردان حکومت قاجار اميد داشت. زيرا در جريان اخذ امتياز ملغي شده رويتر تعداد زيادي از درباريان و دست‌اندرکاران قرارداد را با مبالغي هنگفت تطميع ساخته بود و اينک که ادعاهاي واهي خود را درباره بند بيستم قرارداد ملغي شده تکرار مي‌کرد، اميدوار بود که آن دوستان ايراني‌اش بار ديگر او را در طرح تأسيس بانک شاهنشاهي ياري دهند. در غير اين صورت هر آن اين امکان وجود داشت که رويتر آنها را جهت بازگرداندن وجوهات پرداخت شده تحت فشار قرار دهد و همين نکته و مسئوليتي که دولتمردان بلندپايه حکومت قاجاري در مقابل دست و دل‌بازيهاي رويتر نسبت به وي در خود احساس مي‌کردند، از عمده‌ترين دلايل موفقيت مدعيان قرارداد رويتر در تأسيس بانک شاهنشاهي در ايران شد. بدين‌ترتيب هنگامي که در اواسط دهه 1880م انگلستان طرحهاي گسترده‌تري جهت نفوذ در ايران و پيشي جستن بر رقباي سياسي- اقتصادي‌اش در پيش گرفت، ادعاي قديمي و در عين حال بدون ارزش حقوقي رويتر فرصتي مناسب جهت تأسيس مهمترين ابزار سلطه سياسي و اقتصادي اين کشور در ايران مصداق عيني پيدا کرد. در اين مرحله انگليسيها ابتکار عمل گسترش نفوذ خود در ايران را به سر دراموند ولف سفير جديد خود در ايران سپردند که در آوريل 1888م/1305ق وارد ايران شد و به خاطر اقدامات بسيار مؤثري که در گسترش نفوذ انگلستان در ايران از خود بروز داد بعدها به "پدر امپرياليسم" معروف شد. سر دراموند ولف براي توسعه نفوذ انگليس در ايران برنامه‌اي انسجام يافته و بنيادي تدارک ديده بود که با انجام مراحل نخستين و در واقع پيش شرط آن راه تأسيس بانک شاهنشاهي در ايران هموار شد. در واقع ولف بر آن بود در مراحل اوليه ايران و برنامه‌هاي اقتصادي، تجاري و... آن را در مسير ليبراليسم اقتصادي سوق دهد. به همين دليل اولين و مهمترين اقدام ولف در اين مرحله فراهم آوردن زمينه‌هاي لازم جهت مشارکت جدي و آزادانه اتباع ايراني در امور اقتصادي و تهيه فضاي لازم جهت توسعه فراگيرتر اقتصاد تجاري و سرمايه‌گذاري انگلستان در ايران بود. ولف براي جامه عمل پوشاندن به اين طرح، ناصرالدين ‌شاه را ترغيب نمود تا فرماني مبني بر آزادي عمل اتباع ايراني در فعاليتهاي مختلف اقتصادي و حمايت حکومت مرکزي از اقتصاد آزاد و سرمايه‌داري و محترم بودن مالکيت و نظاير آن صادر کند تا زمينه‌هاي داخلي لازم جهت توسعه سرمايه‌گذاري خارجي در ايران فراهم شود.
 
با توجه به حضور سلطه‌جويانه ديرپاي انگلستان در ايران، پيرامون روند تاسيس بانک شاهنشاهي (که بانکي کاملا انگليسي بود) در ايران توضيح دهيد.
تأسيس بانک شاهنشاهي در سال 1306ق/1889م در ايران روندي طبيعي نداشت و بيش از آنکه ضرورت سياسي  –اقتصادي داخلي وجود آن را توجيه و توصيه نمايد، به فشارهاي عديده خارجي و همکاري و همدلي معدودي از دولتمردان و حکومتگران داخلي که از قبل اين مؤسسه جديد به نوايي رسيده و يا مي‌رسيدند و به عبارت بهتر با پايه‌گذاران و سهامداران اين بانک ارتباط پيدا مي‌کردند، باعث تشکيل و فعاليت آن شد. در شرايط سالم اقتصادي و اجتماعي وجود بانک مي‌توانست بر توسعه کمي و کيفي تجارت و فعاليتهاي اقتصادي کشور ياري رساند. اما از آنجايي که پايه‌گذاري بانک شاهنشاهي در ايران سيري تحميلي داشت و دولتمردان و حتي تجار و دست‌اندرکاران امور اقتصادي کشور کمترين اطلاع را از ويژگيها وچگونگي فعاليت اين بانک داشتند، نمي‌توان از تاسيس اين بانک به عنوان يک ضرورت اقتصادي و اجتماعي و سياسي داخلي سخن به ميان آورد و در واقع هم عملکرد بعدي بانک شاهنشاهي نشان داد که مقصد پديدآورندگان آن بيش از آن‌که به شرايط اقتصادي ـ تجاري ايران معطوف باشد، به تلاشهايي مربوط مي‌شد که مقصود از آن تهي ساخـتـن عـرصـه کـشور از قابليتها و تواناييهاي بالقوه و بالفعل اقتصادي و مالي بود که اميد مي‌رفت در آينده‌اي نه چندان دور در مسيري طبيعي و تا حدي درون‌زا به تکامل برسد.
 
نظام بانکداري و صرافي سنتي ايران، در آستانه تاسيس بانک شاهنشاهي، چه فرايندي را طي مي‌کرد و نقش بانک شاهنشاهي را در جلوگيري از توسعه بانکداري بومي در ايران چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟
حداقل از نيمه دوم قرن نوزدهم ميلادي اقتصاد پولي و اعتباري ايران روندي رو به توسعه داشت و صرافان و تجار بزرگ کشور در نقل و انتقالات پولي ـ اعتباري و تسهيل ارتباطات تجاري پيشرفت قابل‌ملاحظه‌اي کرده بودند و دامنه فعاليت آنها تا اقصي نقاط جهان هم مي‌رسيد. در واقع صرافي و بانکداري سنتي ايران در آستانه تاسيس بانک شاهنشاهي در گذر به شيوه و بهره‌گيري از خدمات‌رساني بانکداري نوين چند صباحي بيش فاصله نداشت و از مدتها قبل هم تجار و صرافان بزرگ طي نامه‌ها و عرايض متعدد به ناصرالدين ‌شاه ضرورت تاسيس بانکهايي نوين در ايران را که با سرمايه داخلي تغذيه شود، پيشنهاد و توصيه مي‌کردند. اما با تاسيس بانک شاهنشاهي ايران اين روند بسيار کند شد و صرافان و تجار بزرگ کشور به رغم تمام تلاشي که براي تاسيس بانک و مقابله با بانک شاهنشاهي در پيش گرفتند، دچار شکست و ورشکستگي شدند. بنابراين بيشترين کارکرد بانک شاهنشاهي تداوم و گسترش هر چه بيشتر سلطه سياسي و اقتصادي جهان سرمايه‌داري و در راس آن انگلستان بر ايران و جلوگيري از رشد و توسعه درون‌زا و متعادل اقتصاد کشور در زمينه‌هاي مختلف شکل گرفت. در شرايطي که حاکميت قاجار نتوانست و يا نخواست به تقاضاي ايجاد بانکهاي ايراني که از سوي تجار و صرافان بزرگي مانند حاج‌حسن امين‌الضرب و هم‌فکران وي توصيه مي‌شد روي موافق نشان دهد، نظريه‌پردازي و فشارهاي عديده افرادي نظير ميرزاملکم‌خان و هم‌انديشان وي که عمدتاً مورد حمايت محافل خارجي بودند، مؤثر افتاد و پادشاه قاجار ناچار به امتياز تاسيس بانک شاهنشاهي در ايران تن در داد.
 
مي‌دانيم که دو کشور انگلستان و روسيه‌تزاري در عرصه ايران رقابتي طولا و تنگاتنگ را دنبال مي‌کردند؛ اين رقابتها تا چه اندازه در تاسيس بانک شاهنشاهي موثر افتاد؟
روند رو به گسترش رقابت دو کشور روس و انگليس در ايران و به تبع آن رشد روزافزون مبادلات تجاري و اقتصادي و تلاش انگلستان براي پيشي جستن بر رقيب کهنه‌کارش روسيه ‌تزاري در عرصه‌هاي مختلف سياسي و اقتصادي ايران از عمده‌ترين دلايل تاسيس بانک شاهنشاهي در ايران است. در پي گسترش مهارنشدني نفوذ روسيه‌ تزاري در عرصه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي و تجاري ايران طي دهه‌هاي پاياني قرن نوزدهم، سياستگذاران انگلستان احساس مي‌کردند موفقيتشان نسبت به کشور رقيب دچار نقصان و ضعف آشکاري شده است. بنابراين اخذ امتيازاتي ويژه از حکومت ناصري براي توسعه نفوذ خود در ايران را ضروري و لازم تشخيص مي‌دادند. گو اينکه اين وضعيت طي سالهاي اخير پادشاهي ناصرالدين‌ شاه هم کماکان تداوم يافت و کفه ترازوي تجاري و اقتصادي آن کشور در ايران سنگين‌تر از رقيبش انگلستان بود.
 
نقش رشوه را در اخذ امتياز بانک شاهنشاهي تا چه حد موثر مي‌دانيد؟
سر دراموند ولف سفير وقت بريتانيا در تهران و مجري طرحهاي سياسي ـ اقتصادي آن کشور در ايران براي راضي نمودن دولتمردان قاجاري به تأسيس بانک شاهنشاهي در ايران تلاشهاي گسترده و در عين ‌حال حساب‌شده‌اي را آغاز کرد و ضمن اين که با شدت و حدت هرچه تمامتر از ادعاي رويتر درباره لزوم تأسيس بانک در ايران حمايت و دفاع مي‌کرد، با ايجاد ارتباطات پيدا و پنهان با دولتمردان بلندپايه قاجاري زمينه‌هاي لازم اجراي اين طرح را فراهم آورد که از جمله مهمترين حربه وي در مواجه با دولتمردان قاجاري بهره‌گيري از شيوه تطميع و به عبارت بهتر اعطاي رشوه‌هاي کلان بود که در اين ميان علي‌اصغرخان امين‌السلطان صدراعظم و پس از او، ميرزا عباس‌خان قوام‌الدوله از ارجحيت و سهم بيشتري برخوردار شدند.
 
تاسيس بانک شاهنشاهي چه نقشي مي‌توانست و بايد در توسعه نفوذ اقتصادي و تجاري انگلستان در ايران ايفا نمايد؟
اخذ امتياز بانک شاهنشاهي در سال 1889م/ 1307ق به دنبال چند امتياز مهم تجاري و اقتصادي ديگر صورت عملي به خود گرفت که مهمترين آنها عبارت بود از آزادي کشتيراني در کارون. اين اقدام اخير مبادلات تجاري ايران و انگلستان و روند ورود هر چه بيشتر کالاهاي انگليسي و شرکاي آنها به ايران را بيش از پيش تسهيل مي‌نمود. اين گسترش روابط تجاري پيش شرط اصلي تاسيس بانک شاهنشاهي در ايران بود. به عبارت ديگر، انگلستان در صدد بود با گسترش هر چه بيشتر روابط تجاري با ايران و سيطره نهايي بر نظام پولي و اعتباري کشور نبض اقتصادي ايران را به ضرر رقباي تجاري - اقتصادي و سياسي‌اش که در رأس آنها روسيه ‌تزاري قرار داشت به دست بگيرد.
 
چرا تاسيس بانک شاهنشاهي ايران (که برخلاف عنوانش بانکي کاملا انگليسي بود)، در زمره مهمترين امتيازات انگلستان در ايران ارزيابي مي‌شود؟
انگلستان طرحهاي انسجام‌يافته و دامنه‌داري را براي توسعه نفوذ خود در ايران مد نظر قرار داده بود که تأسيس بانک شاهنشاهي مي‌توانست به عنوان نقطه مرکز و کانون فعاليت تمام اين امتيازات و طرحها شناخته شود و اين هم که بلافاصله پس از اعطاي فرمان آزادي فعاليتهاي اقتصادي به اتباع ايراني توسط ناصرالدين ‌شاه، طرح آزادي کشتيراني در کارون صورت عملي به خود مي‌گيرد، ناشي از همين پيوستگي و برنامه انسجام‌يافته انگليسيها جهت گسترش نفوذ در ايران است. چرا که در آن هنگام روسها در مناطق شمالي ايران نفوذي قابل ‌توجه در زمينه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي و تجاري به دست آورده بودند و فرمان آزادي کشتيراني در رود کارون قبل از هر کشور ديگري مي‌توانست خواسته‌هاي انگليسيها را تأمين نمايد که در خليج فارس و در مجموعه فعاليتهاي اقتصادي و تجاري ايران در بخشهاي جنوبي و مرکزي کشور قدرتي بلامنازع بودند و معدود کشورها و تجار ساير ملل هم که با ايران مبادلات تجاري داشتند، به خدمات کشتيراني و حمل و نقل و ساير امتيازات انگليسيها نياز عاجلي داشتند. بدين‌ترتيب در شرايطي که سر دراموند ولف براي توسعه نفوذ اقتصادي و سياسي انگلستان در ايران در مقابل رقيب قدرتمندش روسيه‌ تزاري برنامه‌هاي از پيش طراحي شده انگلستان را در مورد ايران به دنبال هم به مورد اجرا گذاشته بود، روسها ورود ولف و اقدامات او را با نظر بدبيني مي‌نگريستند و روزنامه‌هاي روسي مأموريت ولف در ايران را اقدامي بر ضد منافع روسيه ‌تزاري ارزيابي مي‌کردند.
 
جايگاه بانک شاهنشاهي را در ميان شبکه بانکي گسترده نظام سرمايه‌داري انگلستان، که در همان زمان در بخشهاي مختلف جهان فعال بودند، چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟
انگلستان طي سالهاي نيمه دوم قرن نوزدهم شبکه‌هاي بانکي خود را در بخشهاي مختلف جهان گسترش داده بود و در واقع تأسيس بانک شاهنشاهي در ايران مي‌توانست زنجيره اين بانکها را تکميل نموده، گستره نفوذ انگلستان در اقصي نقاط جهان را باز هم پوشش بيشتري بدهد. با احتساب بانک شاهنشاهي ايران در آن برهه قريب به بيست بانک مختلف تحت پوشش اقتصاد سرمايه‌داري انگلستان در بخشهاي مختلف جهان فعال بودند که اين امر حاکي از گستره جهاني اقتصاد سرمايه‌داري انگلستان بود. اين شبکه‌هاي گسترده بانکي که در واقع اقصي نقاط جهان را در بر مي‌گرفتند عبارت بودند از: بانک استراليا- بانک زلاندنو ـ بانک آفريقاي جنوبي ـ بانک انگليس و مصر- بانک افريقاي غربي انگليس- بانکهاي بنگال و مدرس و بمبئي (که بعدها متحد و به بانک سلطنتي هندوستان موسوم شد) ـ بانک ملي هندوستان ـ بانک جديد شرق ـ کرپراسيون بانکي هنگ کنگ و شانگهاي ـ بانک عثماني – بانک شرق (در عراق) ـ بانک شاهنشاهي ايران ـ بانک ايوني- تراست کلينال يهود ـ بانک انگليس و فلسطين ـ بانک برزيل ـ بانک انگليس و آمريکاي جنوبي- بانک آمريکاي جنوبي. بدين ترتيب با تأسيس بانک شاهنشاهي در ايران علاه بر اينکه دولت انگلستان بر رقيب سنتي‌اش روسيه پيشي گرفت، شبکه بانکداري سرمايه‌داري انگلستان بيش از پيش بر بازارهاي تجاري و اقتصاد پولي ـ اعتباري جهاني سيطره يافت. در واقع انگلستان در نظر داشت با تسلط بر شبکه‌هاي ارتباطي و مواصلاتي ايران در مسيرهاي جنوب غربي، جنوب شرقي و تدام آن تا مناطق مرکزي و شمالي کشور و سپس احداث بانک شاهنشاهي اقتصاد تجاري، اعتباري و پولي ايران را تحت کنترل سرمايه‌داران انگليسي در آورد.
 
به عنوان آخرين سئوال، جمع‌بندي شما از فرايند تکوين و تاسيس بانک شاهنشاهي و نقشي که مقرر بود در عرصه‌هاي گوناگون سياسي و اقتصادي- مالي ايران ايفا نمايد، چيست؟
بدين ترتيب و بنابر آنچه آمد آشکار مي‌شود که روند تأسيس بانک شاهنشاهي ايران، بالاخص در پي تلاش انگلستان براي پيشي جستن بر رقيب کهنه‌کارش روسيه ‌تزاري در ايران تکوين يافت و صورت عملي به خود گرفت که در اين ميان ادعاي قديمي رويتر درباره قرارداد ملغي شده و در عين حال معروف 1872م زمينه‌ها و دستاويزهاي ضروري تأسيس اين بانک را فراهم ساخت که در اين ميان نقش دولتمردان قاجاري که به انحاء مختلف وامدار رويتر بوده و انتظار مراحم بيشتري را، در صورت انعقاد قرارداد جديد، مي‌کشيدند در موفقيت اين طرح بسيار مؤثر واقع شد. بالاخص اين‌که علاوه بر رويتر معدودي از بزرگترين و متنفذترين شرکت‌هاي تجاري، مالي و اعتباري انگلستان هم از فکر تأسيس بانک شاهنشاهي استقبال کرده و در بنيانگذاري اين بانک فعالانه مشارکت جستند و هنگامي که تمام شرايط داخلي و خارجي اجراي اين طرح در ايران فراهم شد، مخالفتهاي عديده داخلي و خارجي هم که در رأس آنها روسيه ‌تزاري قرار داشت نتوانست در روند تأسيس و سپس ادامه فعاليت بانک شاهنشاهي در ايران مشکل جدي ايجاد کند. بنابراين در سال 1889م/1306ق در ايران بانکي تأسيس شد که مقدر بود تا حدود شصت سال نبض اقتصاد تجاري و پولي- اعتباري آن را در اختيار بگيرد و اقتصاد و سياست کشور را در مسيري که دلخواه سياستگذاران لندن بود، هدايت نمايد.
 
از شرکت جنابعالي در اين گفت‌وگو صميمانه قدرداني مي‌نمايم.
 
من هم براي شما آرزوي سلامت و بهروزي دارم.

چاپچاپ
www.iichs.org