موسسه
مطالعات تاريخ معاصر ايران (رجال) WWW.IICHS.ORG
هلاکو رامبد
بهاره فزوني Fozooni@www.iichs.org هلاکو رامبد (1298ش. تهران - 1386ش. نانسي فرانسه) فرزند محمدحسين سالار اسعد تالشي، نوه نصرتالله خان عميدالسلطنه (سردار امجد تالشي)، حاکم معروف در زمان قاجاريه، و نوه دختري محمود احتشامالسلطنه ميباشد. در پرتو توجهات پدر شروع به تحصيل کرد.
وي پس از اتمام دوره دانشکده افسري، از 1318تا 1321 فرمانده هنگ توپخانه شد. سپس از ارتش کنارهگيري کرد. در 1330ش به امريکا رفت و دوره مديريت تجارت را در آنجا سپري کرد. در سالهاي 1329 تا 1336 مدير شرکتهاي سهامي پرس اکسپرس و سهامي ايتان اکسپرس بود. و پس از تشکيل سنديکاي هواپيمايي کشور، دبير اين سنديکا گرديد، و در تهران به مدت 7 سال مأمور آليتاليا شد. 1
قبل از کودتاي 28 مرداد عضو جبهه ملي بود، اما پس از آن به رژيم پهلوي تمايل پيدا کرد. آغاز فعاليت سياسي وي حضور در انتخابات دوره هاي هفدهم و هجدهم مجلس شوراي ملي بود که موفقيتي کسب نکرد، اما در دورههاي 19 مجلس شوراي ملي تا دوره 24 به عنوان نماينده مردم تالش و کرگانرود در اين مجلس حضور داشت. 2
در سال 1339 احزاب ظاهراً در ايران فعاليت سياسي داشتند: حزب ايراننوين به دبيرکلي دکتر اقبال نخستوزير و حزب مردم به دبيرکلي اسدالله علم (وزير دربار). هلاکو رامبد از دوستان علم و ليدر حزب مردم در مجلس بود. 3
رامبد نه تنها سخنگوي اصلي حزب در مجلس بود، بلکه در محافل حزبي يکي از فعالترين و جاهطلبترين رهبران حزب به حساب ميآمد. وي معتقد بود که حزب مردم با دو مسئله اصلي مواجه است: يکي داخلي و ديگري خارجي. ميگفت: «که حزب ايران نوين از دستگاههاي دولتي براي اعمال فشار بر حزب مردم و پرسنل آن استفاده ميکند و حزب مردم هيچ وسيلهاي براي مقابله و حتي حفاظت پرسنل خود ندارد، بنابراين اميد کمي در داخل حزب به پيشرفت وجود دارد. همزبان با آن، تقسيمبندي عميقي در داخل حزب مردم وجود دارد که مانع تمرکز انرژي پرسنل موجود آن بر مسائل کليدي است». او سعي ميکرد که روحيه وحدت را در حزب برقرار نمايد. 4
هلاکو رامبد در سال 1356 در کابينه جمشيد آموزگار از نمايندگي مردم استعفا داد و به سمت سخنگوي دولت، وزير مشاور و معاون سياسي و پارلماني منصوب گرديد. رامبد در اين مقام، رفتار اهانتآميزي با نمايندگان مخالف دولت داشت. 5
دکتر مرتضي مشير در خاطرات خود مينويسد:
وقتي رامبد کرسي مجلس را رها کرد و به وزير مشاوري کابينه دکتر آموزگار در امور پارلمان مشغول شد اعتقاد داشتم رامبد بسيار شايستهتر از وزراي دولتهاي آن زمان است. چه در قاموس نخستوزيراني چون هويدا و آموزگار ابداً مجلس و ملت و قانون اساسي معنا و مفهومي نداشت و به نظر آنان همه اقتدارات در وجود شاه خلاصه ميشد. ولي من ميپنداشتم که طرز تفکر او چيز ديگري است و يا لااقل براي حفظ ظاهر نشان ميداد که حقي براي ملت قايل است و شاه را از مسئوليت اعمال دولت مبرا ميداند. افسوس رامبد نشان داد که لباس وزارت در شکل مقبول آن برازنده قامت او نبود و همرنگ ديگر همکاران خود شده بود که در دولت آموزگار بر هر عمل خلافي صحه گذاشتند. 6
در وقايع تبريز که دهها هزار نفر سر به شورش عليه شاه و دولت برداشته بودند (قيام مردم تبريز در 29 بهمن 1356) اعلام کرد: «عوامل آشوب تبريز معلوم نيست که از کدام مرز وارد ايران شدهاند، گروهي ماجراجو خارج از مرز به داخل کشور آمده و بلوا به راه انداختهاند». همزمان با اوجگيري انقلاب از کشور گريخت. وي که در 1366 به رياست دفتر رضا پهلوي در امريکا برگزيده شد، از اعضاي لژهاي فراماسونري پهلوي بود7؛ لژ تهران در 1337، لژ کورش در 1339، لژ خيام در 1340، لژ ژاندارک در 1345، لژ آريا در 1345، لژنور در 1346. وي که از مؤسسان لژ نور بود در 1348 به مرتبه استاد علمي اين لژ انتخاب شد. پس از تشکيل لژ بزرگ ايران، عضو مؤسس سه لژ از چهار لژ وابسته به آن بود. 8
ايجاد کارخانه چوببري اسالم و کارخانه چوکا (چوب و کاغذ گيلان) در شهرستان رضوانشهر و در پونل يکي از خدمات او ميباشد. کارخانههاي مذکور را برادران شاه اصرار داشتند به مازندران ببرند و او در مقابل اعمال نفوذ آنها ايستادگي نمود و مبارزه کرد تا سرانجام موفق شد کارخانههاي مذکور را در تالش مستقر گرداند. 9
وي از بازيگران کارکشته و حسابگر و از مهرههاي مهم صحنه شطرنج سياست کشور بود. در دادگاه انقلاب اسلامي به اعدام محکوم و اموال وي مصادره شد؛ رامبد در روز دوم ارديبهشت 1386 در شهر نانسي فرانسه درگذشت، از وي دو فرزند پسر باقي است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اکبر خوشزاد، آخرين مجلس مشروطه دوره بيست و چهارم مجلس شوراي ملي و انقلاب اسلامي، (تهران: سازمان تبليغات اسلامية حوزه هنري، سوره مهر،1390)، ص 328.
2. قيام 15 خرداد به روايت اسناد ساواک (تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1386)، ج 8، ص 395.
3. نهضت حسينينژاد، تالشنامه (رشت: بلور، 1389)، ص 551.
4. دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، ج 8، 522-528 .
5. قاسم ياحسيني، رضاي کوچک: نگاهي به زندگي رضا پهلوي (تهران: سازمان پژوهش و برنامهريزي آموزشي، انتشارات مدرسه، 1384)، ص 126.
6. مرتضي مشير، گوشههايي از خاطرات من در پنجاه سال اخير (تهران: نشر گندم، 1378) ص 21.
7. روزشمار انقلاب اسلامي (تهران: سازمان تبليغات انقلاب اسلامي، حوزه هنري، 1376) ج 1، ص 436.
8. اکبر خوشزاد، 329.
9. نهضت حسينينژاد، تالشنامه (رشت: بلور، 1389)، ص 555. |
چاپ |