موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران  (رجال)           WWW.IICHS.ORG

محمدحسين آيرم

ويدا معزي‌نيا

 

سرلشکر محمدحسين آيرم از رجال سياسي و نظامي اوايل دوره رضاشاه ، فرزند يکي از ايرانيان مهاجر قفقاز در سال 1261 شمسي در تهران چشم به جهان گشود. وي تحصيلات مقدماتي‌اش را در تهران و روسيه به اتمام رسانيد و سپس جهت ادامه تحصيلات نظامي عازم سن‌پترزبورگ شد و دوره ستاد فرماندهي را در آن کشور به پايان برد و علاوه بر زبان روسي زبان فرانسه را نيز به خوبي فرا گرفت. 1

 

آيرم مصادف با انقلاب مشروطه به ايران آمد و با درجه نايب اولي (ستوان يکمي) در قزاقخانه مشغول به کار گرديد و در همان اوايل خدمت آجودان کلنل لياخوف شد. نامبرده در سال 1280 شمسي به دسته پياده ديويزيون قزاق ماموريت يافت و هشت سال بعد با ارتقاء به درجه سرتيپي رياست آتاماژور (ستاد) را برعهده گرفت. وي پس از ترک قزاقخانه راهي روسيه گرديد و بعد از کودتاي 1299 به ايران بازگشت و با يک درجه تنزل (سرهنگي) به استخدام قشون متحدالشکل درآمد و با سمت فرماندهي هنگ مازندران به ساري رفت. 2
 
در اين دوران که تجاوزها و راهزنيها ترکمنان و قتل و غارت مردم در استرآباد موقعيت آيرم را سخت متزلزل ساخته بود رضاخان وي را مامور ختم غائله نمود ولي شکست آيرم در اين ماموريت موجب عزل وي گشت و او به پايتخت احضار گرديد. رضاشاه در سال 1304 آيرم را به جاي سرلشکر اميرطهماسبي به رياست قشون آذربايجان گماشت و رياست املاک سلطنتي را نيز به وي واگذار نمود. اعمال خلاف عفت عمومي او در آذربايجان موجبات خشم و نفرت عمومي و روحانيون از جمله آيت‌الله انگجي شد و شورش مردم را فراهم نمود و رضاشاه اميراحمدي را مامور رسيدگي به بلواي تبريز کرد. او نيز آيرم را تحت‌الحفظ روانه تهران ساخت و آرامش را به منطقه بازگرداند .3
 
آيرم با تنزل رتبه جزو افسران احتياط شد و مدتي بعد به رياست دژبان مرکز منصوب گرديد. در فاصله سالهاي 1306 تا 1308 رياست بازرسي ارتش و رياست بازرسي پليس را عهده‌دار بود. سال 1310 رئيس کل شهرباني شد و براي تحکيم حکومت رضاشاه و از بين بردن مخالفان وي از هيچ کوششي دريغ نورزيد. در دوران رياست او بر نظميه بسياري از رجال قدرتمند کشور که مغضوب شاه بودند به زندان، قتل و يا تبعيد محکوم شدند که از جمله اين افراد مي‌توان به تيمورتاش، داور و سردار اسعد اشاره نمود. 4
 
نامبرده در سال 1312 به درجه سرلشکري ارتقاء يافت و قدرت فوق‌العاده‌اي کسب نمود. او در هنگام فرمانروايي بر دستگاه ترور و وحشت شهرباني رضاشاه ثروت بسياري اندوخت. تربيت جاسوسان مخفي، سانسور روزنامه‌ها و تاسيس پليس سياسي از جمله اقدامات وي در آن دوران بود. سال 1314 آيرم متوجه کاهش ميزان محبوبيتش نزد رضاشاه مي‌شود و احتمال مي‌دهد به زودي خلع و حتي دستگير‌ شود، به طور ناگهاني وانمود به از دست دادن قدرت تکلم خود مي‌نمايد و به بهانه معالجه با کسب اجازه از شاه به آلمان مي‌گريزد اما رضاشاه پي به خيانت او برده و با ارسال تلگرافي به ضميمه هزار ليره از وي مي‌خواهد پس از معالجه به ايران بازگردد. ليکن آيرم به رغم دريافت پول از بازگشت به کشور امتناع مي‌ورزد. 5
 
بعد از شهريور 1320 و اشغال ايران از سوي متفقين آيرم به فکر تشکيل دولت " ايران آزاد " مي‌افتد و براي انجام اين کار به سراغ عدل‌الملک دادگر يکي از رؤساي مجلس در دوره رضاشاه مي‌رود، و با مخالفت وي روبه‌رو مي‌گردد. وي لاجرم به تنهايي دست به کار شد و دولتي تشکيل داد که بي‌حاصل بود. سرانجام نامبرده در سال 1327 پس از يک عمل جراحي در سويس درگذشت.
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
1. حسن مرسلوند، ج 1 ، زندگينامه رجال و مشاهير ايران (1299-1320)، تهران، الهام، 1369، ص 66 .
2. فرهنگ ناموران معاصر ايران، ج1، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، 1381، ص 394 .
3. عليرضا اوسطي، ج2، ايران در قرن گذشته، تهران، پاکتاب، 1382، صص 561-563 .
4. فيروز فيروز، ج2، مجموعه مکاتبات، اسناد، خاطرات و آثار ميرزا فيروز(نصرت‌الدوله)، تهران، نشر تاريخ ايران، 1369، ص 377 .
5. مهدي بامداد، ج 3، شرح رجال ايران در قرن 12 و 13 و 14 هجري، تهران، زوار، 1347، صص 373-374.

چاپچاپ
www.iichs.org