موسسه
مطالعات تاريخ معاصر ايران (رجال) WWW.IICHS.ORG
عباسقلي آدميت
سکينه کريمي عباسقلي فرزند عيوض علي در سال 1278 هجري قمري (1240 ش) در قزوين ديده به جهان گشود. در شش سالگي پس از مرگ پدرش، زير نظر ميرزا محمد خان قزويني معروف به «منشيباشي»، شوهر خواهرش، پرورش يافت. تقريبا بيست ساله بود که به دستگاه ميرزا يحيي خان مشيرالدوله قزويني جهت کارهاي ديواني پيوست. هنگامي که يحيي خان به وزارت عدليه منصوب شد، وي را به کار قضائي گمارد. آشنايي ميرزا يوسف خان مستشارالدوله و روابط با طرفداران افکار ملکم، موجبات تحولات فکري و بدنبال آن شروع فعاليتهاي سياسي را برايش فراهم نمود.1
در سالهاي 1300-1301 ق وي رسالههاي ملکم را استساخ و بدين ترتيب در نشر و گسترش افکارو توزيع آثار وي نقش بسزايي را ايفا کرد. از سال 1307 هجري قمري که ملکم روزنامه قانون را تاسيس نمود، ميرزا عباسقلي و يارانش مروج قانون و ديگر رسالههاي وي بودند.2
در اين سالها بود که وي به انجمن فراموشخانه پيوست و مقارن با قتل ناصرالدين شاه، در سال 1313، که اینان زمينه نسبتا مساعدي براي فعاليت يافتند جمعيت سري «جامع آدميت» را که مرام و اصول آن توسط ميرزا ملکم تهيه شده بود برپا ساخت. 3
اين تشکيلات را «انجمن مخفي آدميت»، «انجمن آدميت»، «مجمع آدميت» و «حزب آدميت» نيز ناميدهاند. رياست هيئت امناي آدميت را ميرزا عباسقلي خان داشت که گاهي از او به عنوان «رئيس و مدير مجامع آدميت» نامبرده شده است. دستورهاي صادره از مجامع توسط وي به نامهاي "خادم آدم" يا "اولاد ايران" بود. 4
وي از آغاز تا انحلال (1326جماديالثاني)، رياست انجمن را به عهده داشت و در مدت فعاليت انجمن مناسبات دوستانه خود را با ملکم، به عنوان استاد خود حفظ نمود.
از آنجايي که اساس مرامنامه اين انجمن برگرفته از آراء و افکار ملکم بود، مورخان آن را سومين انجمن فراماسونري در ايران ذکر ميکنند. (در واقع، جامع آدميت تحت تاثير افکار اگوست کنت و سنسيمون قرار داشت) عده زيادي از رجال و سرشناسان از جمله سليمان محسن اسکندري، دکتر مصدق، ذکاءالملک فروغي، احتشامالسلطنه و سپهدار اعظم عضو اين مجمع بودند.
مبارزه با جامع آدميت با وجود عدهاي متنفذين در داخل تشکيلات دربار مظفرالدين شاه و محمدعلي شاه کار آساني نبود و لازم بود که فعاليت اين انجمن به تدريج خنثي گردد. قرار گرفتن اتابک اعظم در مقام رياستالوزرايي دولت مشروطه از حوادثي بود که رئيس جامع آدميت را واداشت تا وارد کشمکشهاي سياسي با انقلابيون مشروطهخواه شود.
در 15 رجب 1325 اتابک اعظم به عضويت اين انجمن درآمد و بيش از يک هفته از عضويت وي نگذشته بود که در حادثه سوءقصدي به قتل رسيد. عليرغم اخباري که حاکي از روابط حسنه بين اتابک و آدميت بود، وي به دستور صنيعالدوله به اتهام دست داشتن در ترور صدراعظم بازداشت شد. پس از دستگيري وي و به دنبال اعتراض عده زيادي از اعضاء انجمن، دو روز بعد تبرئه و آزاد گرديد.
قتل اتابک باعث شد که فعاليت مخفي اين انجمن برملا گردد و از اين رو جامع آدميت فعاليتهاي خود را علني کرد. حوادث نهضت مشروطيت و وقايع مجلس اول زمينه مناسبي را براي شهرت اين انجمن فراهم کرد تا جايي که محمدعلي شاه نيز عضويت اين انجمن را با پرداخت هزينه به دست آورد. پيوستن شاه مخالفان استبداد را بدگمان تر کرده تا جايي که سيد محمد طباطبايي اين عمل را کاري ناپسند و غير موجه برشمرد.5
بعد از ترور نافرجام محمدعلي شاه، در ذيقعده 1325، آدميت با نفوذ کلام خويش توانست شاه را از هرگونه اقدام بر عليه مجلس و مليون منصرف سازد و احتشامالسلطنه رئيس مجلس وقت از اين عمل وي قدرداني کرد.6
در همين دوران بود که وي براي ديدار ملکم رهسپار ايتاليا شد و اين سفر موجبات انشعاب در جامع آدميت و توطئهاي جهت ترور وي را فراهم نمود. 7
همه اين کشمکشها مقارن با به توپ بستن مجلس توسط محمدعلي شاه و در نهايت کمرنگ شدن فعاليت جامع آدميت در دوره استبداد صغير گرديد تا جايي که با تعطيلي مجلس اول حيات سياسي عباسقلي به پايان رسيد و موجبات انزواي سياسي وي را تا پايان عمر فراهم نمود.
آدميت سي سال خانهنشين و منزوي و پيوندش با مبارزان سياسي بريده بود تا اينکه سرانجام در 1318 شمسي در تهران وفات يافت.
بازماندگان وي صادق، فريدون، طهمورث و منوچهر آدميت هستند. تحريرات منتشر شده آدميت عبارتند از: اصول حقوق، بانگ بيداري، صحيفه آسماني، فريفته آدم و اصول نظام که در نشريه حقوق سال 1325 به چاپ رسيدهاند. علاوه بر آن مجموعه اسناد و مدارکي شامل نامهها، خاطرات و خطابههاي شخصي در آرشيو تخصصي فريدون آدميت باقي مانده است که بخش عمده آن منتشر نشده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. فريدون آدميت، فکر آزادي و مقدمه نهضت مشروطيت (تهران: سخن،1340)، ص 206-208؛ باقر عاقلي، شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران، ج1 (تهران: نشر گفتار؛ نشر علم، 1380)، ص 2.
2. اسماعيل رائين، فراموشخانه و فراماسونري در ايران، ج 1 (تهران: اميرکبير، 1357)، ص217.
3. موسي نجفي، تاريخ تحولات سياسي ايران: بررسي مولفههاي دين، حاکميت ـ مدنيت و تکوين دولت ـ ملت در گستره هويت ملي ايران، (تهران: موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، 1381) ص 545.
4. فريدون آدميت، ص 208.
5. منصوره اتحاديه، پيدايش و تحول احزاب سياسي مشروطيت؛ با دوره اول و دوم مجلس شوراي ملي (تهران: گسترده، 1361) ص 130؛ مخبرالسلطنه هدايت، خاطرات و خطرات (تهران: زوار، 1363)، ص 159.
6. فرهنگ ناموران معاصر ايران ج.1 (تهران : سازمان تبليغات اسلامي، حوزه هنري، سوره مهر) ص 36.
7. اسماعيل رائين، ص 1/656. |
چاپ |