موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران  (مقالات)           WWW.IICHS.ORG

کانون بانوان؛ پيکان سياست حجاب‌ستيزي حکومت رضاخان از ظهور تا افول

حميرا رنجبر عمراني

 

در روند گسترش حضور اجتماعي زنان در دوران رضاخان، انجمنها و گروههاي متعددي با آرمانها و اهداف ويژه‌اي قدم به دايره فعاليتهاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي نهادند.

  

مطالعه و بررسي طيف‌ها و گروههاي مختلف فعال در دوره بعد از به قدرت رسيدن رضاخان نشان مي‌دهد که زناني آزادي عمل و ميدان فعاليت بيشتري در اختيار داشتند که با اهداف فرهنگي طراحي شده حکومت پهلوي همساز و هماهنگ بودند و براي اين دسته از زنان، حتي زمينه ارتقاء علمي و تحصيلي نيز فراهم شد که صديقه دولت‌آبادي نمونه بارز آن است. 1 در مقابل، در سال 1310ﻫ.‌‌ ش فعاليت برخي سازمان‌هاي زنان ممنوع اعلام شد؛ شهناز آزاد که در نشريه جهان زنان، دولت را مورد انتقاد قرار داده بود، به زندان افتاد و جميله صادق ــ مؤسس نويد زنان ــ نيز چندين سال زنداني شد. 2
 
بعد از طي 10 سال از حکومت پهلوي و استحکام و تثبيت پايه‌هاي سياسي ـ اجتماعي، زمينه عملي ساختن اهداف فرهنگي ـ اجتماعي حکومت در خصوص زنان فراهم آمد. تحقق نهايي اين امر، مستلزم تشکيلاتي بود که به بهترين نحو، تفکر حجاب‌ستيزي را به منصه ظهور برساند. از همين رو، تشکيلات مورد نظر در قالب کانون بانوان به امر و دستور مستقيم حکومت پهلوي تشکيل شد. بدرالملوک بامداد در اين باره مي‌نويسد :
 
             در 22 ارديبهشت 1314ﻫ . ش به اشاره اعلي‌حضرت رضاشاه کبير و با دعوت وزير معارف وقت ــ آقاي علي‌اصغر حکمت ــ عده‌اي از زنان فرهنگي، انتخاب و به محل دارالمعلمات و کوچه ظهيرالاسلام خيابان شاه‌آباد دعوت شدند. به آنها گفته شد که مأموريت دارند تا جمعيتي تشکيل بدهند و اساسنامه آن را به نظر وزير معارف برسانند. با حمايت دولت، پيشقدم نهضت آزادي زنان ايران باشند. اين جمعيت در جلسات بعد نام کانون بانوان را براي خود اختيار کرد. 3
 
با اعلام آمادگي گروهي از زنان متجدد و همسو با اهداف خاص حکومت، اساسنامه کانون بانوان به تاريخ 22 ارديبهشت 1314ﻫ . ش بدين صورت تنظيم شد:
 
            کانون بانوان ايران به رياست عاليه والاحضرت شاهدخت شمس پهلوي و معاضدت و مراقبت وزارت معارف براي اجراي مقاصد ذيل تأسيس مي‌شود:
           1. تربيت فکري و اخلاقي بانوان و تعليم خانه‌داري و پرورش طفل مطابق قواعد علمي به وسيله خطابه‌ها و نشريات و کلاس‌هاي اکابر و غيره.
           2. تشويق به ورزش‌هاي متناسب براي تربيت جسماني با رعايت اصول صحي
           3. ايجاد مؤسسات خيريه براي امداد به مادران بي‌بضاعت و اطفال بي‌سرپرست
           4. ترغيب به سادگي در زندگي و استعمال امتعه وطني
           5 . اين کانون بر طبق ماده (587) قانون تجارت مصوب 1311ﻫ . ش شخصيت حقوقي دارد و رئيس آن نماينده کانون خواهد بود. 4
 
 کانون بانوان به دور از مداخله در امور سياسي و مذهبي شروع به کار کرد. هاجر تربيت به رياست آن انتخاب شد و با ايجاد مجالس سخنراني، نمايشها، کلوپهاي ورزشي، کتابخانه و کلاسهاي اکابر، به توسعه فعاليتهاي زنان پرداخت. 5
 
بر اساس گزارش ارسالي به وزارت خارجه در سال 1314ﻫ . ش، بزرگترين جمعيت زنان در اين سال، کانون بانوان معرفي شده و درباره تشکيلات آن توضيحات زير ارائه شده است:
 
             جمعيت مذکور در ايالات و ولايات ايران، متجاوز از پنجاه شعبه دارد. مرکز جمعيت در طهران است و به توسط هيأت مديره مرکب از بيست و پنج نفر به رياست خانم هاجر تربيت ـ رئيس دانشسراي دختران ـ اداره مي‌شود. نايب رئيس جمعيت، خانم صديقه دولت‌آبادي است. اين خانم در سال 1306 شمسي در کنگره نسوان که در پاريس انعقاد يافت، به نمايندگي از طرف جمعيت نسوان ايران، عضويت داشته است. منشي جمعيت خانم بدرالملوک بامداد است که تأليفاتي در تدبير منزل و اخلاق و معرفه‌النفس دارد. رياست دارالانشاي جمعيت با خانم پري حسام شهرئيس و خزانه‌داري آن با خانم آرياني [است.] هيأت مديره به سه شعبه ادبي، امور خيريه و تربيت بدني منقسم شده است. رياست شعبه ادبي با خانم فاطمه سياح و رياست شعبه امور خيريه با خانم همايون احتشامي و رياست شعبه تربيت بدني با خانم پري حسام شهرئيس مي‌باشد.
             شعبه ادبي به واسطه نشريات و کنفرانسها و تأسيس کتابخانه و کلاسهاي ادبي، به روشن ساختن افکار خانمها خدمت مي‌کند. شعبه تربيت ‌بدني، ورزش و پيشاهنگي را در ميان دختران ترويج مي‌نمايد. شعبه امور خيريه به مادران فقير و بي‌بضاعت و اطفال يتيم کمک و مساعدت مي‌کند. 6
 
 در اين سند نيز هدف اصلي از ايجاد کانون بانوان، اين‌گونه بيان شده است: «مقصود اساسي جمعيت کانون بانوان از آغاز تأسيس، رفع حجاب بود و اعضاي آن که غالبآ مديران مدارس و مأمورين وزارت معارف هستند، در اين باب جديت زياد دارند و در مدارس دختران، رفع حجاب را ترويج نمودند.» 7
 
بنابراين، با وجود عدم تأکيد صريح در اساسنامه کانون، هدف از ايجاد آن در اين مرحله، زمينه‌سازي کشف حجاب يا چادربرداري بود. 8 نکته‌اي که بدرالملوک بامداد نيز به صراحت بدان مي‌پردازد:
 
             ضمن ساير اقدامات [مواردي که در اساسنامه به آنها اشاره شده است] منظور اصلي، يعني ترک چادر سياه، متدرجآ پيشرفت مي‌کرد. به اين طريق که زنان عضو جمعيت، با راضي کردن خانواده‌هاي خود، يکي به يکي به برداشتن چادر مبادرت مي‌نمودند و در مجالس سخنراني، ساير بانوان را تشويق به ترک کفن سياه مي‌کردند. طوري که در هر نوبت از مجالس و اجتماعات کانون، عده تازه‌اي از بانوان بدون چادر حضور مي‌يافتند. در [حالي که] زنان فرهنگي در صف مقدم آنها بودند... 9
 
اهداف و مراحل عملکرد کانون بانوان از آغاز تا ماههاي بعد، در دو مرحله قابل ارزيابي است:
کانون بانوان از 22 ارديبهشت 1314 خورشيدي تا عملي شدن رسمي کشف حجاب، به صورت مؤسسه‌اي سياسي، اجتماعي و فرهنگي عمل مي‌کرد در اين دوره، رياست کانون به عهده هاجر تربيت بود. اگر چه در اساسنامه به غير سياسي بودن کانون اشاره شده است.
 
2. از 1315 به بعد با رياست صديقه دولت‌آبادي به مؤسسه‌اي تربيتي ـ فرهنگي تبديل شد.
 
در مرحله اول، اقدامات کانون بانوان در کنار امور ديگر، کاملا در خدمت اجراي کشف حجاب بود. بدين منظور در پي تشکيل جلسه هيأت وزيران در تيرماه 1314ﻫ . ش، علي‌اصغر حکمت وزير معارف، به دستور مستقيم رضاشاه و به طور جدي براي رسميت يافتن کشف حجاب مأمور شد. 10
 
وي گروهي از رؤساي فرهنگ و رؤساي مدارس دخترانه را دعوت کرد و به دنبال آن، تصميمات زير گرفته شد:
1. مجالس سخنراني و سرود خواني با حضور نمايندگان مجلس و مقامات عالي رتبه دولتي با شرکت دختران در مدارس دخترانه تشکيل شود.
2. مانند اين مجالس در شهرستانها نيز ترتيب داده شده و از رؤساي ادارات دولتي دعوت شود که همراه بانوانشان در جشن حضور يابند.
3. کانون بانوان به سهم خود، برنامه‌هاي گسترده‌اي براي نشان دادن نقش و مقام زن در اجتماع 11 ترتيب دهد.
4. مدارس مختلط تا سال چهارم ابتدايي تأسيس شود و پسران و دختران در مدارس روي يک نيمکت بنشينند.
5. پيشاهنگي دختران 12 در مدارس دخترانه گسترش يابد.
6. روزنامه‌ها و مجله‌ها براي آماده کردن افکار عمومي به نشر مطالب و مقالات سودمند بپردازند. 13
 
اما با تمامي اقداماتي که وزير معارف دست به انجام آنها زد، پيشرفت شايان توجهي مشهود نشد. 14 قيام گوهرشاد در 20 تير 1314ﻫ . ش که با انگيزه اعتراض به تعويض کلاه پهلوي به شاپو و انتشار شايعات مربوط به قريب‌الوقوع بودن کشف حجاب، صورت گرفت. سرکوب وحشيانه اين قيام و دستگيري اسدي ــ نايب‌التوليّه آستان قدس در تاريخ 4/9/1314ﻫ . ش، باعث برکناري فروغي ــ رئيس‌الوزراء ــ به واسطه خويشاوندي با اسدي شد. 15
 
در تاريخ يازدهم آذر 1314ﻫ . ش با جايگزيني محمود جم با حفظ سمت وزارت کشور به عنوان جانشين فروغي، ديگر جايي براي اقدامات محتاطانه باقي نماند و شاه به طور جدي مصمم به اجراي رسمي کشف حجاب شد. شاه در همين تاريخ و در جلسه معارفه نخست‌وزير، ضمن بيان نفرت خود از چادر و چاقچور و اينکه موضوع زنان به مدت دو سال، فکر او را مشغول کرده، ضرورت اقدام رسمي براي کشف حجاب را گوشزد مي‌کرد. 16
 
محمدرضا پهلوي در کتاب مردان خودساخته، در توجيه و تقدير از اقدام پدرش براي کشف حجاب مي‌نويسد:
 
              فقط پدر من بود که بعد از رهايي از قسمتي از گرفتاريها به اين امر توجه نمود و درصدد برآمد، زنهاي ايران را که جزء نفوس کشور محسوب نمي‌شد، از چادر ظلمت بيرون بياورد و با اجراي اين آرزوي ملي، جمعيت را به دو برابر افزايش دهد. 17
 
رضاشاه ساعت سه بعدازظهر روز پنجشنبه هفدهم ديماه 1314ﻫ . ش را براي اجراي کشف حجاب و انجام تشريفات مورد نظر و اعلام آزادي زنان تعيين کرد. از ساعت يک بعدازظهر، دختران پيشاهنگ در خيابان امجديه جلوي دانشسرا صف کشيدند. وزيران، فرهنگيان و ديگر مقاماتي که از طرف وزارت فرهنگ دعوت شده بودند، همراه با همسرانشان در دانشسرا حضور يافتند. زنان عضو کانون بانوان و زنان معلم نيز در دو صف جداگانه ايستادند. در ساعت سه بعدازظهر، اتومبيل شاه و ملکه و شاهدختها که پالتو پوشيده و کلاه بر سر داشتند 18 وارد دانشسرا شد.
 
رسميت بخشيدن به کشف حجاب در دانشسرا و در حين اعطاي دانشنامه فارغ‌التحصيلان، نشانگر توجه رضاخان به مراکز آموزشي به عنوان يکي از ارکان اصلي سياست حجاب‌ستيزي بود. کما اينکه پيش از آن نيز برداشتن حجاب به تدريج از بين آموزگاران و دانش‌آموزان دختر مدارس آغاز شده بود 19 و بيشتر اعضاي اصلي کانون بانوان را نيز زنان فرهنگي تشکيل مي‌دادند. کما اينکه هاجر تربيت ـ رئيس دانشسراي مقدماتي به رياست کانون نيز انتخاب شد.
 
هاجر تربيت قبل از اينکه رضاشاه، دانشنامه دانش‌آموزان را اعطاء و کشف حجاب را رسمآ اعلام کند، با شيفتگي نسبت به کشف حجاب و به اصطلاح متجدد شدن طي سخناني گفت:
             مردان مملکت، علاوه بر اينکه بانوان را برخلاف هر حق و عدالتي از جميع حقوق بشري بي‌بهره کرده بودند، وجودهاي مفيدي که در گيرودار زندگاني ممکن بود بار دوش آنها را سبکتر سازند، مبدل به اعضاي زائد و ناسودمندي کرده بودند و بر اندام آنها جامه‌هاي خفت و حقارت را مي‌پوشانيدند... 20
 
سپس رضاشاه با اظهار مسرت از تحقق آزادي زنان و اشاره به جوانب مختلف اين آزادي که در گرو کشف حجاب به دست مي‌آمد، گفت، «در زندگي، قانع باشيد و کار کنيد. به اقتصاد و صرفه‌جويي در زندگي عادت کنيد. از تجمل و اسراف بپرهيزيد.» 21
 
به اعتقاد برخي، تأکيد بر صرفه‌جويي اقتصادي و پرهيز از مصرف زدگي و تجمل و توصيه به تلاش در جهت پيشبرد اهداف ملي که در سخنان رضاشاه در اين مجلس عنوان شد، به قصد تأثيرگذاري بيشتر بر جمعيت حاضر بود. 22
 
از فرداي همان روز، جرايد و روزنامه‌هاي رسمي کشور، طي مقالاتي اقدام رضاشاه را مرحله‌اي جديد براي ورود زنان به جامعه تلقي کرده و هزاران منافع و محسنات علمي، ادبي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي را در جهت ترقي جامعه ايران در آن پيش‌بيني کردند.
 
روزنامه تجدد ايران در تاريخ هجدهم دي ماه 1314 زير عنوان «در دانشسراي مقدماتي» نوشت: «ديروز يک صفحه ديگر بر افتخارات تاريخي اين مملکت افزوده شد» 23 در شماره 22 دي ماه همين روزنامه زير عنوان «نهضت ترقيخواهانه بانوان اصفهان» اخباري از افتتاح جلسه کانون بانوان اصفهان با شرکت حکمران اصفهان و مسئولين محلي همراه با همسرانشان درج شد. 24
 
نکته قابل توجه اينکه آقاي صور ـ حکمران اصفهان ـ در طي سخناني گفت: «شنيدم و فوق‌العاده خرسند شدم که از بعضي از خانواده‌هاي محترم تصميم گرفته‌اند، لباسهاي خود را از کرباس وطني فراهم سازند، چه نيت نيک و تصميم مقدسي است.» 25 در همين شماره از روزنامه، تصوير زن زيبايي را مي‌بينم با اين اعلان: «حب حيات دکتر راس پوست بدن را سالم مي‌کند.» 26 [!!]
 
در اين روزنامه، سرگذشت ماتاهاري ـ جاسوسه معروف از روز شنبه، بيستم دي ماه 1314 پاورقي مي‌شود. 27
 
روزنامه اطلاعات از چند روز پيش از هفده دي ماه 1314 براي اين کار زمينه‌سازي مي‌کرد: «چندين هزار از خانمها با پيراهن سفيد و دامن سياه در حال ورزش» عنواني بالاي عکس بزرگي از زنان چکسلواکي در حال ورزش بود که اطلاعات در يازدهم دي ماه چاپ کرد. 28 در اطلاعات روز چهاردهم همان ماه، اخبار کوتاهي از فعاليت زنان در شهرهاي رضائيه (اروميه)، کاشان و ملاير به چاپ رسيد.
 
مقاله اجتماعي اطلاعات در شماره شانزده دي ماه زير عنوان «سليقه در سادگي است»، گوياي نگراني آقايان از گرايش خانم‌ها به تجمل و چشم و همچشمي، پس از رفع چادر است. 29 اما در همين شماره، آگهي «کلاه‌هاي اعلاء و آخرين مد زنانه» را نيز مي‌خوانيم! ديگر جرايد نيز به تأسي از سياست حاکم به صورت مستمر اخبار و اطلاعات فعاليتهاي زنانه در ملاء عام و اخبار مد لباس را در قالب گزارشهاي مکتوب و مصوّر منتشر مي‌ساختند.
 
در روزنامه‌هاي ستاره جهان، ايران و مجله توفيق نيز گزارش و مقالات فراواني در حول و حوش کشف حجاب بيان شده است. 30
 
در اين خصوص، ديدگاههاي مطبوعات خارجي نيز حائز اهميت بوده و ديدگاههاي روزنامه‌هاي ترکيه، به جهت متأثر بودن رضاشاه درامر کشف حجاب از تحولات فرهنگي و اجتماعي آن کشور، از اولويت بيشتري برخوردار است. سالها قبل از کشف حجاب رسمي، روزنامه مليت چاپ استانبول در تاريخ 6 سپتامبر 1931م / 4 شهريور 1310ﻫ . ش نوشت:
 
             شاه ايران نزديک به پانصد نفر از خانمهاي ايراني را به دربار دعوت کرد و پس از نصيحت از آنها خواست تا چادرهاي خود را بردارند و آنان نيز فرمان شاه را با خرسندي پذيرفتند. 31
 
 در سندي که در آرشيو وزارت امورخارجه موجود است، گزارشي از کنسولگري ايران در ازمير، همراه با نسخه‌اي از روزنامه يني عصر مورخ 29 ژانويه 1936 شماره 9153 فرستاده شده که راجع به مراسم روز 17 دي ماه 1314 و اقدامات رضاشاه بود که بنا به نقل کنسول، درج چنين مطالبي در مطبوعات ترکيه بر طبق توافقي در ارائه اين گونه مطالب، از طرف نمايندگان سياسي ايران با مراکز مطبوعاتي آن کشور صورت مي‌گرفت. 32
 
روزنامه‌هاي کشورهاي اروپايي نيز در اين باب با درج مقالاتي، نظرات خود را مطرح کردند. از جمله بر اساس: سندي در وزارت خارجه، گزارشي از سفارت ايران در ورشو در تاريخ 28 بهمن 1314، با مطالبي از روزنامه‌هاي ورشو، راجع به حضور رضاشاه همراه همسر و دخترانش در دانشسراي مقدماتي، ارسال شد. که خلاصه آن به اين شرح است:
 
             اين اقدام ملوکانه بي‌اندازه قابل تقدير مي‌باشد؛ زيرا صفحه جديدي را در تاريخ ايران باز کرد! ضمنآ سه نکته مهم را نيز در بر داشته است:
             اولاً: اجازه ضمني رفع حجاب که خود مهمترين قدم در اصلاح اوضاع اجتماعي مي باشد.
             ثانياً: اهميت دادن به موضوع تعليمات عمومي و محترم نمودن مدارس و مؤسسات علمي
             ثالثاً: تشويق مدارس مختلط. 33
 
روزنامه پتي مارسيه چاپ پاريس مورخ 21 فوريه 1936م نوشت:
 
              آخرين زندان جهالت و تعصب را اصلاحات رضاشاه پهلوي، پادشاه متجدد و مصلح ايران از بين برد... حالا زنها آزاد شده‌اند. نه تنها مي‌توانند لباس به آخرين مد اروپائي بپوشند و خود را نشان بدهند، بلکه مي‌توانند در زندگي اجتماعي مملکت شرکت نمايند. تمايل فعلي ايرانيها بر اين است که زنها همان رُل زنهاي اروپايي را در جامعه بازي کنند. 34
 

چاپچاپ
www.iichs.org