موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران  (نشريه الکترونيکي زنان)           WWW.IICHS.ORG

شماره ۱۹، حرم

 

حرم

فاطمه خانم  سنبل باجي

 

فاطمه معزي

 

چنانچه پيش از اين اشاره شد حرم فتحعلي شاه در اختيار زناني بي شمار بود كه داراي اقتدار و نفوذ بر همسر تاجدار خود بودند. فاطمه خانم راه بري كرماني سنبل باجي، زوجه شانزدهم 1 و يكي از اين زنان با نفوذ بود كه در اين شماره معرفي مي‌شود. در شوال  سال 1207ق  فتحعلي خان قاجار بنا به امر عموي خود آقا محمد خان قاجار مامور تصرف كرمان شد كه همراه با موفقيت بود. پس از تصرف قلعه راه بر فتحعلي خان دختركي هفت ساله  به نام فاطمه را كه فرزند عسگر كفش‌دوز بود براي همسري خود برگزيد. 2‌‌ با توجه سن كم فاطمه خانم او را به دست زنان حرم سپردند و چهار سال بعد در محرم 1212 به عقد غيردائم فتحعلي خان درآمد. 3 در همان دوران بود كه خبر كشته شدن شاه قاجار در قلعه شوشي را به وليعهد رساندند، تقارن اين دو واقعه بر محبوبيت فاطمه خانم افزود، از سوي همسر تاجدار خود به سنبل باجي ملقب شد. علاوه بر آن " از بس در مراحل خانميت ممتاز بود حضرت صاحبقران خانم مطلق خطاب مي‌فرمود." 4   

 

سنبل باجي واسطه‌اي براي رساندن عرايض مردم به حضور شاه بود و نظراتش در خصوص فرزندان و اهالي حرم مورد پذيرش فتحعلي شاه بود. در سلامهاي روز جمعه عرايض اهالي حرم به دست او داده مي‌شد و پس از پاسخ شاه به آنها سنبل باجي عرايض را به وسيله آغا بهرام به دست حاجي ميرزا آقاسي مي‌رساند تا به اين خواسته‌ها رسيدگي كند. 5 در هنگام غذا خوردن در كنار شاه مي‌نشست و مسئوليت غذا كشيدن براي همسر و ديگر شاهزادگان سر سفره با او بود. نقل است كه حتي عرايض مردم شهر خمسه را كه تحت حكومت فرزند او، فتح‌الله ميرزا شعاع‌السلطنه بودند به عرض شاه مي‌رساند و بر اين اعتقاد بود: «نمي‌خواهم كسي مظلوم واقع شود و از شاه عالم پناه شكايت نمايد. اگرچه پسر خودم مصدر ظلم شده باشد بايد معزول شود». 6

 

پس از مرگ فتحعلي شاه سلطان عليشاه ظل‌السلطان ادعاي سلطنت كرد و تا رسيدن محمدشاه از تبريز به تهران بر اين ادعاي خود استوار بود كه با شكست قوايش، نزديك شدن محمدشاه به تهران دست از ادعاي خود برداشت و در حرم پدر خود پناه گرفت. محمدشاه او را به نزد خود احضار كرد اما زنان حرم نيز خواهان همراهي وي در اين ملاقات شدند. محمدشاه به خازن‌الدوله، سنبل باجي، فخرالدوله و ضياءالسلطنه اجازه همراهي ظل‌السلطان را داد. سنبل باجي خود اين واقعه را روايت مي‌كند:

 

          ... ما را با كمال احترام به تالار بزرگ صف سلام نگارستان بردند. شاهنشاه تاجدار در عمارت وسط باغ بود. قدري گذشت و آصف‌الدوله آمد و با ظل‌السطان و شاهزاده محمدولي ميرزا صحبت كرد و رفت. بعد از لمحه‌اي در خدمت شاهنشاه وارد اطاق شدند. من بنا بر عالم مادر و فرزندي دست به گردن شهريار انداخته بوسيدم و بي اختيار به گريه افتادم. سايرين هم به همين قسم رفتار نمودند و شاهنشاه را گريه گرفت. بعد كه بناي نشستن شد پادشاه با احترام تعارف به عموي خود كرد كه مقدم بنشيند. فوراً من و همراهان دستهاي مبارك شاهنشاه را گرفته مقدم بنشانيديم و همه متفق‌الكلمه عرض كرديم مسند سلطنت ايران را آقا محمد شاه شهيد به شما واگذارده. چنانچه مكرر از خاقان مغفور بعضي فقرات در اين باب شنيده‌ايم احدي را ياراي آن نيست كه بر شما تقدم جويد. ... 7

 

اين وساطت در نزد شاه موثر واقع شد. فاطمه خانم سنبل باجي پس از مرگ همسر در زمره زناني بود كه در حرم محمدشاه ماندگار شد و پس از بازگشت از زيارت خانه خدا در تهران درگذشت. 8

 

فرزندان فاطمه خانم سنبل باجي عبارت بودند از: فتح‌الله ميرزا شعاع‌السلطنه، فخر جهان خانم فخرالدوله، حسن جهان خانم واليه و تاجلي بيگم خانم. برادر فاطمه خانم، علي‌اكبرخان راه‌بري در دربار فتحعلي شاه به خالو ملقب بود. فتحعلي شاه غزلي كه با اين بيت آغاز مي‌شد در وصف سنبل باجي سرود:

 

            آرام دل و جاني اي دلبر كرماني        اي دلبر كرماني آرام دل و جاني

 

 

 زني معاصر سنبل باجي

 

 

 _____________________________

 

1. ميرزا فضل‌الله شيرازي خاوري، تاريخ ذوالقرنين، رساله صاحبقران. تصحيح و تحقيق: ناصر افشارفر. تهران، وزارت ارشاد، 1380. ج 2، 1042 .

2. سيد احمد ديوان بيگي شيرازي، حديقه‌الشعرا،  ادب و فرهنگ در عصر قاجاريه. با تصحيح و تكميل و تحشيه: دكتر عبدالحسين نوايي، تهران، زرين، 1366. ج 3، ص 2206 .

3. همان.

4. شيرازي خاوري، همان، ج 2، ص 1042 .

5. سلطان احمد ميرزا عضدالدوله، تاريخ عضدي، به كوشش: دكتر عبدالحسين نوايي، تهران، علم، 1376،  ص191 .

6. همان، ص 27 .

7. همان، ص 123-124.

8. شيرازي خاوري، همان.

 


www.iichs.org