» حقوق بشر و شاه
جلال فرهمند
شکي در اين نبايد داشت که هر کشوري در هر کجاي اين گيتي ميبايد از لحاظ امنيتي به حدي برسد که بتواند زمينه رفاه و آسايش مردمان آن کشور را فراهم نمايد و از سوي ديگر با تخمين شرايط و اوضاع به گونهاي برنامهريزي کند که اين رفاه و آسايش تداوم يابد بدون آنکه به کشور از سوي مخلان داخلي و خارجي خدشهاي وارد شود.
اين امر با کمک سازمانهاي اطلاعاتي که حافظ منافع ملي هر کشوري است امکانپذيراست. ولي چه سود که اين سازمانهاي مفيد معمولا شمشير دو دم هستند. يعني هرگاه کشورها به دست عدهاي ديکتاتورمآب و قانونگريز اداره شود لامحاله به ابزاري تبديل ميشود که نه تنها خطرناک بلکه وسيلهاي ضد ملي و ضد مردمي ميشود. چنانکه در بسياري از کشورهاي جهان چنين است.
رژيم پهلوي هم از اين جمله بود. شاه از وقتي که با کمک سازمانهاي جاسوسي غربي پس از کودتاي 28 مرداد به قدرت بازگشت به اين مهم پي برد و احساس خلايي در اين زمينه نمود. و البته ساواک نه در جهت حفظ منافع ملي بلکه جهت حفظ منافع شخصي تأسيس شد. و هرگاه هم پي بنا کج نهاده شود طبيعتا تا ثريا هم ساختمان کج خواهد رفت و اين امر تا سال 57 ادامه داشت و شايد يکي از دلايل مهم و از عوامل سقوط شاه هم همين بود. به هر حال دير و زود دارد ولي سوخت و سوز ندارد!
ساواک از سال 35 با ادغام رکن دو ارتش و اطلاعات شهرباني تاسيس شد. هر چند که در ابتدا با توجه به سنتي بودن پايش ميلنگيد ولي با کمک سيا و بعدها موساد به روش علمي آشنا شد و اندک اندک به يکي از مخوفترين سازمانهاي سرکوبگر مخالفان تبديل شد. سازماني که لرزه بر اندام هر مخالفي ميانداخت.
البته بايد به اين نکته اشاره داشت که ساواک عليرغم اينکه اساسش بر حفظ سلطنت بود ولي در کنار سرکوب مخالفان سازمانهاي مفيدي هم داشت که به کار هر حکومتي ميخورد. ازجمله آنها اطلاعات و ضد اطلاعات خارجي است که وظيفهاش برخورد با عوامل نفوذي خارجي بود. آنکه اسمش بد در رفته اداره سوم ساواک است که مسئول تعقيب و شناسايي مخالفان شاه و سرکوب و شکنجه آنان بود که واقعا هم بسيار زشت و جنايتکارانه با مخالفان برخورد ميکرد.
تا قبل از پايان دهه چهل شمسي و آغاز دهه پنجاه شايد نحوه سرکوب براي حاکميت چندان دردسرساز نبود چون در سطح جهاني آنچنان به وضعيت حقوق بشر وقعي نهاده نميشد. از سوي ديگر آگاهي زيادي نيز بين عامه مردم در اين خصوص نبود. ولي از اين زمان با ورود بخش بزرگي از سازمانهاي مردم نهاد که دغدغه حقوق بشري داشتند و با ارتقا تفکر عامه اين امر شکل ديگري به خود گرفت. البته تاثير حضور دانشجويان ايراني فعال در غرب را که با فعاليتهاي خود چهره کريه حکومت سرکوب را آشکار ميکردند نبايد ناديده گرفت.
|
|
|
[1987- 115ز]
اردشير زاهدي در کنار جلال عبده
|
|
[1449- 288م]
اميرعباس هويدا در کنار جلال عبده و يوسف خوشکيش و جواد مهذب
|
از دهه 1340مجامع و سازمانها و گروههاي مدافع حقوق بشر از وضعيت اسفبار نقض صريح حقوق مردم ايران به انحاء گوناگون انتقاد کرده سلطنت شاه و خصوصاً ساواک را به دليل بد رفتاري و شکنجه زندانيان و متهمان سياسي مورد نکوهش قرار ميدادند. افکار عمومي جهان ازجمله سازمان ملل متحد و ساير مجامع جهاني براي پايان دادن به اين اعمال غمانگيز تحت فشار افکار عمومي مردم جهان قرار داشتند. در برخي مقاطع که اعتراضات جهاني بر ضد فجايع ساواک درباره مخالفان سياسي حکومت شدت ميگرفت و نيز هنگام مسافرتهاي خارجي شاه ساواک به طور موقت اعمال فشار بر مخالفان را تا حدودي کاهش ميداد.
در آستانه بازديد گروههاي مدافع حقوق بشر از زندانهاي کشور ساواک ترتيبي ميداد تا زندانها و بندهايي که قرار بود مورد بازديد قرار گيرند زيباسازي شده و تسهيلات رفاهي و بهداشتي و نظاير آن فراهم آيد.
ساواک همچنين زندانياني را که شکنجههاي مرگبار را تحمل کرده و آثار ضرب و شتم و جراحت در بدنشان وجود داشت از بندهاي مورد بازديد گروههاي حقوق بشري به مکانهاي ديگر منتقل کرده و تلاش ميکرد تا زندانياني که با اين افراد ملاقات ميکنند سخني در انتقاد از ساواک و بدرفتاري اين سازمان با زندانيان بر زبان نياورند.
البته کار به همين مرحله ختم نميشد زيرا پس از مرحله بازجويي از متهمان مخالف شاه بسياري از آنان در دادگاههاي فرمايشي نظامي بدون وکيل و قدرت دفاع، به مرگ يا زندانهاي طويلالمدت محکوم ميشدند.
در اين مرحله هم سازمانهاي حقوق بشري به قول معروف موي دماغ شاه شده و اعتراضهاي خود را آشکار ميکردند. البته همانطور که گفته شد تا قبل از دهه 50 شاه وقعي به اين مسايل نميگذاشت ولي با داعيه جهاني که شاه ميخواست از خود نشان دهد ادامه اين امر امکانپذير نبود. چون ديگر امکان پنهانکاري در زمان انفجار اطلاعات امکان نداشت. شاه حتي حقوق بشر ايران را تحت رياست عاليه خواهرش اشرف پهلوي تاسيس کرد! و حتي پا را فراتر گذاشت و با نفوذ در ارکان قدرت يک سال رياست حقوق بشر سازمان ملل برعهده ايران به رياست اشرف قرار گرفت!
اسنادي که براي اين شماره بهارستان انتخاب شده اسنادي از دغدغه جامعه جهاني نسبت به وضعيت زندانيان سياسي ايران است. دخالت دوستانه و خصوصي نخستوزير فرانسه و توصيه او به هويدا درخصوص عدم اعدام برخي زندانيان و جواب تند هويدا به وي. و نامه جلال عبده رئيس جمعيت ايراني طرفدار ملل متحد به هويدا درخصوص دو تن از فعالان حقوق بشري و دادگاههاي ناعادلانه ايران و در نهايت با تضعيف شديد شاه و فشار حقوق بشري کارتر، حضور نمايندگان کميته بينالمللي صليب سرخ در زندانهاي ايران فراهم شد. پيشنهادهاي ارائه شده اين کميته به شاه را با هم ميخوانيم.
|
[4 و 5 و 6-163- 7]
|
|
|
|
|
|
[1- 163- 7]
|
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع:
شاهدي، مظفر. ساواک. تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1386.
|