» آدم شرم دارد به آن نگاه کند
به نظر شما کلماتي مانند اگزز و اگزرسيس چه معنايي دارند. آيا اين دو معني يکساني دارند. در اينجا ميخواهيم داستاني را از کتاب نصرالله شيفته بخوانيم که يکي از فرماندههاي زمان رضاشاه از اختلاف تلفظ و به کار بردن آنها در جاهاي مختلف سرگردان شده بود. زماني که کريم بوذرجمهري با حمايتهاي رضاشاه به عنوان فرمانده لشکر يکم منصوب شد. ارتش تازه صاحب تعدادي زرهپوش شده بود. رضاشاه براي تقويت بنيه نظام به تمام فرماندهان لشکر دستور داد تا با وسايل نظامي واحدهاي خود منجمله توپ، نورافکن، و زرهپوش آشنايي پيدا کنن. بيسوادي بوذرجمهري سبب شد تا وي يک روز تمام وقت خود را براي آموزش وسايل نظامي صرف کند.
افسر آموزشدهنده پشت سر هم تکرار ميکرد که اين رُل، اين شاسي، اين موتور، اين ساسات، اين دلکو و اين اگزوز است. کلمه اگزوز در خاطر بوذرجمهري ماند. در آن زمان هر هنگ در يک هفته يک يا دو بار عمليات مانور را انجام ميداد. مانور يک واژه فرانسوي به معناي تمرين است و به سربازخانه در آن زمان اگزرسيس هم ميگفتند. معمولاً اين مانورها هم در حضور شخص شاه يا ولي عهد انجام ميگرفت. اصل داستان از آنجا شروع ميشود که روزي افسر مربوطه گزارش کرده که هنگ براي انجام تمرين مانور به اگزرسيس حرکت کرد. بوذرجمهري با سابقه روز گذشته، که کلمه اگزوز را شنيده بود به فکر فرو رفت ولي چيزي نگفت. زيرا مبهوت و شگفتزده از اين بود که چطور يک کلمه ميتواند اين جوري در جاهاي مختلف به کار برود. ولي از اختلاف تلفظ بين اين دو کلمه غافل بود. در روز بعد که هنگ دوباره براي تمرين به اگزرسيس رفته بود همه سران لشکر، وزير جنگ و رئيس ستاد در محل تمرين حضور داشتند. انجام عمليات توسط سربازان به حدي بد صورت گرفت که موجب عصبانيت حاضران در محل تمرين شده بود. بوذرجمهري که از اين وضعيت بد سربازان ناراحت و عصباني شده بود فوراً افسران را احضار کرد و در جلوي آنها قدمزنان فرياد زد: شما پدرسوختهها امروز آبروي مرا پيش سران عاليرتبه نظامي برديد. آخر اين چه وضعي است. در همان روزي که بايد تمرين بهتري انجام ميداديم اگزوز همهتان خراب است و آدم شرم دارد که به آن نگاه کند. 1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. نصرالله شيفته، شوخي در محافل جدي. ص ۱۷۳.
|