» باغ ملي
جلال فرهمند
در قسمت شمال غرب حصار طهران زمين بزرگ و وسيعي بود که با اينکه خارج شهر محسوب ميشد ولي چسبيده به شهر بود. زميني که از دوره فتحعلي شاه قاجار براي اردو زدن نظاميان و مشق نيروهاي نظامي اختصاص يافت. نه اينکه همچون پادگانهاي امروزي باشد بلکه فقط قطعه بياباني بود که در آن تير و توپ در ميکردند و در کنارش دفيله پيادهنظام و سوارهنظام. با وسعت يافتن شهر در دوره ناصري اين تکه زمين به تملک دولت در آمد و براي خود چهارديواري پيدا کرد و شناسنامه؛ «ميدان مشق طهران». محوطه ميدان مشق به سال 1278ق به اهتمام سپهسالار ديوار و دروازهاي زيبا پيدا کرد که گاهي ناصرالدين شاه از بالاي آن به تماشاي مشق قشون مينشست.
اعتمادالسلطنه در کتاب الماثروالآثارش مينويسد: توسعه و تجديد ميدان مشق دارالخلافه تهران و ساختن ديواري مشتمل بر طاقنماهاي آجري در دور تمام ميدان مشق به شکل مربع به اهتمام ميرزا محمدخان قاجار سپهسالار در سنه 1278 هجرت به سال پانزدهم از جلوس همايون ناصرالدين شاه بوده است. منظور از ايجاد اين ميدان مشق دادن نظاميان شاه تحت نظارت استادان نظامي روسي و اروپايي بر طبق شيوه غربي بود و گاهي اوقات ناصرالدين شاه هم در بالاخانهاي که هنوز قسمتي از آن باقي است جلوس ميکرد و رژه قزاقان و مشق آنها را تماشا ميکرد. ناصرالدين شاه در خاطراتش گاهي به دفيلهها و مشقهاي نظامي اين ميدان اشاراتي دارد. وي در خاطره روز 26صفر 1307ق خود مينويسد:
صبح که از خواب برخاستم قدري از بواسيرم خون آمد، ضعف داد، رخت پوشيدم آمدم بيرون رخت پوشيدن اندرون خيلي طول کشيد، دير بيرون آمدم، نهار را در اطاق آبدارخانه خوردم، اطاق گرم تنگي بود، بعد از نهار آمديم توي باغ گردش کرديم، امروز بايد برويم ميدان مشق، پنج ساعت به غروب مانده لباس نظامي پوشيده از در اندرون سوار کالسکه شده رانديم براي ميدان از گوشه ميدان که سمت باغشاه است و مقابل در ميدان توپخانه که به آن خيابان نگاه ميکند، در تازهاي به ميدان مشق باز کردهاند، بسيار خوب دري شده، سر در خوبي ساختهاند، خيلي مجلل اما ناتمام است، رسيديم آنجا، سوار اسبي شده داخل ميدان شديم، نايبالسلطنه، تمام صاحبمنصبها بودند، افواجي هم که پريروز در ورود ما ايستاده بودند تمام در ميدان ايستاده بودند، يک دور ميدان را سواره گرديديم، گردوخاک زيادي در ميدان بود، با وجودي که آبپاشي خيلي کرده بودند باز گردوخاک بود، چادري براي ما رو به مشرق زده بودند، رفتيم توي چادر، نايبالسلطنه، مشيرالدوله، عزيزالسلطان بودند، تمام افواج مشقي کرده آمدند، از جلو دفيله کرده گذشته...
|
|
|
خيابان باغشاه و سر در قديمي ميدان مشق مربوط به عصر ناصري. ريل واگن اسبي در خيابان ديده ميشود
|
[314- 133ن]
ناصرالدين شاه در دفيله نظاميان در ميدان مشق زير چادر سلطنتي (1308ق)
|
[191- 124ط]
نمايي ديگر از حضور ناصرالدين شاه در ميدان مشق
|
|
|
|
|
|
|
[1644- 1ع]
مانوري ديگر در ميدان مشق طهران
|
[3896- 1ع]
نمايي هوايي از سردر جديد ميدان مشق. بزرگي ميدان به وضوح مشخص است ساختمان انتهايي ساختمان قزاقخانه است در اواخر دوره قاجار
|
[4838- 1ع]
مانوري در ميدان مشق با حضور شاه قاجار و اتباع بيگانه. ساختمان قزاقخانه محل استقرار ميهمانان است
|
|
|
|
|
|
|
[5272- 1ع]
دروازه ميدان مشق در حال ساخت. حضور نظاميان کاملاً مشهود است
|
[131443- 275م]
تنه فلزي رضاشاه که بالاي سردرب ميدان قرار داشت آماده نصب به وسيله کارگران است. اين نيم تنه پس از انقلاب برچيده شد
|
[5370- 1ع]
نمايي ديگر از دروازه ساخته شده ميدان مشق
|
آخرين يادبود و خاطره باقي مانده از دوره ناصرالدين شاه در اين ميدان اجراي حکم اعدام ميرزا رضا کرماني بود. اولين و آخرين اعدامي که در اين ميدان صورت گرفت. چون محل اعدام محکومان به طور کلي در ميدان قاپوق يا محمديه کنوني انجام ميشد.
در اين زمان ديگر محدوده اين زمين کاملاًَ مشخص و محصور بود. خيابان باغشاه يعني خياباني که از ميدان توپخانه به سمت غرب و به ميدان حرّ فعلي ميرفت محل عبور و ورود به ميدان مشق بود با دروازهاي زيبا که در دوره ناصري تکميل شد. بعدها نام اين خيابان به علت تأسيس اولين مريضخانه دولتي به نام خيابان مريضخانه تغيير يافت. (همان بيمارستان سيناي فعلي) و بعدها به دليل تعريض خيابان و سکني گزيدن رضاخان ميرپنج در بخش غربي اين خيابان، به خيابان سپه تغيير نام داد. از مزاياي اين خيابان ايجاد خط واگن اسبي در آن بود که از ميدان توپخانه به سوي حسنآباد حرکت ميکرد.
به علت تعريض خيابان سردر ناصري تخريب شد و به دستور مستقيم سردارسپه سردر جديدي که الان هم موجود است به جاي سردر قبلي ساخته شد. سردري که ارتفاعي بيشتر و سه گذرگاه بزرگ و کوچک داشت و نقاره خانهاي بالاي آن تعبيه کرده بودند. در اين بنا کاشيکاريهاي زيبايي نيز از شکل و شمايل نظاميان خصوصاً قزاقها ديده ميشد. عينالسلطنه که به سال 1301شمسي به دفيلهاي در اين ميدان دعوت داشت، اوضاع ميدان و سردرب جديد آن را شرح داده است:
پنجشنبه سلخ جماديالاولي، 27 جدي ـ سردارسپه، اعليحضرت را ميدان مشق به سان قشون دعوت نموده بود. ما هم قضا قورتکي دعوت شده بوديم. يک سردر بسيار بسيار عالي که ميگويند بيست الي بيستوپنج هزار تومان خرج آن شده سمت جنوبي ميدان به خياباني که سابقاً مريضخانه و امروز پس از آنکه ده ذرع از فضاي ميدان علاوه آن کردهاند به خيابان سپه موسوم شده است ساختهاند که هيچ بنايي در عالم از اين بي مصرفتر و مهملتر يافت نميشود. فقط و فقط براي آن که مجسمه نيمتنه (بوست) سردارسپه را وسط آن گذاشته و اشعار زيادي به خط ... و جلي به کتيبههاي آن در مدح و ثنا و شجاعت و پهلواني سردارسپه به کاشيهاي ممتاز نوشته و بدانجا نصب کنند.
ما از درب خيابان برجنوش و محل قديم قزاقخانه داخل شديم (اين طور پروگرام بود). شاه عمارت فوقاني بود. جلوي آن در فضاي ميدان چادرهاي زيادي براي سفر، امرا، رجال، تجار، جرايدنگاران و اعضاي ادارات زده بودند. هر قدر چادر زياد [بود] صندلي کم بود. ديشب هم برف کمي آمده بود و ميدان گل بود. شاه پايين آمد. سوار شد ميان تمام صنوف نظام گرديد. موزيک زدند. بعد هوراي مطولي کشيدند. آن وقت شاه به چادر آمد. يک دسته سرباز مشقهاي بدني کرد. بعد پيادهنظام مشق کرد، آن وقت توپخانه چند تير شليک کرد. سپس سوارنظام و آنها از همان مشقهاي سابق قزاق را نمودند (خودشان هم غالب از همان قزاقها هستند). خوابيدن سر اسب، ايستادن، از زمين دستمال برداشتن، اسير بردن و غيره و غيره که الحق تماشايي بود. بعد شروع به دفيله شد. دو ساعت دفيله طول کشيد، در کمال نظم و ترتيب که از آن بهتر نميشود.
|
|
|
[896- 124ط]
پشت دروازه ميدان مشق. رضاشاه در حال ديدار با نظاميان
|
[1919- 1ع]
رژه نظاميان در ميدان مشق
|
[5365- 1ع]
محوطه ميدان مشق و آمادگي گردانهاي نظامي جهت دفيله
|
|
|
|
|
|
|
|
[4699- 1ع]
باغ ملي و آلاچيق در ميان آن
|
[4752- 1ع]
|
|
|
|
|
|
|
[10998- 3ع]
|
[4753- 1ع]
ساختمانها اندک اندک اطراف دروازه شکل ميگيرند
|
[294- 5665 ش]
|
|
|
|
صفحه 2
|