ماهنامه شماره 104 - صفحه 2
 

 

» جمع ديکتاتورها!

 

جلال فرهمند

 

ظاهراَ اميد مردم کوچه و خيابان سرزمينهاي ديکتاتورزده روزبه‌روز روشن‌تر مي‌شود. سال 2011 سال آغازين اميدواري است. حدود 8 ماه پيش که بن‌علي با آتش دست‌فروش جوان تونسي با خفت به عربستان گريخت و نفر بعدي مبارک پوست کلفت و بعدي که ماهي پيش با سقوط طرابلس و احتمالاَ طي روزهاي آينده با سقوط شهرهاي سبها و بني‌وليد و سرت سرنوشتش هم به پايان مي‌رسد. شايد خزاني ديررس شروع شده است ولي بايد ديد که آيا اين خزان به زمستان منتهي خواهد شد و يا اينکه با بهار مردم‌سالاري گره خواهد خورد؟

 

اوايل دهه شصت و آغازين دهه هفتاد ميلادي سر آغاز سلسله‌وار قيامهاي عربي و کودتاهاي نظامي مختلفي بود که رهبران آن داعيه آزادي و دموکراسي داشتند. حبيب بورقيبه در تونس به سال 1956، معمر قذافي به سال 1969، جمال عبدالناصر 1956، صدام 1968، بعثيها در سوريه به سال 1963 و سپس حافظ اسد در 1970.

 

هر کدام از اين اشخاص در ابتداي کار چنان ادعاي دمکراسي‌خواهي داشتند که گوش فلک از آن مي‌آزرد. البته جمال عبدالناصر استثناست (هر چند که حکومتش دمکراسي نبود و شبه ديکتاتوري مي‌نمود)، مابقي به سمت و سوي ديکتاتوري مطلقه پيش رفتند. هر کدام دست کم 25 سال و حداکثر بالاي چهل سال حکومت کردند. حکومتهايي که کم از سلطنت نداشت.

 

حبيب بورقيبه از جمله همين گروه بود که جانشين خلفش بن‌علي جور سرنگونيش را کشيد! قبل از بر سر کار آمدن بورقيبه در تونس خانداني به نام «بايها» که حدوداَ 250 سال سابقه سلطنت داشتند در آنجا به سر مي‌بردند که ابتداَ دست‌نشانده عثماني و از سال 1881 دست نشانده فرانسويها شدند.

 

بورقيبه فردي تحصيلکرده و با سواد بود، با اصول دمکراسي‌خواهي آشنا و پرورده محيط پاريس. وي ساليان دراز با استعمار فرانسه مبارزه کرد. از حزب دوستش دکتر ماطري يعني حزب دستور به دليل اختلاف فکري جدا شد و حزب جديدي به نام نيودستور (دستورجديد) تأسيس کرد. هدف حزبش بسيار والا بود: استقلال تونس، تأسيس ارتش ملي، برقراري آزادي فردي و اجتماعي، تقدم شغلي جوانان تونس به جاي خارجيان و...

 

اهدافي که بورقيبه چندين بار به خاطر آن به زندان رفت. به سال 1957 سرانجام با تلاشهاي انقلابيون تونسي، فرانسويان استقلال آنجا را پذيرفتند و رژيم سلطنتي باي به جمهوري تغيير يافت و بورقيبه با سرافرازي رئيس‌جمهور تونس گرديد و تا سال 1987 به نام رئيس‌جمهوري مادام‌العمر رسماَ سلطنت کرد نه رياست جمهوري! در حقيقت وي جانشين خوبي براي استعمارگران فرانسوي بود.

 

وي پس از رسيدن به قدرت ذات استبدادي خود را عيان کرد. بر ضد احکام اسلامي فتوا مي‌داد. در امور مردم دخالت مي‌کرد. آزاديهاي مذهبي را سلب نمود و با هر چه که پيش از استقلال مخالف بود، موافقت کرد. وي حتي بر خلاف سنت سياسي اعراب در آن سالها با اسرائيل هم سر و سري يافت و چون جزيره متروکي در اقيانوس اعراب تنها افتاد.

 

نتيجه دوريش از اعراب موجب آن شد که پناهگاهي بجز غرب و همپيمانان غربي نداشته باشد. يکي از آن همپيمانان که از لحاظ سياسي و اقتصادي کمکهاي زيادي به وي مي‌کرد شاه ايران محمدرضا پهلوي بود. روابط بسيار نزديک بورقيبه با شاه به همان ابتداي سالهاي حکومت وي باز مي‌گشت. مي‌توان گفت اين روابط چنان نزديک بود که از حد سياسي به حد خانوادگي رسيده بود. رفت و آمد بسيار بود و سفرهاي غير رسمي هم زياد. در جمع اعراب که بيشتر با شاه مخالف بودند شاه، دوستي صميمي‌تر از تونس نداشت.

 

 

 

 

[646- 112 ق] 
ميهماني شام با حضور اردشير زاهدي، محمدرضا پهلوي، حبيب بورقيبه و همسرش، فرح پهلوي و هرمز قريب که ايستاده است
[45- 135 ص]
سفر اميرعباس هويدا به تونس، اميرعباس در حال روبوسي با رئيس‌جمهور تونس، محمود  صالحي سفير ايران پشت بورقيبه
[25- 135 ص]
محمود صالحي سفير ايران و حبيب بورقيبه

 

 

 

 

[1- 135 ص]
محمود صالحي و حبيب بورقيبه

 

[107- 133 ح]
سرهنگ قذافي بين دو درگذشته انورسادات و شيخ زايد بن‌سلطان آل نهيان
 

سند پيش رو سند جالبي است از چگونگي اين روابط. زمان اين سند مربوط به حضور محمود صالحي سفير ايران در آنجاست به هنگام تقديم استوارنامه.

 

سخنان جالب بورقيبه در اين جلسه جالب و مهم است. بورقيبه ضمن تعريف و تمجيد از سجاياي اخلاقي شاه و تشکر فراوان از کمکهاي سياسي و اقتصادي ايران، به ساير حکام عرب و از جملۀ آنان قذافي و صدام حمله مي‌کند و آنان را حتي به استهزا مي‌گيرد. هر چند که بورقيبه چندان زنده نماند که عاقبت رقيبان خود را ببيند ولي جانشين کودتاچي وي يعني بن‌علي با اولين ثمره بهار عرب رو در رو شد که اندک‌اندک گريبان ساير کشورهاي عربي را گرفت و در آينده نزديک يقه بقيه آنان را مي‌گيرد.

 

جمع ديکتاتورها در اين سند جمع است هر چند که هيچ کدامشان نمانده‌اند.

 

 

[307-721- 145د] 

 

  

[308-721- 145د] 

 

 [309-721- 145 د]

 [310-721- 145 د]

[311-721- 145 د] 

 

[312-721- 145 د] 

 

 

[313-721- 145 د] 

 

 

[314-721- 145 د] 

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

منبع: سيروس غفاريان. حکومتگران کشورهاي اسلامي. تهران، مدرسه، 1380 .

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org