» تعيين صلاحيت
جلال فرهمند
انتخابات مجالس ايران از اولين انتخاباتش تا آخرين آنها (يعني دوره 24) فراز و نشيب فراواني داشت. البته کارهايي که بدون سابقه قبلي و فيالبداهه آغاز گردد به هر حال عواقب و تبعات خاص خودش را دارد که تاحدي قابل قبول است. ولي جالب اينجاست که هر چه تجربۀ بيشتري کسب ميشد ظاهراً اين تجربۀ حکومتها بود که افزوده ميشد نه تجربه رأيدهندگان!
اين تجربه بدان معني بود که حکومتها که اهميت قانونگذاري به نفع خود را دريافته بودند در اين جهت حرکت کردند که اعضاي مجلس شوراي ملي را همسو و همجهت خودشان اتنخاب کنند. هر چه نماينده مطيعتر و فرمانبرتر بود مورد قبول دولتها بودند. البته مردم طنزپرداز و خوش قريحه هم لقب جالبي به اين افراد ميدادند :«وکيلالدوله».
در مجالس ابتدايي تا حتي ششمين آن ميتوان مردان مستقل و آزادهاي را ديد که با انتخاب مردم به مجلس ميآمدند هر چند که زدو بندها بيتأثير نبودند ولي باز به هر حال مجالسي قابل قبول به حساب ميآمدند. از مجلس هشتم به بعد واقعاً مجلس تبديل به مجمع وکيلالدولهها شد. نظاميان رضاخان در ولايات بدون هيچ پردهپوشي منويّات رضاشاه را در جهت انتخاب نمايندگان مبذول ميداشتند. فيالواقع نام اشخاص در تهران انتخاب ميشد. «اين روال عادي برنامه» تا آخر حکومت رضاشاه بود. آزاديهاي پس از رفتن رضاخان موجب آن گرديد که تا حدي مجالس نيمه آزاد تشکيل گردد. هر چند نقش دربار هنوز پررنگ بود.
کودتاي 28 مرداد و حضور نظاميان کاملاً ورق را برگرداند. نمايندگان دستچين شده، مجلس را پر ميکردند. محمدرضا پهلوي هم پس از حدود 12 سال نقش پر رنگ پدر را گرفت و احساس کرد بر همان اريکه قدرت پدر نشسته است.
ناپسندترين شکل انتخابات در دولت مطيع و چاکرانه منوچهر اقبال اتفاق افتاد. در اين دوره انتخابات کاملاً قلابي، تقلب انتخابات کاملاً عيان و آشکار و شکلي زشت داشت. به طوري که حتي افراد وابسته به حکومت و طرفداران آن نيز شوکه شدند. انتخابات ظاهراً خوبي برگزار شده و البته رقابت اصلي بين دو حزب دولت ساخته مليون و مردم بود. افراد نامهايشان از تهران به شهرستان ميرفت و هيئت نظارت هم مجبور به اعلام نام آنان بود. ولي در اين هنگام اتفاقي افتاد که تا حدي بر سياست داخلي ايران هم تأثير داشت. انتخاب شدن کندي دمکرات در آمريکا و پافشاري وي بر حقوق بشر، علت پافشاري کندی هم ترس از خطر کمونيسم براي دولتهاي وابسته بود. شاه مجبور به تمکين برخي اوامر کندي بود. دامنه اعتراضات در ايران چنان بلند شده بود که شاه اقبال را برکنار و شريف امامي را بر کرسي نخستوزيري نشاند. مجلس منحل و دستور بر انتخابات مجدد مجلس بيستم شد.
شريف امامي مدعي انتخابات آزاد بود. و چند ماه بعد مجدداً انتخابات را برگزار کرد که باز افتضاحي براي حکومت به بار آورد. همان سيستم نظارتي برقرار بود و تقلبي ديگر انجام شد. به قول معروف انتخابات ايران تبديل به ماست مختارالسلطنه شده بود، ميبيني ماسته، ميخري دوغه، ميخوري آبه. اين مجلس هم پس از چند ماه و تحت فشار آمريکاييان منحل گرديد و علي اميني مرد مورد اعتماد آمريکاييان جانشين شريف امامي شد. مردي که حتي نتوانست انتخابات جديدي را برگزار کند و در مدت حدود 2 سال زمامدارياش بدون مجلس امور را ميگذراند.
سندي که پيش رو داريم سند جالبي است در تعيين صلاحيت نمايندگان دورۀ بيستم که براي شريف امامي ارسال شده است. منشأ سند مشخص نيست ولي هر که هست از نزديکان مورد اعتماد نخستوزير وقت است.
اين سند حاوي نام 60 تن از وابستگان و نزديکان رژيم پهلوي است که به عنوان کانديداي شرکت در انتخابات تجديد شده مجلس شوراي ملي.
شخص تعيينکننده صلاحيت و يا مفسر شخصيت افراد، همه را از دم فاسد و آلوده و مزدور حساب کرده است. جالب اينجاست که تعداد زيادي از اين افراد که نام برده شدهاند مجدداً در انتخابات بعدي شرکت کردند و نماينده مجلس شدند! ظاهراً نظرات تعيينکننده صلاحيت کشکي بود. به هر حال سند جالبي از تعيين صلاحيت نمايندگان است که درست و غلط بودن آن هم مشخص نيست.
30- 217- 4513 ش (براي مشاهده سند کليک کنيد)
31- 217- 4513 ش (براي مشاهده سند کليک کنيد)
32- 217- 4513 ش (براي مشاهده سند کليک کنيد)
33- 217- 4513 ش (براي مشاهده سند کليک کنيد)