» به چپ، چپ؛ به راست، راست
جلال فرهمند
ايران از ديرباز نيروي نظامي قدرتمندي داشت. به هر حال در دورۀ باستان ارتش ايران ميبايستي چنان قدرتمند ميبود که جهانگشايي نمايد. حضور ايرانيان در قلب بيابانهاي آفريقا از يک سو و فتح سرزمينهاي شرقي در ترکستان نمايشگر اين قدرت است.
ولي چيزي که ديده ميشود اين است که عمدۀ اين نيروها بر حسب آموزشهاي نظامي يک شکل و تحت نظام خاص قرار نميگرفتند. يعني اقوام مختلف ايراني و غير ايراني مستقر در امپراطوري عظيم آن روز ايران تحت آموزشهاي قبيلهاي و عشيرهاي خود اسبسواري و تيراندازي و جنگاوري ميآموختند و مقيد به آموزشهاي دولتي نبودند. تنها نيروي رسمي شايد گارد ويژه شاه بود. گاردي مثل گارد جاويدان هخامنشي که با توجه به نظم و ترکيبش ميبايستي آموزشهاي خاص ميديد.
هرگاه شاه در زمان جنگ احساس نياز به نيروهاي جنگي داشت همين نيروهاي نامنظم عشيرهاي از سراسر امپراطوري به اردو فراخوانده ميشدند. و تحت فرماندهي واحد به جنگ ميپرداختند. ولي در امپراطوريهاي رقيب خصوصاً رم و يونان اوضاع فرق داشت. خصوصاً روميان با تشکيل لژيونهاي نظامي ويژه که گاه از مزدوران سرزمينهاي مختلف بودند و با پرداخت حق و حقوق ماهيانه، ارتشي منظم و پيشرفته تشکيل دادند. آنان در اردوکشيهايشان علاوه بر استفاده از جنگاوران ورزيده از فنون نظامي پيشترفتهاي آن روز استفاده کردند. موفقيت و بقاي صدها ساله رم باستان مؤيد اين امر است. حتي در نبرد تعيينکننده و جنگي که بين داريوش سوم و اسکندر مقدوني پيش آمد ارتش کوچک و کاراي اسکندر بر لشکريان انبوه ايران به راحتي چيره شد.
متأسفانه در ايران آموزش نظامي تا اواخر قاجاريه بر همان پاشنه قديم و باستاني ميچرخيد. و انگار نه انگار که بيش از دو هزار سال از زمان آن ميگذشت. هر چند در دورۀ صفويه با آمدن سلاح آتشين همچون توپخانه و تفنگهاي سر پُر مجبور بودند به اين افراد آموزشهاي ويژه دهند ولي اصل قواي نظامي بر همان سوارهنظام ايلي و قبيلهاي بود که اين بار به تفنگ هم مجهز شده بودند.
|
|
|
|
|
|
[17- 149ک]
تيم فوتبال مدرسه نظام
|
[18- 149ک]
دانشآموزان و اساتيد مدرسه نظام
|
[27 - 149ک]
دانشآموزان با لباس رسمي
|
|
|
|
|
|
|
[28 - 149ک]
فيگور با شصت تير
|
[22 - 149ک]
بازديد رضاخان از مدرسه نظام. تعدادي از سران بلندپايه نظامي و جزء هم حضور دارند
|
[24 - 149ک]
جشن فارغالتحصيلي دورهاي از مدرسه نظام با حضور رضاخان
|
|
|
|
دومين گروه مستشاران نظامي در ايران به جنگهاي دوره اول ايران و روسيه باز ميگردد. هيئت نظامي فرانسوي به رهبري ژنرال گاردان خدمات زيادي به ارتش عباس ميرزا در تبريز نمود. لباسها و اسلحه يک شکل و مرتب شد و پادگانهايي جهت آموزش ارتش يک شکل تأسيس شد. ولي چه سود که مناسبات بينالمللي و جهاني هميشه ايران را ملعبه خود ميکرد.
جالب اينجاست که قبل از آمدن هئيت فرانسوي به ايران قدرت توپخانه ايران محدود به زنبورک بود که آنها را بار شتر ميکردند و زنبورکچي پشت آن مينشست. با يک دست مهار شتر را ميگرفت و به سوي دشمن ميتاخت و با دست ديگر زنبورک را آتش ميزد. شتر که تربيت شده بود با يک فشار مخصوص ميخوابيد و پس از تيراندازي دوباره از جاي برميخاست و به جلو يا عقب ميرفت. گلوله زنبورک بيش از يک تفنگ برد نداشت و به وسيله فيتيله آتش ميگرفت. اين زنبورکها و تعدادي توپهاي قديمي يادگار صفويه و افشاريه بودند.
قبل از تشکيل ارتش منظم عباسميرزا، اردوگاهها صورت منظمي نداشت. هر قبيله و طايفه براي خود محلي را انتخاب ميکرد. هنگام حرکت اردو، بازاريان شامل نانوا، خياط، سرّاج و پيلهور پيشاپيش اردو حرکت ميکردند. هر طايفهاي به روش خود ميجنگيد. آنان اسبسواران و تيراندازان قابلي بودند ولي اصول جنگهاي جديد و منظم را نميدانستند. پس از جنگهاي دوم ايران و روسيه تقريباً نظم و ترتيب ارتش ايران مجدداً از بين رفت.
آخرين تلاشها براي نظم ارتش ايران مربوط به اصلاحطلب بزرگ ايران يعني اميرکبير است. زمان کوتاه حکمراني وي مجال چنداني براي پيگيري کامل اين اصلاحات نداد. ولي يک اثر از وي باقي ماند که تا ابدالدهر به نام وي ثبت شد؛ دارالفنون.
دارالفنون در واقع اولين دانشکده مدرن و جديد افسري در ايران بود. اين مرکز به سال 1230 خورشيدي افتتاح شد. متأسفانه امير چندان زنده نماند که نتيجه کار خود را ببيند. سابقه 160 ساله اين دانشگاه چيز کمي نيست.
با توجه به اينکه در ايران ما عمل حسنه، قائم به فرد است متأسفانه با مرگ امير اصلاحات وي هم به گور رفت. از دارالفنون چيزي جز مردهاي متحرک باقي نماند. هر چند همان فارغالتحصيلان؛ پايههاي بوروکراسي و نظاميان بعدي ايران را هر چند بيمار تشکيل دادند.
ارتش آن روز ايران چنان مفتضح شد که اميرتومانها و ميرپنجها درجات و القاب خود را در قنداقه و در بغل مادرانشان به ارث ميبردند و جبهههاي جنگي فرضي را فرماندهي ميکردند!
البته اين ارتش ناتوان مخارج فراواني هم داشت. آموزشگاههاي نظامي دارالفنون در اواخر سلطنت ناصري مجموعهاي بود از افسران اتريشي، آلماني، ايتاليايي، فرانسوي، روسي، انگليسي و بلغاري که ارتش ايران را به صورت يک ارتش بينالملل و هفتجوش در آورده بود. ارزش جنگي چنين ارتشي هم به خوبي معلوم است. تنها شانس شاهان آن دوره اين بود که خوشبختانه ديگر جنگي پيش نيامد که اين نيروها آزمايش شوند.
ناصرالدين شاه در اواخر قرن سيزدهم قمري در سفرش به روسيه از نظم قزاقان آنجا خوشش آمد و دستور به تأسيس نيروي قزاق داد که با شور و شوق روسها روبهرو شد. چون جاي پاي خوبي در دل ايران با افسران مزدور خود باز ميکردند. بعدها نقش اين نيروها در داخل ايران و به نفع روسيه به خوبي نمايان شد. رقابت ارتش سنتي ايران با قزاقها در اين سالها ديدني بود که طبعاً با پيروزي قزاقها توأم بود. همين نيروي قزاق بود که آينده کشور را با کودتاي سوم حوت 1299 رقم زد.
|
|
|
|
|
|
[30 - 149ک]
جوخهاي از دانشآموزان
|
[32 - 149ک]
|
[33 - 149ک]
شمشيربازي در حضور احمدشاه قاجار و نشان دادن توان دانشآموزان
|
|
|
|
|
|
|
[34 - 149ک]
اسلحه و لباس هنرجويان
|
[35 - 149ک]
مانور دانشآموزان در کوههاي اطراف تهران
|
[36 - 149ک]
استراحت اردويي
|
|
|
|
|
|
|
[41 - 149ک]
عباس اقبال آشتياني در بين دانشآموزان
|
[42 - 149ک]
دانشآموزان و معلمانشان
|
[46 - 149ک]
سواره نظام
|
|
|
|
غير از مدرسه دارالفنون که ويژه آموزشهاي نظامي و غيرنظامي بود تعدادي از مدارس نظامي بر حسب حال و روحيه افراد و برخي قواي نظامي متفرقه در ايران تأسيس شدند مانند مدرسه نظام کامران ميرزا نايبالسلطنه که وزارت جنگ را بر عهده داشت به سال 1303 ق. اين مدرسه در محل فعلي کاخ دادگستري در ارک تأسيس شد. اين مدرسه تا اوايل مشروطه هم فارغالتحصيل داشت که مشهورترين آنان سرلشکر عزيزالله خان ضرغامي، حسنعلي رزمآرا و کلنل محمدتقي خان پسيان بودند.
مدرسه بعدي آموزشگاه نظامي قزاقخانه بود که به سال 1904 براي اولاد افسران قزاقخانه تأسيس شد. زبان اين مدرسه کلاً روسي بود. از فارغالتحصيلان آن ميتوان سرلشکر احمد نخجوان، سرلشکر اسماعيل شفايي، سرهنگ عزتالله جهانباني، ايرج مطبوعي، سرلشکر محمد محتشمي و سرلشکر منصور جهانباني را نام برد.
مدرسه نظام مهم بعدي آموزشگاه نظامي ژاندارمري بود. اين مدرسه به دست افسران سوئدي و سرهنگ يالمارسن به سال 1290 خورشيدي به نام «کانديدا افيسيه» تأسيس شد. هدف آن رفع کمبود افسران ژاندارمري بود. از فارغالتحصيلان اين مدرسه ميتوان از سرلشکر ابوالحسن پورزند نام برد. اين مدرسه به سال 1293 منحل شد ولي پس از چند سال در سال 1298 مجدداً افتتاح گرديد. محل تشکيل اين مدرسه در دانشکده افسري فعلي بود.
مدرسه بعدي مدرسه نظام وزارت جنگ بود که مهمترين مدرسه نظامي به شمار ميآمد. مؤسس آن ميرزا حسنخان مشيرالدوله بود. مشيرالدوله ميخواست که مدرسهاي به سبک «سن سير» فرانسه در ايران تأسيس کند. نام اين مدرسه به مدرسه نظام مشيرالدوله معروف شد. از بين ديپلمهها نيرو ميگرفت و تعليمات آن به نظر سخت ميرسيد. تعدادي از شاگردان اين مدرسه عبارتند از: غلامعلي بايندر، سرلشکر محمودخان بهارمست، ارتشبد عبدالله هدايت و سپهبد حاجيعلي رزمآرا.
کودتاي سوم حوت تاثير مهمي در اين مدارس متنوع نظامي گذاشت. به دستور رضاخان همه مدارس در هم ادغام شدند و به عمارت مسعوديه در خيابان اکباتان کنوني که فعلاً در دست آموزش و پرورش است منتقل شدند. اين عمارت متعلق به ظلالسلطان بود که توسط ورثه به رضاخان اهدا شد. سه مدرسهاي که ادغام شدند، مدرسه نظام مشيرالدوله، مدرسه نظام قزاقخانه و مدرسه بيطاري ژاندارمري کل بودند.
سطوح درس اين مدارس با هم اختلاف زيادي داشت و به همين علت اختلال زيادي در سطح دروس آن پيش آورد و دليل عمده آن هم عزيزکردگي مدرسه قزاقخانه بود که نزد رضاخان قزاق ارج و قرب بيشتري داشت. به هر حال به سال 1301 مدرسه نظامي از عمارت مسعوديه به عمارت کامرانيه يا مکان کنوني دانشکده افسري منتقل شد.
اولين فارغالتحصيلان اين مدرسه به سال 1302 وارد ارتش آن روز ايران شدند. در سال 1305 در سازمان مدارس نظامي تغييراتي داده شد و مدارس نظامي به سه مدرسه جداگانه تقسيم شدند:
مدرسه ابتدايي نظام با شش کلاس؛ مدرسه متوسطه نظام با چهار کلاس؛ مدرسه عالي، شامل دو کلاس که کلاس اول و دوم عالي نظامي ناميده ميشد.
از سال 1314 نام مدارس سهگانه به تربيت به دبستان نظام، دبيرستان نظام و دانشکده افسري تغيير يافت و شالوده اصلي دانشکده افسري فعلي گذاشته شد.
تصاوير اين شماره بهارستان مربوط به ادغام اوليه مدارس نظامي مختلف به سال 1300 است. مدارسي که پس از کودتاي 1299 در هم ادغام شدند.
|
|
|
[49 - 149ک]
توپخانه
|
[53 - 149ک]
بوکس
|
[54 - 149ک]
شمشيربازان
|
|
|
|
|
|
|
[55 ـ 149ک]
محمد نخجوان رئيس مدرسه
|
[56 - 149ک]
انژکسيون در بهداري
|
[60 - 149ک]
کلاس درس
|
|
|
|
|
|
|
[62 - 149ک]
آسايشگاه و فيگور درس خواندن!
|
[65 - 149ک]
عمارت کامرانيه (دانشکده افسري)
|
[66 - 149ک]
سردر ورودي عمارت کامرانيه که اکنون به خيابان سپه باز ميشود
|
|
|
|
|
|
|
[72 - 149ک]
جيمناستيک و شيرينکاري!
|
[76 - 149ک]
حضور احمدشاه و محمدحسن ميرزا و ساير مقامات اواخر دوره قاجار در مدرسه نظام
|
[82 - 149ک]
مدرسه نظام
|
________________________________
منبع: يکرنگيان، ميرحسين. سيري در تاريخ ارتش ايران. تهران، خجسته، 1384.
|