ماهنامه شماره 93 - صفحه 6
 

» فرمانده قشون محمدحسين فيروز

 

جلال فرهمند

 

داشتن زادورود زياد هم در نوع خودش دردسري است. البته شايد براي يک آدم فقير دردسر آن به لحاظ نان و آب و آبگوشت باشد. ولي يک فرد متمکن جمع و جور کردن و کم کردن دردسر آنان.

 

عبدالحسين ميرزا فرمانفرما از نوع دومش بود. تعداد زياد اولاد (نصرت‌الدوله، عباس‌ميرزا، محمدولي، محمدحسين، ابوالبشر، مريم، منوچهر، نرسي، خداداد، عبدالعزيز، غفار، فاروق، ستاره، صّباره، جّباره، ثريا، علينقي، علي‌داد، حافظ، کريم ‌داد...) آن هم سر پيري آفتهاي خود را دارد. شايد اگر حکومت قاجاريان تغييري نمي‌يافت آنچنان مشکلاتي هم پيش نمي‌آمد ولي عوض شدن سلطنت و تداخل قدرت جديد در ساختار قبلي مشکلات فراوان براي فرمانفرما ايجاد کرد.

 

همان روز اول کودتاي سوم حوت خودش که بزرگ خاندان بود به زندان کودتاچيان افتاد. هر چند بعدها آزاد شد ولي فرد قدرت‌طلبي چون رضاخان نمي‌توانست فرد قدرت‌دار و قدرت‌طلب ديگري را تحمل کرد. علاوه بر اينکه فرمانفرما زمينهايي داشت که چشم رضاخان به آن بود. خصوصاً زمينهاي واقع در قسمت شمال خيابان جديد‌التأسيس سپه و مکان کنوني مجلس سنا. مکاني که بعدها فرمانفرما ناچار به رضاخان بخشيد و علي‌الظاهر از اين امر هم بسيار خوشحال مي‌نمود!

 

کاخ مرمر جانشين جديد حياطها و منزلگاههاي وسيع فرمانفرما شد.

آغاز سلطنت پهلوي آغاز دورۀ جديد براي خاندان فرمانفرما بود. هر چند که تعدادي از پسران ارشد وي در اين حکومت جديد برو بيايي داشتند ولي اين امر موقتي بود.

 

 [8381-1 -3ع]

سرتيپ محمدحسين فيروز

 [3-8305-2ع]
حرکت ستون نظامي به سوي جبهه عملياتي
[3-8373-3ع] 
قسمتي از قرارگاه توپخانه و
ادوات آن

 

 

 

 [4- 8338 -3ع]
پادگان نظامي
 [5- 8337 -3ع]
پادگان نظامي
[6- 8332 -3ع]
پادگان نظامي پشت عالي‌قاپوي اصفهان

 

 

 

نصرت‌الدوله که گردنکش‌ترين و سياست بازترين فرزندانش بود (همان نصرت‌الدوله صفحه گردان قرارداد 1919) بعدها از آب به آسياب‌ريزان قدرت رضاخاني بود ولي اين صفحه‌گرداني آنچنان به طول نينجاميد. رضاشاه که کسي را بالاتر از خود نمي‌پذيرفت و بسيار شکاک بود هنگامي که ديد برخي از نزديکانش پا از گليم خود فراتر مي‌گذارند در زير آب کردن سر آنان اندک تأملي نمي‌کرد. چنانکه بسياري از آنان و از جمله  همين نصرت‌الدوله و تيمورتاش را به ديار باقي فرستاد.

 

از نصرت‌الدوله که بگذريم ديگر فرزندان فرمانفرما راه برادر را نپيمودند. افرادي چون عباس‌ ميرزا سالارلشکر يا محمدولي ‌ميرزا اهل آهسته‌آهسته آمدن و آهسته‌آهسته رفتن بودند. از بين ديگر فرزندان فرمانفرما محمدحسين فيروز هم همين گزينه را انتخاب کرد. وي که در زمينه شغلي راه پدر يعني نظاميگري را انتخاب کرده بود. وي تحصيلکرده مدرسه نظامي سلطنتي روسيه بود. وي حتي مدتي در جبهه‌هاي جنگ اروپا به نفع روسيه‌ تزاري جنگ کرد و مجروح گرديد.

 

پس از آمدن به ايران به واسطه جايگاه پدرش به آجوداني احمدشاه رسيد و مراحل پيشرفت را آغاز کرد. اين درست هنگامي بود که برادرش در رأس عمليات تصويب قرارداد 1919 با انگليسيها بود. يقيناً اگر خاندان قاجار باقي مي‌ماند محمدحسين هم مي‌توانست چون پدرش از نظام به سياست وارد شود ولي کودتاي 1299 راهي ديگر پيش پايش باز کرد. با تأسيس ارتش نوين ايران وي وارد مرحله جديدي از زندگي شغلي خود شد. رئيس دايره تعليماتي ارتش، رياست قواي آذربايجان (1300) مدير روزنامه قشون.

 

رئيس ستاد لشکر جنوب، فرمانده تيپ اصفهان، فرمانده قواي عمليات خوزستان عليه خزعل، فرمانده تيپ فارس، رئيس قواي اعزامي به لرستان، رئيس اداره کل آمار ارتش و فرمانده قواي جنوب (1308) از جمله مشاغل نظامي وي بود.

 

     

 

[7- 8360 -3ع]
فرماندهان نظامي
[8 -8342 -3ع]
شکار تفريح سالم فرماندهان در زمان استراحت
[9- 8324 -3ع]
شوفر ماشين اختصاصي محمدحسين فيروز
 

 

 

 [10- 8343 -3ع]
صحنه‌اي ديگر از شکار بي‌رويه فرماندهان نظامي
[11- 8216 -3ع]
هواپيماي ترابري يونکرس نظامي که به قواي لرستان امداد مي‌رساند
[12- 8359 -3ع]
يکي ديگر از هواپيماهاي نظامي و ابتدايي ارتش ايران

 

 

 

 

 [13- 8247 -3ع]
توپخانه در حال آتش
 [14- 8235 -3ع] 
اردوگاه نظامي
[15- 8240 -3ع]
فوتبال، تفريح نظاميان به هنگام استراحت

 

 

 

وي در سال 1308 که با درجه سرتيپي فرمانده تيپ شيراز بود در جريان شورش عشايري فارس به آن منطقه اعزام شد. غير از او سرتيپ احمد نخجوان و سرتيپ فضل‌الله زاهدي با وي همکاري مي‌کردند و در اين مأموريت بود که از چشم رضاشاه افتاد. مسبب آن هم سرتيپ شاه‌بختي فرمانده نالايق و هميشه شکست خورده ارتش بود. وي در گزارشي اين سه تن را به اهمال و خوشگذراني که پر بي‌راه هم نبود متهم کرد و گزارش آن را هم براي رضاشاه فرستاد. رضاشاه هر سه را برکنار کرد و از اين زمان دورۀ نزول محمدحسين آغاز شد. با متهم شدن برادرش به کودتا و دشمني بر عليه رضاشاه اين مسئله هم ضميمه گرديد و تحت نظر قرار گرفت. وي کار چندان چشمگيري نداشت تا اينکه تهران به اشغال متفقين درآمد به ارتش بازگشت و درجه سرلشکري گرفت. فرمانده سپاه جنوب شد و استاندار فارس و در چندين کابينه حکم وزارت يافت. از سال 1325 ديگر کار دولتي نگرفت و شغل آزاد پيشه کرد تا اينکه به سال 1360 از دنيا رفت.

 

عکسهاي اين شماره از بهارستان يادآور عمليات سرکوب عشاير لرستان است. و مربوط به هنگامي است که محمدحسين فيروز فرمانده تيپ اصفهان و قواي اعزامي به لرستان را داشته است.

 

چگونگي حرکت ستونهاي نظامي، عمليات توپخانه، ادوات و تسليحات جنگي نشانه بارز اين تصاوير است.

 

 

 
 [16- 8222 -3ع]
توپخانه
[17- 8221 -3ع]
توپ کوهستاني
[18- 8232 -3ع]
مانور
     

 

 

[19- 8217 -3ع]
زير گنبد اصلي و نقوش آن
[20- 8295 ـ 3ع]
محمدحسين فيروز و فرماندهانش در استراحتي کوتاه در منطقه چهارمحال‌ و ‌بختياري

[21- 8271 -3ع]

عبور از مناطق سخت کوهستاني

 

 

 

 

 

[22- 8256 -3ع]
خودروهاي زرهي جديد ارتش ايران (تانکهاي ابتدايي)
[23- 8261 -3ع]
[24- 8302 -3ع]
خودروهاي زرهي از نوعي ديگر

 

 

 

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org