» کازينو
جلال فرهمند
تفريح و سرگرمي از جمله مواردي است که همه ابناء بشر به آن احتياج دارند. حال اين تفريح و سرگرمي چگونه باشد بحث ديگري است. برخي اوقات فراغت را به مسافرت و استراحت و مطالعه و غيره ميگذرانند. اما گروهي هم وقتشان را به شکلي که گاه حتي در برههاي از تاريخ در خود غرب و اروپا جرم سنگيني بود و مجازاتهاي سختي داشت ميگذراندند. اوقات فراغتي به نام قمار و قماربازي.
سابقه قمار و قماربازي، سابقهاي بس طولاني و قدمتي به طول زندگي بشريت دارد و اکثر ملل و مذاهب هم آن را نهي کردهاند و آن را آسيبرسان زندگي و خانواده دانستهاند. ولي اين امر مانند بسياري از منهيات و محرمات در گوش برخي از افراد فرو نميرود و چندان جدي گرفته نميشود. بدين لحاظ در مذاهب براي اين امر احکام و دستورات فراواني صادر شده و مجازاتهاي گوناگوني نيز براي آن عنوان شده است.
از لحاظ شکل و شمايل اين امر نيز تغيير زيادي نسبت به گذشته پيدا نکرده است. در گذشته که فشار مذهبي شديدتر بود قمار در خفا و در محافل دوستانه انجام ميگرفت در برخي از اوقات که دولتها چندان اين مسائل را جدي نميگرفتند به شکل علني آشکار ميشد.
در جنوب شهر خود بارها ديده بودم که گروههاي قمارباز در کوچه پس کوچههاي جنوب شهر و در خرابههاي فراوان اين مناطق حلقههاي قمار تشکيل ميدادند و با تاس يا استخوانهاي مخصوص به قمار به قاپبازي ميپرداختند و پولهاي اندک خانوادهاي ضعيف کارگري و پايين شهري به يغما ميرفت.
ولي دنياي مدرن اين امر را به عرصه جديدي وارد کرد. تأسيس مکان دلفريبي به نام کازينو که محل انجام اين عمل به شکلي مدرن و چشمنواز بود. نامي که زشتي را از اين عمل ميزدود. و کلاس سطح قمار را به شکلي تزيين و زيبا مينمود. حال ديگر مردان کوچهگرد سرچشمه و امامزاده يحيي لزومي به کوچهنشيني و خرابهنشيني نداشتند. بلکه افراد تحصيلکرده و اداري و حکومتي در شکل و شمايل کاملاً جديد و اتوکشيده همراه با همسرانشان در اين اماکن به تفريح و برد و باخت پول خود ميپرداختند. اين دنياي مدرن آدمهاي مدرن هم ميخواست.
ايرانياني که بيشتر قمار را در محافل خصوصي برگزار ميکردند اطلاع دقيقي از چگونگي گرداندن اين اماکن نداشتند ولي حضور شرکتهاي پيشترفته قمار اروپايي و غربي از مونتکارلو و لاسوگاس و ليختن اشتاين اين کار را آسان نمودند.
پولهاي نفت هم پشتيبان خوبي براي اين کار بود و اروپاييان را به بازگشت سرمايه خود از ايران اميدوار ميکرد. حضور و سرمايهگذاري هم بدون حضور دربار بسيار سخت و گاه امکانناپذير مينمود. که با حضور بنياد پهلوي در اين کار آن هم آسان شد. کازينو رامسر جزو اولينهاست که از دورۀ رضاشاه پايهگذاري شد. بعدها شريف امامي که اصلاً ظاهرش به اين حرفها نميخورد به دليل مسئوليتش در اين بنياد پيشقدم تأسيس کازينوهاي متعددي شد. نامهنگاريهاي متعددي از وي در خصوص تأسيس اين اماکن در کتب اسناد به چاپ رسيده (کتاب پهلويها، ج 3) است.
دهه پنجاه شمسي اوج پيشرفت اين مراکز بود. شرکت عمران کيش هم که وابسته به دربار بود سعي داشت که مجهزترين کازينوها و قمارخانههاي خاورميانه را در اين جزيره زيبا تأسيس کند و به عبارتي لاسوگاس خاورميانه را در خليجفارس پايهگذاري کند.
کار چنان بالا گرفته بود که حتي صداي کارگزاران حکومتي را هم درآورد چنانکه پرويز راجي از نزديکان دربار از قول هويدا مينويسد: «فساد در سطح بالاي حکومتي به قدري شيوع دارد که از حريم شرم و حيا هم فراتر رفته است. در اين مورد مثال آورد که ... هم اکنون در کنار درياي خزر، سه کازينو به مقياس وسيعي مشغول کار است که يکي به خواهر شاه، ديگري به برادرش و سومي هم به بنياد پهلوي تعلق دارد».
فريدون هويدا برادر عباس هويدا که به دليل دستگيري برادرش توسط شاه، دل پري از وي داشت به همين امر اشاره ميکند و مينويسد:
اکثر اعضاي خانواده سلطنتي و مقامات سطح بالاي کشور به گونهاي زندگي ميکردند که حداقل ميتوان گفت روش آنها به تناسبي با دستورات مذهبي رسمي کشور داشت و نه قابل تطبيق با اصول اخلاقي بود. شاه به تحريک اميراسدالله علم (وزير دربار) و مفتخورهايي که علم را در محاصره داشتند، دستور داد چند کازينوي قمار و تفريحگاه در ايران احداث شود. علت آن هم چنين توجيه شد که: وجود اينگونه مراکز براي جلب شيوخ ثروتمند خليج لازم است، و براي احداث آن هم انگيزههاي سياسي و اقتصادي بيشتر مد نظر قرار دارد. به دنبال اين دستور، انواع و اقسام قمارخانه در شهرهاي مختلف کشور ظاهر شد، که در اکثر آنها نيز اعضاي خانواده شاه به نحوي مشارکت داشتند. پس از چندي، جزيره کيش هم با خرج مبالغي هنگفت و اختلاس از خزانه مملکت تبديل به تفريحگاهي شد که ميلياردرها بتوانند از آن براي گذراندن دورۀ تعطيلات خود استفاده کنند.
به نظر ميرسد شرکتهاي خارجي تدارک کننده اين نوع سرگرميها چارهاي جز نزديکي با افراد خاندان يا نزديکان دربار نداشتند. يکي از معروفترين اين اشخاص محمود حاجي تبريزي بود که از قماربازان قهار و يک پاي دائمي دستگاه قمار محمدرضا پهلوي بود. وي از دوستان نزديک اشرف به شمار ميرفت. و حتي با کمک اشرف بر سر شاه هم کلاه ميگذاشت. فردوست که در اين محافل حضور داشت و شخصاً آن را نظاره ميکرد ميگويد:
اشرف يک قمارباز حرفهاي در حد اعلا بود و قماربازهاي حرفهاي را جمع ميکرد و وارد محفل خصوصي محمدرضا مينمود. او از جمله فردي به نام اسکندري را پيدا کرده بود که خويشاوند نزديک ايرج اسکندري رهبر حزب توده بود...يکي ديگر از اعضاء باند قمار اشرف فردي به نام حاجبي بود که از مأمورين ايادي بود. حاجبي از قماربازها و حقهبازهاي درجه اول روزگار بود که دوست صميمي محمدرضا شده و شب و روز در کنارش بود. به هر حال، محمدرضا با اسکندري و حاجبي به قمار ميپرداخت. اشرف يا خودش بالاي سر محمدرضا ميايستاد و دستش را ميخواند و يا دختري در بالاي سر محمدرضا ميگذاشت و خلاصه با تقلب و رد کردن ورق از زير ميز کلک محمدرضا را ميکندند. در اين بازيها اشرف چنان محمدرضا را تحريک ميکرد که توپ 10 ميليون، 20 ميليون و 30 مليون ميزد و در نتيجه در يک شب اسکندري مثلاً 50 ميليون تومان از محمدرضا ميبرد. البته صحنه را به نحوي درست ميکردند که گاهي محمدرضا ببرد، به خصوص زماني که خسته يا عصباني ميشد، ولي در مجموع در يک شب حتماً محمدرضا 40 تا 50 ميليون را ميباخت. البته اعتبارش هم زياد بود و پس از پايان بازي، اشرف دسته چک محمدرضا را ميآورد و به دستش ميداد و او نيز چک ميکشيد و امضا ميکرد. از اين پول، اشرف قسمت عمده را خودش برميداشت و به حاجبي و اسکندري هم چند ميليون ميداد.