ماهنامه شماره 92 - صفحه 5
 

 

» جنگهاي ايران و روس از سير تا پياز (17)

 

محمدرضا بهزادي

 

اين همه مفاسد که برشمرديم و معايبي که براي جامعه روسيه پيش از پطر ذکر نموديم، همتي عظيم مي‌طلبيد تا از ميان برداشته شود، البته بايد بگويم که قصد در اينجا ذکر وقايع تاريخ روسيه و سرگذشت خاندان رومانوف نيست اما چون در آخر اين توجهات و اين پيشرفتها منجر به قدرتمندي روسيه و تقويت خصيصه استعمارگري آن دولت گرديد که يکي از نتايجش جنگهاي في مابين ايران و روسيه بود، پس ذکر و واکاوي اين قسمت از تاريخ روسيه را بيشتر مورد توجه قرار خواهيم داد.

 

فرمانرواي جديد قوانين زيادي را به موقع اجرا گذارد که از جمله مي‌توان به آزاديهاي زنان و از ميان بردن حرمسراها، اجباري کردن تحصيل براي تمام طبقات و همچنين قوانيني چند درباره سياست داخلي، مالي و خارجي کشور اشاره کرد. همچنين پطر دستور به تدوين تقويمي نوين داد که با تقويم کشورهاي غربي منطبق بود و در نوع خود انقلابي در جامعه بسته روسيه به حساب مي‌آمد. ساختن دانشکده مطالعات رياضي و دريانوردي و منع ساخت خانه‌هاي چوبي و همچنين اقدام به ايجاد برنامه‌ريزيهاي شهري و شهرسازي به منطور خيابان‌کشي با تعيين حد معابر عمومي به سبک مغرب زمين و نيز اقدامهايي درباره جامعه روحانيان که خود پطر راسا با آن اقدام نمود. پطر با کوششي فراوان و بينشي دقيق تصميم گرفته بود و مقصودي واحد را در سر مي‌پروراند. وي در پهنه سياست داخلي پيش از هر چيز و با نهايت شدت بر ضد سنتهاي سنگين و مانع از پيشرفت نژاد اسلاو به مبارزه برخاسته بود و مي‌کوشيد تا پيکر کشورش را از بي جنب و جوشي و مقاومت منفي برهاند، چهره لجوج روسيه را از آسيا بگرداند و از امپراطوري وحشي، نادان و بي نظم و ترتيب خود راي سوي دنياي متمدن باخترزمين بگشايد. اين اهداف به صورت کلاسه‌بندي شده در ذهن وي يک به يک به تحقق مي‌پيوست اما آنچه براي ما بيشتر اهميت دارد اين بود که پطر مي‌دانست که در سياست داخلي تنها هدفش وسعت بخشيدن به امپراطوري‌اش است. هدفي که گشودن دروازه‌هاي روسيه به سرزمينهاي جديد و به خصوص در طرف مغرب گشودن دريچه‌اي به درياي بالتيک از همه مهم‌تر مي‌نمود  وي در زماني که با پادشاه سوئد ترک مخاصمه کرده بود بيکار ننشست و شتابان به ساختن کشتي و توپ فراوان دست زد. همچنين سعي در تربيت افسران بي‌شمار و دستور سربازگيري در اين دوران شايد از اهميت ويژه‌اي برايش برخوردار بود.

 

در کنار تمامي اين کارها تزار ساخت سن پطرزبورگ را از ياد نبرد. شهر تازه را در اوايل سال 1703 بنيان نهاده بود ملت و درباريان بر آن بودند که شاه اين شهر را تنها از سر هوس و تفنن ايجاد نموده و از اينکه براي ساختن شهري به اين عظمت چرا زمينهاي مردابي، جنگلهاي از بين رفته و دشتهاي ناهموار را انتخاب ساخته است، در شگفت بودند. اما چون پطر معمولاً از توضيح دادن خوشش نمي‌آمد، درباره شهرسازي‌اش نيز هيچگونه توضيحي نمي‌داد. اما هنگامي که از انگيزه اين کار سخن به ميان مي‌آورد، همگان به آساني در مي‌يافتند که بيشتر از راه احساس دست به احداث اين شهر زده است. از مسکو با سنتهايش و از کرملين با ناپاکي‌اش بيزار بود، اما چون در جواني آمستردام را ديده بود علاقه داشت تا شهري به سبک آن در کنار ساحل بنا نمايد و نام آن را آمستردام نوين بگذارد.

 

براي دريافتن خوي واقعي پطر، به نظر مي‌آيد شايد نگارش بسياري کتب هم نتواند مقصود را به درستي بيان کند. بايد مبارزه دليرانه او را براي تحقق بخشيدن به آرزوهايش مو به مو در نظر آورد. براي پيشرفت کار به شهرسازي، به اداره کارگاههاي بزرگ، به مهندسي، به منظره‌سازي و باغباني دست زد. اروپا را سرمشق قرار داده بود و از آنجا طرح و نقشه مي‌خواست. پطر از آن دسته ديکتاتورهاي کودن و ابله نبود که با تملق و چاپلوسي اطرافيان به تدريج خود را نابغه‌اي عظيم‌الشان بداند که خداوند آنها را براي رهايي بشر به جامعه انساني ارزاني داشته است، بلکه در خون و گوشت و پوستش تنفر از اين حرکات موج مي‌زد و هوش سرشار همراه با اندکي قساوت و ميزاني بي رحمي و کمکي حس جاه‌طلبي که با رؤياهاي زيادي درآميخته شده بود شخصيت وي را مي‌ساخت. تملق در حضورش جايي نداشت و شايد مي‌دانست که تملق و چاپلوسي علاوه بر فريب ديکتاتور، تاريخ‌نگاران را نيز از جاده صدق گمراه سازد.

 

پطر در مواردي از دانش و نبوغش براي فريب دشمنان استفاده کرد اما هرگز آن را براي گمراهي ملت روسيه به کار نبرد. آن چه پطر بدان مي‌انديشيد شايد از نظر معاصرانش منفعت‌طلبي شخصي به حساب آيد اما وي برخلاف چهره شناخته شده ديکتاتورها هميشه به منفعت عمومي توجه داشت و سفارشش براي تصرف ديگر بلاد و به خصوص قفقاز که دروازه ورود آسيا به اروپا و بالعکس بود در همين راستا مورد تحليل قرار مي‌گيرد. با اين حال در عصر سلطنت پطر روسيه دچار بلاهاي گوناگون گرديد، طغيان پياپي رودها، شهرها را به زير آب مي‌برد. آتش‌سوزي بيداد مي‌کرد و مردم ناراضي و بي سامان به غارتگري مي‌پرداختند. بيماريهاي واگيردار انسانهاي دلخسته و کوفته را از پاي مي‌افکند و کارگران را هلاک مي‌ساخت، اما با تمام اين تفاسير عزم پطر به سوي پيشرفت جزم شده بود.

 

آنچه درباره چگونگي گذران اوقات پطر گفته شده است، نشان‌دهنده قدرت والا و همت بالاي اين تزار غول پيکر مي‌باشد، چنان که گفته‌اند: بين ساعت پنج و شش صبح پطر کار خود را آغاز مي‌کرد. گزارشهاي رسيده را مورد مطالعه قرار مي‌داد و درباره آنها با مشاورانش به بحث مي‌نشست و سپس در حاشيه هر يک دستوري مقتضي صادر مي‌کرد. بنابه گفته معاصران که شايد غلو بزرگي باشد کاري را که او به ساعتي انجام مي‌داد ديگران در چهار برابر آن از عهده بي نمي‌آمدند. ساعت يازده ناهاري به اندازه معمول مي‌خورد و هيچ گاه به خوراکهاي کمياب و اختصاصي که در دربار تزارهاي پيشين و سلاطين اروپا به فراواني مشاهده مي‌شد رغبت نشان نمي‌داد. پس از استراحت مختصر کار از سر گرفته مي‌شد و دست آخر پطر در ساعت ده در رختخواب مي‌آرميد. ساعتها بيل در دست به حفر خندق يا برپا داشتن ديوارهاي حفاظي سرگرم بود. هر دقيقه را قدر مي‌شناخت و بيش از هرچيز اتلاف وقت را با ياوه‌سرايي و کارهاي بيهوده منفور مي‌داشت. يکي از روزها پطر براي ترجمه کتابي به مترجم چنين دستور داد که چون مردم را عادت برآنست که کتاب را از مطالب پراکنده و بيهوده پر کنند تا بر حجم کار خويش بيفزايند، اين کتاب را طوري ترجمه کن که تنها به حداقل مندرجات در آن اکتفا شود.

 

به هر روي آنچه پيشتر گفتيم و آنچه حال و آينده خواهيم گفت همه ما را به آن سو رهنمون مي‌شود که پطر اين گونه توانست راه را براي فتح سرزمينهاي ديگر و تفوق بر همگان بکار بندد.  

 
 
 
 

 

ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org