ماهنامه شماره 87 - صفحه 7
 

 

» زندانيان متفق!

 

جلال فرهمند

 

فرداي سوم شهريور بيست که شورويها از شمال و انگليسيها از جنوب به عنوان ميهمانان ناخوانده پاي به ايران گذاشتند بسياري از حواريون و نظاميان پر طمطراق رضاشاهي که يال و کوپالي داشتند با همان چادري که رضاخان ممنوع کرده بود فرار را بر قرار ترجيح دادند.

 

و اين درسي شد براي امثال رضاشاه که ارتش و قدرت در ظاهرسازي نيست حب وطن بايد با ذات افراد و انسانها عجين شود نه با پول و مقام. و البته از حق نگذريم اندک نظامياني بودند که دفاعي هم کردند و حتي کشته شدند.

 

پس از فرار نظاميان، متفقين به رضاشاه هم رحم نکردند و پس از بيست روز رضاشاه مصداق اين ضرب‌المثل بود:

 

سرشب به سر فکر تاراج داشت

سحرگه نه تن سر، نه سر تاج داشت

 

البته به اين غليظي هم نه، چه آنکه همراه با تعدادي از خانواده به جايي تبعيدش کردند که تا به حال نام آنجا را هم نشنيده بود: جزيره موريس.  هر چند وي شاکر بود که خاندانش بر سلطنت ماند و همه متفقين بر سر محمدرضا به يک نتيجه رسيده بودند.

 

شايد غمبارترين خصوصيت و ويژ‌گي اين اشغال بيگانگان بي‌تفاوتي توده مردم در مقابله با اين مهاجمين جديد بود. اين اولين بار در تاريخ معاصر بود که کل کشور به اشغال ديگران در مي‌آمد و اولين باري بود که در طول تاريخ مردم ايران با بي‌تفاوتي و بي‌ حسي خاصي نسبت به آن برخورد کردند. انگار نه انگار که ميهن به اشغال بيگانه در آمده بود!

 

اين بي حسي و بي‌تفاوتي ناشي از چه بود؟ هر چه بود نشانگر آن بود که در سالهاي اخير اتفاقي افتاده است که دلخوشي خاصي براي مردم نمانده بود. آن شور و حماسه‌اي که حتي قرنها پيش در حماسه‌سراييهاي فردوسي آمده در اين نسل ديده نمي‌شد. معضل، معضل ديکتاتوري و سرکوب بود که حتي مردم، شايد حاضر بودند بيگانه‌اي بيايد و آنان را از شر ديکتاتور برهاند. اتفاقي که در تاريخ نزديک ما درباره صدام پيش آمد و بيگانه‌اي صدام را بر کنار کرد.

 

از ديگر اتفاقاتي که پس از اشغال ايران پيش آمد دستگيري بسياري از ايرانيان بود که بي‌ربط و با ‌ربط به زندان افتادند. دليلي که متفقين براي اين عمل غيرقانوني مي‌شمردند نيز بسيار روشن بود: ستون پنجم دشمن. دليل از اين واضح‌تر پيدا نمي‌شد. ماير آلماني جاسوس مهم آلمانها در ايران بود. هر کسي هم که مظنون بود به عنوان همکاري با ماير و ستون پنجم راهي بازداشتگاه مي‌شد.

 

متفقين اين بازداشتها را طي دو مرحله انجام دادند که يک سال به طول انجاميد. نخستين بازداشتها در مرداد 1321 صورت گرفت. در اين تاريخ بولارد وزير مختار انگليس ليستي از مظنونين را براي دستگيري به احمد قوام نخست‌وزير وقت ارائه کرد. بسياري فرار کردند و مخفي شدند و تعدادي هم دستگير و به زندان سلطان‌آباد (اراک) انتقال يافتند.

 

يک سال بعد در هشتم شهريور 1322 ليست ديگري تحويل نخست‌وزير شد که حاوي نام 162 نفر ديگر بود. تعداد زيادي از اين ليست هم دستگير شدند. در بين افراد دستگير شده طيفهاي وسيعي حضور داشتند که هيچ سنخيتي با هم نداشتند. گروهي بودند که شايد واقعاً جزو همان ستون پنجم کذايي به حساب مي‌آمدند مثل فضل‌الله زاهدي. گروهي بودند که به علت تحصيل در آلمان، آلمانوفيل مي‌نمودند مثل جعفر شريف ‌امامي يا متين ‌دفتري. گروه بعدي افسران ارتش بودند که برخي از آنان واقعاً گول پيروزيهاي آلمان نازي را خورده بودند و انتظار حضور آلمانها را در ايران داشتند که اين عمل هم بسيار احساسي و گذرا بودو گروه آخر، گروه مخالفين سياستهاي انگليس بودند که انگلستان به همين بهانه واهي آنان را در حبس انداخت اشخاصي چون آيت‌الله کاشاني و يا خلعتبري جزو اين دسته بودند. خلاصه اينکه اين جماعت «زنداني متفق» در شرايط گوناگون فکري و شغلي بودند.

 

عمده اين افراد به زندان اراک و  در دامنه کوه منتقل شدند. محوطه‌اي که با سيم خاردار احاطه شده بود و در آن چادرهايي براي اقامت زندانيان نصب کرده بودند. اين محوطه وسيع به وسيله سربازان هندي محافظت مي‌شد. پس از چند ماه و سرد شدن هوا به محوطه گاراژ مانندي که اتاقهايي داشت منتقل شدند. زندگي اين زندانيان متأثر از اوضاع وخيم داخل ايران بالطبع سخت و بازتابي از اوضاع بيروني داشت. هر از گاهي کمکي از سوي خانواده‌هاي زنداني برايشان مي‌رسيد که گشايشي به حساب مي‌آمد. زندگي سخت افراد را به هم نزديک و يکدل مي‌نمود. پس از شروع شکستهاي پي‌در‌پي ارتش نازي و سپس خودکشي هيتلر ماندن اين زندانيان توجيهي نداشت و به همين دليل در سال 1324 اندک ‌اندک از زندان متفقين مرخص شدند.

 

زندانيان اين بازداشتگاه براي حفظ خاطرات خود و يادبود آن ايام يادگارهايي براي خود تهيه کردند. از جمله اين يادبودها تهيه فهرست اسامي اين زندانيان همراه با امضاي آنان است که با نقاشيهاي جعفر شريف ‌امامي تزئين شده است. يادبودي جالب که اسامي بسياري از افراد در آن ديده مي‌شود.

 

 
____________________________
 
منابع:
محبوسين متفقين در ايران، انوشيروان خلعتبري
ايران در اشغال متفقين، اداره کل آرشيو، اسناد موزه رياست

ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org