ماهنامه شماره 86 - صفحه 6
 

"نقش رجال قاجار در پيشرفت علوم در ايران"

 

محمدرضا بهزادي

 

شاهزاده تيمور ميرزا حسامالدوله (1)

 

از زمانهاي گذشته از آنجا که تاريخ به ياد دارد ايرانيان در پيشبرد علوم و معارف بشري پيشگام، پيشرو و مبدع و مصنف بسياري از قضايا و صحف بوده‌اند. دير زماني بود که ايرانيان جاده علم را از بخارا و بلخ و مشهد و شيراز و تبريز و اصفهان به سوي ديگر بلاد اروپايي کشيده بودند و اين چشمه علمي که امروزه از سوي مغرب زمين به سمت ماست، جرياني بالعکس داشت. البته اين مقال جايگاه گفتن اين‌گونه مسائل نيست ليکن اشاره مي‌کنم که عزم و همتي مردانه مي‌طلبد تا مجددا به آن سو کشيده شويم. موضوع اين مقاله در رابطه با يکي از فنون شکار و يکي از ورزشهاي ايرانيان در پيش از اسلام و پس از آن است که پس از اسلام با توجه به دانشهاي کسب شده مسلمانان و پرورش آن در مشرق زمين به عنوان يک ورزش ملي و يکي از سنن اسلامي از آن ياد مي‌شود.

 

قوش‌داري و قوشبازي و يوزباني پس از عهد خسرو پرويز و ديگر سلاطين پيش از اسلام، در دوران خلافت بني عباس به خصوص در عصر هارون و مامون به منتها درجه استحکام و قوت خويش رسيد. در اين دوران جوارح که جمع جرح و شکره‌گان که جمع شکاريها بود در قاموس مسلمين جاي خاصي باز کرد. هرگز نمي‌توان در خلاصه‌اي تفصيل سير تحول و تکامل اين فنون را بيان نمود. چرا که محققين بسياري در زمينه‌هاي مختلف علوم جانورشناسي و پرنده‌شناسي دست به تاليف مقالات و کتابهاي بسياري نموده‌اند که شايد هيچ يک از آنها، نتواند به تفصيل آنچه را مسلمين کسب کرده و نگارش نموده‌اند بيان کند. اولين گزارشها از تاليف کتابهايي در زمينه پرورش پرندگان شکاري و يوزباني را علي بن احمد نسوي که شايد اولين و تنهاترين يوزشناس در عالم بود، در قرن هشتم هجري به رشته تحرير درآورده است. روي صحبتم در اينجا درباره تکامل اين فن نيست بلکه مي‌خواهم يکي از بزرگ‌ترين علماي پرنده‌شناسي اخير که در فن پرورش قوشهاي شکاري داراي تاليفي بسيار گرانسنگ است و در عين حال از شاهزادگان و بزرگان طايفه قاجار است را براي شما بازگو نمايم.

     

[156-6 ع]

قوشچيهاي معيرالممالک در عصر ناصري، احتمالاً باغ مهرآباد است

[143-6 ع]

شکارچيان ايراني با قوش و انگليسيان در ميان ايشان

[1-15-6 ع]

قوشچيهاي معيرالممالک در عصر ناصري، احتمالاً باغ مهرآباد است

البته بازگو کردن اين مسائل در مورد چهره‌هاي نيمه سياسي دوره قاجار، کاملا به دور از وابستگي و سبب ايشان با تاج و تخت کيان است و تنها منظور اين است که شمه‌اي از احوال رجال قاجاري را که به دور از سياست و دعواهاي خانگي و بيروني به کار خويش مي‌پرداخته و به قول قدما سرشان در لاک خودشان بوده است معرفي نمايم.

 

شاهزاده تيمور ميرزا ابن حسين علي ميرزا ابن فتحعليشاه قاجار، ملقب به حسام‌الدوله؛ پدرش فرمانفرماي مملکت فارس و بحرين و بنادر خوانده مي‌شد و از فرزندان بسيار لايق فتحعليشاه به شمار مي‌آمد. حسينعلي ميرزا آن‌طور که معيرالممالک مي‌نويسد، داراي نوزده پسر و هفت دختر بود. از مادر تيمور ميرزا که دختر محمدعلي خان افشار بود دو پسر به نامهاي رضاقلي ميرزا و اسکندر ميرزا داشت و اين همان رضاقلي ميرزاي معروف است که پس از جلاي وطن از ايران به همراه تيمور ميرزا و يکي از برادران ناتني خويش (نجفقلي ميرزا) به انگلستان، سفرنامه‌اي بسيار جامع و کامل تاليف کرده که اصغر فرمانفرمايي قاجار آن را بازنويسي و در سال 1347 هجري شمسي منتشر نموده است. اين شاهزاده اخير در عين اين که مشاور و امين پدر در امور مملکت‌داري بود به نايب‌الاياله نيز شهرت داشت و در غياب پدر بر مسند ولايت فارس تکيه مي‌زده است. پس از وفات فتحعليشاه و پيش از رسيدن محمد ميرزا از تبريز به تهران يکي از فرزندان ارشد و مقتدر شاه به نام عليشاه ظل‌السلطان در تهران تاجگذاري نمود و مدتي سلطنت کرد از طرف ديگر مابقي برادران عباس ميرزا که از انتخاب محمد ميرزا به ولايتعهدي پدرشان سخت ناراحت بودند داعيه سلطنت نمودند. از جمله ايشان يکي همين حسين علي ميرزا فرمانفرما بود که داعيه سلطنت‌طلبي داشت. تيمور ميرزا  وقايع اين دوران را در مقدمه کتاب خويش مسمي به بازنامه ناصري 1 که توضيحش خواهد رفت، اينگونه مي نويسد:

 

              و بعد چنين گويد مرغ سخن‌گوي خيال بلندپرواز شکارانداز شاهزاده والانژاد تيمور ميرزا ولد حسين‌علي ميرزا فرمانفرما ابن پادشاه مرحوم خاقان مغفور البسه الله حامل النور که در ابتداي دولت پادشاه مغفرت دستگاه شهريار جنت آرامگاه محمد شاه نورالله ثراه که سنه 1250 هجري علي هاجرها الف  التحيه و الثنا بود با پنج برادر که رضاقلي ميرزا نايب‌الاياله و نجفقلي ميرزا وا لي مهتر و شاهرخ ميرزا و اسکندر ميرزا از بنده کهتر بودند از ملک فارس به هواي زيارت به حکم استشارت و استخارت به عتبات عاليات علي ساکنيها افضل الصلوات و اتم التحيات روي آورديم و پس از ماهي چند که در آن آستان آسمان نشان توقف کرديم از مقدرات يزداني و مقتضيات آسماني با برادران رضاقلي ميرزا و نجفقلي ميرزا رهسپار طريق فرنگستان و پس از سال و نيم باز عزيمت اماکن مشرفه زادها الله شرفا تصميم داده و به توفيق حضرت الهي سي سال متمادي در آن اماکن سعادت ساکن بر سبيل آزادي به زيارت بقاع آفتاب شعاع و شکار اطراف و اصقاع 2 مشغول بوديم چون تختگاه دولت ايران صانحا الله ان حوادث زمان به فر و جلوس ميمنت مانوس همايون و زيب قدوم معدلت لزوم اعليحضرت شاهنشاه جمجاه سايه فيض و رحمت اله مويد من عندالله السلطان بن سلطان بن سلطان والخاقان بن الخاقان بن الخاقان،

 

             لمولفه 3:

             ابوالمظفر منصور ناصرالدين شاه

             که باد تابع احکام او قضا و قدر

 

              مزين و منور گرديد و صيت 4 معدلت و صوت مرحمت اين پادشاه بي مانند بلند و در بقعه سامعه ساکنان خطه آب و خاک بلکه در رقبه صوامع افلاک در پيچيد من بنده و رضاقلي ميرزا در سنه 1279 از دارالسلام بغداد به عزم سلام و تلثيم 5 عتبه امام همام ثامن ضامن عليه و علي آبائه و ابنائه الائمه العنام عليهم صلوات الله الملک الغلام به جانب فيض جوانب ارض اقدس و مشهد مقدس حرکت نموديم در کرمانشاهان در قلعه مسمي به حاجي کريم که منزل بود رضاقلي ميرزا را اجل موعود در رسيد و به حکم کل نفس ذائقه الموت 6 درگذشت و سر ما تدري نفس باي الارض تموت 7 ظاهر گشت چون طاير روح او پر باز نمود و به هواي آشيانه رحمت پرواز نمود جنازه او را باز به جانب نجف اشرف علي من شرفها آلاف ثناي و تحف که خانه مانوس و آشيانه موروث او بود حمل دادم تا در مقبره پدر و عم مدفون نمايند و خود با خاطر محزون عازم ارض اقدس گرديدم.

 

[234-6 ع]

پرتره اجتماعي، مردي قوش به دست که نشانگرعام بودن هنر قوشبازي در ميان عامه مردمان در عصر قاجار است

[161-6 ع]

بانوي انگليسي و همسرش به همراه شکارچيان و قوشبانان در شکارگاه

[158-6 ع]

قوشچيهاي معيرالممالک در عصر ناصري. احتمالاً باغ مهرآباد است

     
 

 
 

[5554-1 ع]

مرحوم شاهزاده تيمور ميرزا حسام‌الدوله، قوش‌باز و قوش‌پرور عصر قاجار که در بلاد نظير نداشته است

 

 

 

به هر حال پس از به حکومت رسيدن محمد شاه و قلع و قمع فرزندان ياغي فتحعليشاه حسين‌علي ميرزا فرمانفرما نيز از اين قاعده مصون نماند و فرزندانش اينچنين سالها از کشور دور بودند و تنها زماني که محمد شاه در قصر محمديه درگذشت و فرزندش ناصرالدين شاه با تدبير اميرکبير سعي در دلجويي از خاطيان برآمد و فرمان عفو عمومي صادر نمود اين برادران توانستند به ايران بازگردند که البته اجل به رضاقلي ميرزا مهلت نداد تا بتواند عقده سي ساله دوري از وطن را در  خاک خويش جبران نمايد ولي راقم  سطور سرنوشت، قضا و قدر ديگري براي تيمور ميرزا رقم زده بود! مدت زماني که تيمور ميرزا همراه با برادرانش در خارج از ايران سپري کرده بود همان‌گونه که خودش اشاره مي‌کند سي سال بوده است. در اين سفر دراز فرزند ارشدش عالمشاه ميرزا همراه، و از آنجا که پدر در زمان حکومت فرمانفرما بر فارس فنون شکار با طيور شکاري را فرا گرفته و آن را به درجه کمال رسانيده بود با پسرش در بغداد براي خود دستگاه و لوازم شکار فراهم آورده  با تدبير و انديشه دست به پرورش جميع مرغان شکاري و انواع تازي زده سالهاي متمادي حضور در عراق عرب به صيد درنا و هوبره و آهو با قوش مي‌پرداختند و به انتظار زمان مساعد و بازگشت به زادگاه خويش اوقات سپري مي‌کردند. عاقبت‌الامر آن طور که ذکرش رفت تيمور ميرزا وارد ايران شد. در مقدمه بازنامه ناصري مينويسد:

 

              چون به شرف زيارت عبدالعظيم عليه السلام و التعظيم مشرف شدم زمان حدت هوا و اوان شدت گرما بود و موکب مسعود اقدس شهرياري در صفحات شميرانات ساري بود از دولتخواهان حضرت و نيک‌جويان دولت کيفيت را به عرض رکاب مبارک رسانده بودند چون نماينده هستي و برازنده بلند و پستي هر پستي را بلندي و هر غمي را شادي و هر ذلتي را عزتي مقرر فرموده و هر رنجي را درماني معين نموده است ضمير الهام‌پذير همايوني مقتضي گرديده جناب دوستعلي خان معيرالممالک (دوستعلي خان اول 8) را به احضار اين بنده ارادت مسالک مامور فرمودند و حسب‌الامر الاعلي به اتفاق ايشان به کالسکه نشسته و پس از ساعتي به کاخ نياوران که آن وقت موقع وقوف اقدس و موقف وجود مقدس بود گشتيم و پس از ساعتي توقف در سايه حجاب به زيارت حضور آفتاب مآب همايون روحنا فداه مشرف شدم... .

 

________________________________

 

1. نام  کتابي است که به معرفي آن خواهيم پرداخت.

2. نواحي

3. شعر از مولف  است.

4.  آوازه.

5. پابوس

6. هر نفسي طعم مرگ را مي‌چشد. قرآن کريم

7. ... و هيچ کس نمي‌داند که به کدام سرزمين مرگش فرارسد، که تنها خدا دانا و آگاه است. قرآن کريم.

8. دوستعلي خان معيرالممالک که معاصر با اوايل دوران سلطنت ناصرالدين شاه به خدمت دربار درآمد و پدر دوست محمدخان داماد ناصرالدين شاه و پدر بزرگ دوستعلي خان دوم مولف رجال عصر ناصري مي‌باشد. وي پسر حسين‌علي خان معيرالممالک است که داماد فتحعلي شاه قاجار بوده و فرزانه خانم دختر شاه را در عقد خويش داشته است، حسين‌علي خان در جنگ هرات در رکاب محمد شاه خدمات ارزنده‌اي به ايران نموده است.


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org