» خاور ميانه در قاب تاريخ
محمدرضا بهزادي
عکاسي با تاريخچه نه چندان کوتاه خود از آغاز پيدايش سهم بزرگي در پيشرفت دنياي هنر و ارتباطات داشته و خدمات ارزندهاي به شاخههاي مختلف علوم و رشته هاي علمي و پژوهشي ارائه کرده است.
امروزه عکس سيمايي چندگانه يافته است و از جنبه هاي مختلف مورد توجه و تحليل قرار ميگيرد. عکس به عنوان اثر هنري، سند تاريخي و اجتماعي، وسيلهاي براي خبررساني، جزئي از تبليغات و وسيلهاي براي پيشبرد اهداف سياسي و غيره به کار گرفته ميشود . اين فن به عنوان دستيار رشتههاي مختلف علمي و فني و شاخههاي گوناگون هنرهاي تجسمي و حتي بيان ادبي نيز شناخته ميشود. عکاسي که در سالهاي مياني قرن نوزدهم ميلادي اختراع شد، به سرعت دوران آغازين را پشت سر نهاد و جاذبه سحرانگيزش روشي شد براي بازنمايي و کشف دنياي پيرامون و ناشناختهاي که ديدار آن خواهان بسياري داشت. اين پديده تازه و حيرتآور به سرعت توانست حضور خود را در دوردستترين نقاط عالم گسترش دهد.
وجود عکس از همان دوران به صورت عنصر ضروري هر گونه متن تحريري درآمد. از مقالهنويسي و روزنامهنگاري گرفته تا پرداختن به مطالب تاريخي و اجتماعي و سياسي، جاي پاي عکس وجود داشته و دارد. عکاسي جدا از حوزههاي حرفهاي که در آنها به کار گرفته ميشود داراي قلمرو خاص خود است که در آن ملاکهاي ويژهاي حکمفرما ميباشد. در اين قلمرو است که عکاسي به دور از ديگر حواشي حاکم بر ساير رشتههاي مرتبط با آن، با ملاکهاي مخصوص به خود مورد ارزيابي و داوري قرار ميگيرد. اين هنر ارزشمند همواره در تمام ادوار مختلف اصالت ذاتي و استقلال خويش را به عنوان زباني گويا و با ويژگيهاي منحصر به فرد حفظ نموده است. اما بايد اذعان کرد عکاسي با اين کارکردهاي وسيع داراي تاريخي است که نقاط تاريک و روشن فراواني در صفحات آن به چشم ميخورد و هنوز برخي از زواياي مبهم و هزار توي آن مورد کنکاش و موشکافي قرار نگرفته است.
اين آثار هنري که از آنها به عکس تعبير ميشود لحظات و دقايقي هستند که در قالب تصوير تبديل به پيکرههاي هنري و تاريخي گرديدهاند و نميتوان ايشان را با اسنادي که در مراکز اسناد تاريخي نگهداري ميشوند يکسان شمرد، زيرا اين آثار هنري حاصل آفرينش آزاد روح و حياتهاي خاص يک هنرمند است و از قريحه سرشار و چيرهدستي وي گواهي ميدهد.
از همان سال 1839 ميلادي که تکنولوژي عکاسي پديد آمد، بيگانگان شروع به گرفتن عکس از خاورميانه کردند. از آنجا که اروپاييان هميشه شيفته اين سرزمينهاي شگفتانگيز بودند شروع به جمعآوري و خريد نسخههاي نفيس از تصاوير کردند. اينان داستانهاي خيالانگيز و زيباي هزار و يکشب را با آن تصاوير هيجانآفرين خوانده بودند و اينک آن تصاوير نقاشي شده را به طور زنده مشاهده ميکردند.
دوربينها کم کم وارد صحاري وسيع خاورميانه گرديد که تاريخ عظيم اين پهنه از جهان را در خويش جاي داده بود. همچنين در بين کاروانها و ساکنان بدوي اين مناطق (که بدون ايشان هيچ تمدني نميتوانست پا به عرصه وجود بگذارد) وارد شدند و در آباديها و شهرهاي اين سامان که جزو اولين مناطق مسکون عالم بود قدم نهادند و شروع به ثبت لحظاتي کردند که هرگز از خاطر تاريخ محو نخواهد شد.
|
|
|
|
|
|
[1363-3 ع]
ايرانيان در مصر، دوستعلي
خان معيرالممالک (دوستعلي ثاني) در موزه قاهره، سفري
که همراه اتابک (علياصغر خان امينالسلطان) به سفر حج رفتند
|
[1362-3 ع]
دوستعلي خان معيرالممالک در موزه
قاهره، شايد از نخستين عکسهاي ايرانيان در اين عمارت باشد
|
[1360-3 ع]
ايرانيان در مصر، معيرالممالک با تني ديگر در پايه ابوالهول قرار دارند
|
|
|
|
خاورميانهاي که ايشان تصوير کردند امروزه پاره پاره و تکه تکه شده و ديگر از امپراتوري قدرتمند عثماني در آن خبري نيست. دور نيست زماني که قسمتهاي وسيعي از خاورميانه در زير پرچم آل عثمان آرام گرفته بود و بخش عمدهاي از آن نيز به سرزمين اسلامي ايران تعلق داشت که سالها مقر فرمانفرمايي شاهان طايفه قاجار بود. امروزه اين سرزمين، (غير از کشور اسلامي عزيزمان ايران که از تند بادهاي حوادث جان سالم بدر برده و چون کوه محکم ايستاده و هرگز تجزيه نگرديده است)، شامل مصر، سودان، و نوبيا، کوش و اتيوپي، اردن و ماوراي اردن، فلسطين و لبنان و سوريه، ترکيه و آناتولي و آسياي صغير، عراق و بينالنهرين، عربستان سعودي، يمن و عدن و حضر الموت، عمان و امارات ساحل خليج هميشه فارس شامل دوبي، ابوظبي، شارجه، راسالخيمه و قطر و بحرين و کويت ميباشد.
تمامي اين سرزمينها با وسعتي بالغ بر سه مليون و هفتصد هزار مايل مربع خاورميانه افسانههاي هزار و يکشب قصر هارونالرشيد را ميساختند. اين عکاسان توانستند ظرف مدت چند دهه بازارهاي عکس عالم را با اين تصاوير فتح نمايند. در مجموعههاي عکس، صدها هزار عکس از خاور ميانه وجود دارد که اغلب آنها از زمان جمعآوري و تبديل به آرشيو ساکن شدن مورد مطالعه و بررسي تاکنون قرار نگرفته است. اين عکسها ميتوانند فرهنگ و تمدن بسيار غني اين قسمت از عالم را آشکار نمايند. اکنون در سرتاسر جهان آرشيوهاي دولتي و خصوصي بسياري وجود دارند که شايد بتوان تخمين زد يک چهارم از عکسهاي اين مجموعهها که مربوط به خاورميانه است به هيچ وجه مورد مطالعه و تحقيق قرار نگرفته است و در برخي تنها به تحقيقات بسيار خرد بسنده شده است.
با اين اوصاف براي پژوهش در تصاوير خاورميانه پيش از جنگ بينالملل اول هنوز جاي کار بسياري وجود دارد. روح سرزمينهاي خلافت شرق هنوز در اين تصاوير جاري است، تصاوير مساجد، مدارس، عمارتها و منارههايي که اکنون از ميان رفتهاند و جاي خويش را به شهرهاي صنعتي و پررفت و آمد عالم سپردهاند. در اين بين ميتوان دريافت که اين عکسها تا چه حد ميتوانند پيوند ميان حال و گذشته را برقرار نمايند. تو گويي عکسها همه زنده و جاندارند، تصاويري که هرگاه من به آنها مينگرم تا اعماق تاريخ پيش ميروم و تمام مطالب تاريخي ناقصي را که مورد مطالعه قرار دادهام از جلوي چشمانم عبور ميکند. ميپنداري که عکاس توانسته قطعهاي از تاريخ را پيش از اين زمان که تو هستي برايت حفظ نمايد تا هرگاه به آن مينگري پلي ميان خودت و گذشته با اين عکسها بسازي و راحت بتواني به آن عصر سفر کني. پس از سالهاي پاياني قرن هجدهم ميلادي که عصر اکتشاف پايان پذيرفته و اروپا، پا در مسير صنعتي شدن ميگذاشت بهشت جهانگردان را بايد در خاورميانه جست وجو کرد. جايي که هنوز، نه به لحاظ مناطق ناشناخته و دست نيافتني بلکه به جهت دارا بودن تمدنهاي ناشناخته و مردمان پر رمز و راز، مورد نظر ايشان بود. پس از اختراع دستگاه عکاسي خاورميانه و به خصوص ايران جزو اولين مناطقي بودند که دوربينهاي عکاسي را پذيرا گشته تا خويش را به جهان بشناسانند.
کار عکاساني که اقدام به تاسيس استوديوهاي خصوصي در خاور ميانه در قرن نوزدهم کردند، به طور عمده درباره معماري باستاني مصريان يا تصاويري از بناهاي اسلامي مصر و شامات و فلسطين در دورههاي مختلف خلافت اسلامي و يا از بناهاي ياد شده در تورات و انجيل و يا صحنههاي ساختگي خياباني بود. نسخههاي اين گونه عکسها در مغازههاي عکاسي و يا در هتلها به فروش ميرسيد. برخي نيز توسط کمپانيهاي عکاسي به صورت جلد شده (آلبوم) به ثروتمندان اروپا و مشتاقان فروخته ميشد. بيشتر عکاسان که در قلمرو امپراتوري عثماني به فعاليت ميپرداختند، غير مسلمان بودند و معدودي نيز شرقي در ميان آنها وجود داشت. جهانگرداني که به اين منطقه وارد ميشدند، تا اواخر دهه 1880 به طور معمول دوربين به همراه خويش نميبردند. بنا براين تا چندين دهه عکسهاي حرفهاي از مناظر تاريخي و باستاني بازار خوبي داشت. از طرفي چون نقاشان غربي به اين گونه عکسها براي خلق خاورميانه بر روي بومهاي خويش احتياج مبرم داشتند بي هيچ زحمت و بدون سفر به اين مناطق ميتوانستند از اين تصاوير بهرهمند شوند. مرداني چون برادران عبدالله، ارامنهاي بودند که پس از تشرف به اسلام، عکاسان دربار سلطان عبدالحميد خان دوم پادشاه عثماني گرديدند. ديگران همچون آرنو، بشار، بيتو، برگرن، بن فيس، دوماهر، هامر اشميت، لکجيان، صباح و زانگاکي همگي از عکاسان شايسته و شناخته شده آن زمان بودند.
|
|
|
|
|
|
[1358-3 ع]
موزه ملي قاهره، آنکه بر درگاه ايستاده به مجسمه فرعون تکيه دارد دوستعلي خان معيرالممالک داماد ميرزا علياصغر خان اتابک است
|
[1357-3 ع]
نمايي از اهرام و مجسمه
ابوالهول مدفون در زير شنها،
اين عکس نشان ميدهد هنوز عصر اکتشاف آغاز نگرديده بود. آنکه بر شنها نشسته دوستعلي خان معير است
|
[1356-3 ع]
دوستعلي خان معيرالممالک بر درگاه موزه ملي قاهره در مصر
|
حضور ايشان در خاورميانه آن زمان، سؤالات بسياري در ذهن من ايجاد ميکند. اين که چگونه ايشان با جوامع محلي و عشيرهاي و طايفهاي ارتباط برقرار ميکردند يا چگونه ميتوانستند آزادانه به تمام مناطق و عمارتهاي کشورهاي اسلامي خاورميانه سفر کنند و تصاوير به ظاهر بي جان ولي در باطن مملو از آثار حيات را خلق نمايند خود جاي تفکر و تعقل فراوان دارد. در بخشي از اين مناطق مانند صحراهاي ربع خالي در عربستان سعودي يا مناطق بدوينشين جنوب خليج فارس، وجود قبايل بيابانگرد که برخي محدوديتهاي مذهبي را با جامعه نه چندان معتقد خويش به شعاير اسلامي، و خرافات و موهوم پرستيها ادغام کرده بودند ميتوانست براي اين هنرمندان مشکلآفرين باشد. شايد بتوان گفت کشورهايي که ايشان در آن احساس امنيت ميکردند و آزادانه به کار خويش ميپرداختند ايران، مصر و قسمتي از عثماني باشد. به هر حال ميتوانم با قاطعيت بگويم يکي از زيباترين مجموعههاي عکاسي عالم را عکاسان زبردست از اين نقطه بحثانگيز عالم تهيه کردند. امروزه اگر به کتابخانهاي مراجعه کنيم و فهرست سفرنامههاي بيگانگان را از نظر خويش بگذرانيم خواهيم ديد ايشان چگونه با ظرافت نکات ريز اجتماعي، سياسي، مذهبي و و و را از نظر دور نداشته و به ثبت آن پرداختهاند. کمکم اينگونه نوشتجات به تصاويري تبديل شد که اين نکات ريز را بهتر بتواند به خواننده اروپايي بنماياند.
عکاسان فعال در خاورميانه متاسفانه برعکس ديگر همکاران خويش در ديگر نقاط عالم از تجربيات خود، به ندرت يادداشتي بر جا گذاشتهاند. در ميان ايشان آدريان بن فيس فرانسويالاصلي که از تحصيل کردگان مدرسه عربي در بيروت بود يادداشتهايي در پيشکش يکي از آلبومهايش بر جاي گذاشته که فکر ميکنم شايد بتواند گوهر مطلب را ادا نمايد. وي مينويسد: «در اين قرن ماشين بخار و الکتريسيته، همه چيز حتي اماکن نيز تغيير مييابد. پيشاپيش در دشت باستاني شارون ميتوان صداي سوت لوکوموتيو را شنيد. جادهاي بي انتها که به دمشق ميرود، اکنون به چيزي نه بيش از راهآهني پيش پا افتاده بدل شده است! قبل از آن که پيشرفت بتواند تمامي نقش ويرانگرانهاش را عملي کند، و قبل از آن که زمان فعلي به گذشته بپيوندد ما کوشيدهايم آنها را از حرکت بازداريم و ضمن يک رشته تصاوير داخل اين آلبوم به خوانندگان خود پيشکش کنيم.»
|