ماهنامه شماره 81 - صفحه 4
 

» عزيزخان سردار کل مکري (4)

 

محمدرضا بهزادي

 

در سال 1270 به‌طور موقت عزيز خان به جاي عموي شاه، حشمت‌الدوله والي و فرماندار آذربايجان شد، در غياب عزيزخان سردار کل ميرزا آقاخان ‌نوري که هيچگاه در باطن با اين مرد صفايي نداشت، ذهن شاه را کاملاً مشوش کرد به‌طوري که به محض اتمام مأموريت و بازگشت سردارکل به تهران، از تمام مناصب و شئون عزل شد و جالب اينجاست که قاتل ميرزا تقي‌خان، حاجي علي‌خان مقدم‌ حاجب‌الدوله فرمان را مقابل بزرگان و شاهزادگان و صاحب‌منصبان قرائت کرد. ميرزا آقاخان که توطئه‌اش در عزل عزيزخان به نتيجه رسيده بود براي وزارت لشکر فقط پسر بي کفايت و کودک پانزده ساله خويش (ميرزا داودخان) را به صلاح و صواب نزديک دانست و وي را جانشين عزيزخان کرد. عزيزخان به جانب موطن خويش سردشت فرستاده شد ولي چون ميرزا آقاخان واهمه داشت که شاه از کرده خويش پشيمان شود، به فرمان ميرزا آقاخان عزيزخان را به تبريز آورده آزار و اذيتش دادند. به خاطر اين القائات عزيزخان مريض شد و در بستر افتاد و همراهان هر لحظه انتظار فوتش را مي‌کشيدند ليکن از جايي که خداوند کريم مقدرات را آنگونه که صلاح بندگان است مي‌پردازد، وي به سلامت از بيماري برون آمد.

 

بعد از آنکه در 20 محرم 1275 ميرزا آقاخان‌ نوري با تمام کسان خود از کار برکنار شدند، به حکم شاه شش وزارتخانه تأسيس شد و ميرزا جعفرخان مشيرالدوله به رياست دارالشوراي ملي نائل گرديد. چون خبرهاي ضد و نقيض از مرگ عزيزخان به دارالخلافه واصل شده بود، ناصرالدين ‌شاه ميرزا محمدخان کشيکچي‌باشي قاجار را به وزارت جنگ و سپهسالاري قشون گمارد ولي بعد از آنکه خبر سلامت عزيزخان سردار کل به شاه رسيد، به تهران احضارش کرد و بار ديگر سرداري‌ کل سپاه را در عهده‌ وي قرار داد.

 

اوضاع به اين سامان مي‌گذشت تا آنکه شاه در 24 شوال 1281 با صدور فرماني اوضاع شوراي وزراي سابق را بر هم زد و ميرزامحمد خان قاجار را که پس از انتصاب وزارت جنگ، سپهسالار لقب گرفته بود صدارت داد. ميرزا محمد خان با عزيزخان صفايي نداشت و به همين نظر او را از تبريز احضار کرد، پس از احضار از تبريز عريضه‌اي با اين بيت به سپهسالار نوشت:

 

اي تو همچون مصطفي من چون عمر           خدمتت را بر ميان بندم کمر

 

و چون طايفه او از اهل سنت بودند آقا ميرزامحمد خان به زودي به تبريز مراجعتش داد.

 

در دوران حضور عزيزخان در آذربايجان چه در زمان پيشکاري چه پيش از آن وقت خود را به صورت بسيار وسيع به جمع‌آوري املاک و اتباع فراوان گذارده بود و از اين راه املاک زيادي تصرف کرده بود و به همین دليل در دوران وزارت جنگ خويش پيشکار آذربايجان را تحت نفوذ داشت و البته آرزوي ديرينه‌اي داشت و آن پيشکاري ولايتعهدي در آذربايجان بود.

 

و بالاخره عزيزخان سردارکل در اوايل سال 1267 به آرزوي ديرينه خود يعني پيشکاري ولايتعهد در آذربايجان نائل شد و به جاي مؤيدالدوله طهماسب ‌ميرزا پسر محمدعلي ميرزا دولتشاه به تبريز فرستاده شد، ولي ديگر از سطوت و تهور گذشته خبري نبود و سرانجام به سال 1287 در منزل خويش در تبريز فوت شد و کالبد او را در بقعه سيد حمزه دفن کردند و گنبدي بر مزار آن عمارت کردند.

 

ناصرالدين‌ شاه که در سفر کربلا به سر مي‌برد در صفحه 218 سفرنامه خويش چنين مي‌نويسد:

 

«روز پنج‌شنبه بيستم شوال 1287 در پاي طاق اُتراق شد صبح به حمام رفته بودم تلگرامي از مستوفي‌الممالک رسيد که شب چهارشنبه هجدهم شوال عزيزخان سردارکل بعد از بيست روز ناخوشي در تبريز فوت شده است. با اينکه سردار مرحوم قريب هشتاد سال بوده از فوت او بسيار افسوس خوردم».

   


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org