ماهنامه شماره 80 - صفحه 6
 

» چهارم آبان

 

جلال فرهمند

 

هر حکومتي نمادي دارد که آن نماد و نشانه عامل استحکام حاکميت است. در نظامهاي اقتدارگرا و خصوصاً سلطنتي، نمادهاي شخصي منطبق بر نمادهاي سياسي است. خصوصاً روز تولد شخص اول مملکت به تعبيري مي‌تواند نشانه‌اي از حکومت فردي و اقتدار شخصي شاه آن مملکت باشد. نمادي که تعميم دادن شادي آن بر همه آحاد ملت آن سرزمين نشانه تحميل سياسي آن فرد بر آنان است. و البته نهايتاً نشانه مشروعيت و حضور همه جانبه در همه جا.

 

حکومت پهلوي هم مستثني از اين امر نبود. هر چند بنيادگذار اين سلسله يعني رضاشاه به علتهاي مختلفي چون سنت‌گرايي شخصي يا اينکه به علت امروزي نبودن، چندان توجهي به آن نمي‌کرد. برعکس پسرش محمدرضا براي روز تولد خود سنگ تمام مي‌گذاشت. خصوصاً پس از کودتاي 28 مرداد که حاکميت سلطنتي اقتدارگرا آشکار شده بود و حکومت مطلقه نمايان.

 

چهارم آبان روز تولد شاه بود. کشور کاملاً تعطيل مي‌شد. مراسم اين روز طبق معمول چنين حکومتهايي نه مردمي بلکه کاملاً دولتي بود. نهادهاي مختلف شهر را آذين مي‌بستند. ورزشگاهها تجهيز مي‌شد و گروههاي متعدد دانش‌آموزي و کارمندي و کارگري مجبور به رژه و شرکت در کاروانهاي شادي مي‌شدند. هر چه به آخر عمر رژيم نزديک‌تر مي‌شويم ظاهر اين اعمال پر ابهت‌تر و پرشکوه‌تر مي‌شد. اگر روزي اين مراسم در امجديه برگزار مي‌شد از دهه پنجاه در ورزشگاه «آريامهر» برقرار بود. البته علاوه بر اين کارناوالها بایستی به مراسم ديگري چون مراسم سلام رسمي که در آن همه سياستمداران و دانشگاهيان و اقتصاديون و نمايندگان و سران خارجي هم شرکت مي‌کردند اشاره کرد.

 

اين مراسم پس از به قدرت رسيدن محمدرضا پهلوي هر سال تکرار مي‌شد. فقط گاهي يک مسئله در اجراي آن مشکل ايجاد مي‌کرد که قابل حل هم نبود: سال قمري.

 

سال قمري که پيوندي عميق با مذهب رسمي ايرانيان داشت هر چند سال در برگزاري برخي مراسم رسمي خاندان پهلوي مشکل ايجاد مي‌کرد. چنانکه مي‌دانيم ماه قمري که بر حسب گردش ماه به دور زمين محاسبه مي‌شود هر سال تقريباً ده روز از سال شمسي کمتر است و اين امر هم موجب مي‌شود برخي ايام سوگواري ماه قمري با ايام شادي خاندان پهلوي متقارن گردد.

 

مشکلي که لاينحل بود، از سويي رژيم حافظ دين رسمي کشور بود و از سوي ديگر دلش چندان با دين رسمي هماهنگي نداشت ولي کاري نمي‌توانست بکند. دولت طبق قانون اساسي شيعي بود و شاه، شاه شيعه. هر چند اين امر باب ميل اطرافيان دربار نبود ولي مي‌بايستي حفظ ظاهر مي‌کردند تا حداقل مايه اسم بدنامي شاه نشود.

 

سال 1354 يکي از اين سالها بود. تقارن 4 آبان اين سال با ايام عزاداري و ضربت خوردن و شهادت حضرت علي عليه‌السلام. رضا قطبي پسر دايي فرح پهلوي و رئيس تلويزيون ملي آن دورۀ ايران صحنه‌گردان حل و فصل اين امر بود. وي با نوشتن نامه‌اي به دربار پيشنهادهايي داشت. هر چند از کم و کيف اجراي اين پيشنهادها اطلاعي نداريم ولي از فحواي متن اين نامه اطلاعات جالبي از چگونگي برخورد سران نظام با ايام حساس مذهبي و نارضايتي آنان از اجراي آن به دست مي‌آيد.

 

322-301-145د (برای مشاهده سند کلیک کنید)

323-301-145د (برای مشاهده سند کلیک کنید)

 

 

 

]ا 6706-7ع ا[

شرکت محمدرضا پهلوي و فرح پهلوي در مراسم چهارم آبان و بريدن کيک تولد

]ا 321/1-118ص ا[

سلام روز چهارم آبان در حضور سياستمداران

]ا 2992-121پا[

امجديه، جشن چهارم آبان

 

 

 

 

 

 

 ]ا 807-7473 س ا[
امجديه
 
]ا 14-112 ش ا[

حضور محمدرضا و فرح پهلوي در تلويزيون ايران با حضور رضا قطبي 

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org