ماهنامه شماره 78 - صفحه 7
 

» تاريخ شفاهي  (از ناصرالدین شاه تا محمدرضا پهلوی)

 

فرهاد رستمي

 

در ابتدا مي‌خواستم از حضرتعالي که شش پادشاه را از ناصرالدين‌شاه تا محمدرضا پهلوي بعينه ديده‌ايد سئوال کنم که آيا شما واقعاً شش پادشاه را ديده‌ايد:

 

بله. من درست روزي را که در تکيه دولت، شاه را بر موکب چوبي نشانده بودند يادم مي‌آيد آن موقع جزو فوج پياده نظام بودم. باور نمي‌کردم که شاه مرده. باور نمي‌کردم که ميرزا رضا، شاه را کشته. دسته ترکها که در پي مظفرالدين ‌شاه به تهران روانه شدند هزينه سفر نداشتند، يعني وليعهد پول نداشت از تبريز به تهران بيايد با کارسازي ميرزا علي‌اصغر خان امين‌السلطان به تهران آمد و شاه شد. اما آب خوش از گلوش پايين نرفت. در زمان او خيلي سرو صدا مي‌دادند. مي‌گفت چه مي‌خواهند. مي‌گفتند مشروطه. مي‌گفت سرو صدا ندهند مي‌دهيم. به پاس اين خوشدلي، او آخرين شاهي بود که در ايران مي‌مرد. بعد از او چهار پادشاه؛ محمدعلي‌شاه، احمدشاه، رضاشاه و محمدرضا پهلوي توفيق آن را نداشتند که در ايران بميرند.

 

ــ استاد لطفاً قدري از مشروطه بگوييد.

 

ــ خيليها تصور درست و روشني از مشروطه نداشتند:

 

ماه رمضان شد ننه جان

نان و گوشت ارزان شد ننه جان

خواب من دروغ بود ننه جان

هر چه ديدم دروغ بود ننه جان

 

اين اشعار را که خيلي هم طولاني است و ما فقط براي سد جوع کردن خوانندگان گرامي قطعه‌اي از آن را آورديم از اشعار صابر است که دده بزم‌آرا نقل کرده، (از نسوان خمسه که نام آنها در کتاب کلثوم ننه آقا جمال خوانساري مذکور است و در مورد پيروي از خرافات و موهومات زنان به عقايد آنها استناد مي‌کنند. نام چهار نفر ديگر از اين نسوان عبارتست از: باجي ‌ياسمن، بي‌بي شاه ‌زينب، خاله جان‌آقا، کلثوم‌ ننه).

 

ــ علت ناکامي مشروطه را در چه مي‌بينيد!

 

ــ مشتي اسمال مخمسي دارد که اگر دقت کنيد ناکامي مشروطه در آن مستتر است:

 

مشتي اسمال به علي کار و بار آزاد شده

پاطوق ما تو بميري بچه بازار شده

هر کسي واسه خود يکه ميوندار شده

علي زهتاب در اين ملک، پاطوقدار شده

 

ــ لطفا به عنوان آخرين سوال دو کلام درست و درمون بفرماييد که «چه بايد کرد»؟

 

ــ بله، اين چه بايد کرد را خيلیها مطرح کرده‌اند. من خودم از وقتي يادم مي‌آيد پدر و مادرم چه‌کنم چه‌کنم مي‌کردند. در نتيجه نسل بعدي هم که ما باشيم کاسه چه‌کنم چه‌کنم دست گرفتيم اما وظيفه ما اين است که همواره اميدوار باشيم:

 

چادر زري مي‌خرم واست

نان شکري مي‌خرم واست

تا تو فکر رخت مي‌کني ننه

منو سياه بخت مي‌کني ننه

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org