ماهنامه شماره 78 - صفحه 5
 

 

 

  

» باباي ملت

 

جلال فرهمند

farahmand@www.iichs.org

 

قبلاً در مطالبي که در شماره‌هاي گذشته بهارستان آمده ذکر شده بود که شاه به شاهان ممالک ديگر خصوصاً از نوع عزل شده‌هايش بسيار ارادت داشت. معمولاً شاهان عزل شده و سابق و اسبق مانند ايتاليا، آلباني، بلغار، يونان و غيره آدمهاي زرنگي بودند. از يک سو يک حالت نوستالژيک براي شاه ايجاد مي‌کردند که خطر سقوط را هميشه در حضورش حس مي‌کرد و از سوي ديگر کاسه گدايي و چه کنم چه کنم‌شان پيش شاه بلند بود و شاه الحق والانصاف براي آنان کم نمي‌گذاشت. چنانکه علم در اوج اين رفت و آمدهاي اين شاهان به سال 55 مي‌نويسد:

 

            ... در اين ضمن ليکا پادشاه سابق آلباني آمد و در منزل مرا ديد. پول مي‌خواهد و معامله تجارتي پادشاه سابق يونان هم ديشب در رکاب علياحضرت شهبانو به همين منظور آمده است. ويکتور امانوئل پسر پادشاه سابق ايتاليا را که شاهنشاه آباد فرمودند، واسطه معاملات بزرگي با ايتاليا شد و حالا ثروت هنگفتي دارد، اينها هم تبعيت مي‌کنند. شاهنشاه آنقدر بلند نظر و بزرگ است و آنقدر آقاست که اين کارها در طبيعت اوست، حالا آن که خودش کوچک‌ترين ارزشي براي ثروت دنيا قائل نيست. ولي تا حد معقول اگر يک بدبختهايي بتوانند استفاده از زندگي بکنند، چه مانع دارد. باري در شرفيابي امروز من فرمودند، مطالب او را به وزير اقتصاد بگو، شايد براي او کاري بشود. (خاطرات علم)

 

اين آدمهاي رانده شده از کشورشان با آنکه در زمان پادشاهي براي روز مبادا اندک مبالغي! ذخيره داشتند ولي اشک شاه را هم جهت افزودن بر آن در مي‌آوردند. در بين اين پادشاهان آخرين شاه افغان يعني ظاهرشاه چيز ديگري بود. اين شاه کهنسال احترام شاه را برمي‌انگيخت، چون علاوه بر اينکه همسايه ايران بود پيش کسوتي سلطنت در منطقه را نيز بر عهده داشت و حدود چهل سال تمام بر اين قطعه افغان دنياي خاکي حکم مي‌راند. به نظر مي‌رسد ظاهرشاه آدم زرنگي نيز نبوده است چون اسنادي حاکي از تجارت و بازرگاني و دادوستد بر خلاف ساير شاهان آواره از وي به دست نيامد و همانند نامش ظاهر و باطنش يکي بود و پولي نيندوخت و با اندک ! مواجب شاهانه‌اي که محمدرضا برايش به ايتاليا مي‌فرستاد آنجا روزگار مي‌گذراند. علم مي‌نويسد:

 

پنج‌شنبه 24/7/54 ... بعد صحبت پادشاه افغانستان پيش آمد. ماهانه ده هزار دلار به او مرحمت مي‌‌فرمايند، به علاوه براي خود و دخترش دو منزل در رم خريديم. ماهي دو هزار دلار هم به دخترش مرحمت مي‌کنند.  تلگرافي مبني بر تشکر از تلگراف تبريک عيد تولدش توسط شاهنشاه، به عرض مبارک رسانده بود. فرمودند، خوب اين بيچاره را هم که اداره مي‌کنيم. عرض کردم خيلي شکرگزار است و به خصوص که داماد او، وليخان هم آزاد شد و آن را از چشم اعليحضرت همايوني مي‌بينند. فرمودند، ما به هر صورت، هم به اين کمک کرديم و مي‌کنيم و هم داود خان را تقويت مي‌کنيم. چون غير از اين راهي نيست و کار ما صريح و بدون غل ‌و‌ غش است. (يادداشتهاي علم سال 54)

 

ظاهر شاه کيست؟

افغانستان تا فرمان سلطنت ناصرالدين‌شاه در قلمرو ايران بود. طبق معاهده پاريس ناصرالدين‌شاه اين قطعه از خاک ايران را دو دستي تقديم انگليسها کرد. از آن زمان اوايل قرن گذشته انگليسها همه کاره آنجا بودند. تا اينکه از 16 ژانويه 1929 سلسله خاندان بارکزايي و تحت نفوذ بريتانيا پادشاهيشان آغاز گرديد.

 

در سال 1929 يک آدم آسمان جل به نام بچه‌سقا که شبيه طالبان کنوني بود از ضعف خاندان سلطنتي استفاده کرد و در اندک مدتي حکومت را به دست گرفت. اين دورۀ فترت چند ماهي بيش به طول نينجاميد و مجدداً حکومت بر شاخه اصلي بازگشت. نادر خان پدر ظاهرشاه تا سال 1933 که سال ترورش بود پادشاهي کرد و سپس ظاهرشاه به جاي پدر نشست. حکومتي که مي‌توان گفت طولاني‌ترين سلطنت پس از استقلال افغانستان است.

 

محمدظاهر متولد 1914 است فارغ‌التحصيل مدرسه استقلال کابل و دانشگاه مون‌پليه فرانسه. وي در سال 1931 با شاهزاده حميرا ازدواج کرد و از وي هفت فرزند داشت. وي در دورۀ سلطنتش سعي داشت با همسايگانش روابطي صميمانه داشته باشد خصوصاً با ايران اين امر را رعايت مي‌کرد. بارها به ايران سفر کرد و شاه نيز جواب اين سفرها را مي‌داد. وي همواره سعي مي‌کرد حکومتي معتدل داشته باشد و ظاهراً توانسته بود سياست موازنه مثبت بين شرق و غرب را رعايت کند. در اين سالها شاه کمکهاي زيادي به او مي‌کرد از جمله تأمين مجاني بنزين فرودگاههاي کابل و قندهار و کمکهاي عمراني فراوان ديگر.

 

ظاهرشاه در چهلمين سالگرد سلطنتش که در ايتاليا به سر مي‌برد با کودتاي فاميلي سرنگون شد. داودخان شوهر خواهرش کابل را اشغال کرد. کودتايي که عمر پادشاهي را در اين کشور به پايان رساند.

 

ظاهرشاه آنقدر عمر کرد که حکومتهاي متعددي را در کابل مشاهده نمود. طيفهاي متفاوتي از بروکراتها، کمونيستها، اسلامگراها، طالبان و مجدداً بروکراتها.

 

پس از سقوط طالبان وي به کابل بازگشت. هر چند براي پادشاهي بسيار پير مي‌نمود اما مهمتر از آن مخالفت مجاهدان دورۀ مبارزه با کمونيستها بودند که با حضور وي در قدرت مخالف بودند.

 

کرزاي رئيس جمهور افغانستان براي حفظ شأن ظاهرشاه به وي لقب «باباي ملت» داد. سرانجام ظاهرشاه در اول مرداد 1386 در کاخ رياست جمهوري قالب تهي کرد.

 

سلسله عکسهايي از حضور ظاهرشاه در ايران و محمدرضا در کابل در اينجا مرور مي‌کنيم:

 

 ]ا 980-461الف ا[

سفر محمدرضا پهلوي به افغانستان و استقبال ظاهرشاه از وي

]ا 4526-11ع ا[

کاخ مرمر تهران؛  محمدرضا پهلوي و ظاهرشاه

]ا 5821-1عا[

مراسم رسمي در کابل با حضور محمدنادر شاه و محمدظاهر همراه با اتباع خارجي

     

]ا 5673-11ع ا[

دانشکده افسري تهران؛ ظاهرشاه، هرمز قريب

 

]ا 431/1-111ي ا[

سفر ظاهرشاه به ايران، کاخ سلطنت‌آباد؛ جاجيعلي رزم‌آرا، مرتضي يزدان‌پناه

]ا 367-461الف ا[

سفر محمدرضا پهلوي به کابل؛ عباس آرام، محمد ذوالفقاري و محمدظاهرشاه

     

]ا 7- 1385الف ا[

 

]ا 1/4423-1ع ا[

علي دشتي سفير ايران در مصر در ملاقات با ظاهرشاه در قاهره

]ا 5572-11ع ا[

استقبال ظاهرشاه از محمدرضا پهلوي در کابل

     

 ]ا 1350-288م ا[
محمد صفي ‌اصفيا و ظاهرشاه
 ]ا 733-8975 هـ ا[
هويدا و ظاهرشاه

]ا 661-124پ ا[

فوزيه، ظاهرشاه، سعيد انصاري و شمس پهلوي

     

]ا 217-11ع ا[

محمدرضا با ملکه حميرا و ظاهرشاه

]ا 4076-11ع ا[

سفر هويدا به کابل و ملاقات با ظاهرشاه.

]ا 124695- 275م ا[

محمدرضا پهلوي و فرح پهلوي در استقبال از پادشاه افغانستان 

     

]ا 28-116ط ا[

ظاهرشاه و علينقي عاليخاني

]ا 120/1-111ط ا[

ظاهرشاه در کنار علي طباطبايي و محمود فروغي

]ا 1/1669 -4ع ا[

محمدظاهرشاه همراه با ملکه حميرا و چند تن از اعضاي خانواده سلطنتي

     

 

 ]ا 222- 115زا[
جهانگير تفضلي، اردشير زاهدي و ظاهرشاه
 
 ]ا 6862-4ع ا[
محمدظاهر شاه و ملکه حميرا در بين جمعي از نويسندگان و معلمين افغاني
     


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org