» تيمورتاش
جلال فرهمند
هنگامي که عبدالحسين خان چشم در چشم پزشک احمدي دوخته بود، دوران 12 ساله اقتدارش چونان فيلمي در جلو چشمانش مجسم شد. دوراني شيرين که با کنار گذاشته شدن رقيبان جدياش، وي را به يکه تاز عرصه سياست ايران تبديل کرده بود. ولي عبدالحسين حساب اين را نکرده بود که خالي کردن دوروبر رضاشاه موجب آن ميشود که توجه شاه از ديگراني که وجود نداشتند به سوي او جلب شود. جلب توجهي که به قيمت جانش تمام شد.
عبدالحسين خان جوان خيلي زود رشد کرد. هر چند که شازده نبود (وي فرزند کريمداد خان نرديني از خرده مالکان بجنورد بود) ولي تيزهوشي و مجلسآرايي و شم قوياش مراحل ترقي را براي وي فراهم کرده بود. تحصيلات نظامي در مدرسه نيکلاي سن پطرزبورگ، افقي جديد پيش رويش باز کرد. فضاي باز ولي بي قيد و بند سن پطرزبورگ و زندگي غيرمسئولانه روي فکر و عملکرد وي در آينده تأثيري شگرف نهاد. و اينگونه شد که زندگي بي قيد و بندش در زمان سلطنت رضاشاه دستاويزي جهت به بند کشيدن وي شد. نقطۀ ضعف بزرگ وي هم همين بود.
پس از پايان تحصيلات نظامي پيش پدر آمد. پدرش آن زمان حاکم سبزوار بود و براي ترقي پسرش دست به هر کاري ميزد. تفويض حکومت جوين و ازدواج با سرورالسلطنه، اما جوين و مضافات! نهايت ديد و افق وي نبود. بازياي بود جهت امتحان بزرگي. به همين خاطر با تدبير خود و کمک پدر و اطرافيانش در دومين دورۀ انتخابات مجلس به عنوان نماينده سبزوار راهي مجلس شوراي ملي شد. وي اينک جوان نورسي بيش نبود. در محيط آن روز طهران و ميان آن همه سياستمدار کارکشته چون شمعي مقابل آفتاب بود.
ولي عبدالحسين خاکشير مزاج زود کاردان شد. پرسه زدن با بزرگان قوم که از گردنه سخت مشروطه به آنجا رسيده بودند و هر کدام سودايي در سر داشتند جوان خام کار را کارکشته کرد. آشنايي با افرادي چون مدرس، مشيرالدوله، مستوفيالممالک، بهار و دهها نفر ديگر هر خامي را پخته ميکرد.
خوشمشربي و چربزباني و ظاهر آراسته وي خيلي زود امکان آن را فراهم کرد که سري ميان بزرگان بلند کند. ولي دولتش مستعجل بود. با انحلال مجلس دوم به خراسان بازگشت. با کمک نيرالدوله پدربزرگ خانمش که والي خراسان بود فرمانده قشون شد و لقبي در خور يافت؛ سردار معظـّم. ولي دل سردار معظم در طهران مانده بود. ايالات و ولايات کوچک ديگر وي را سير نميکرد. دارالخلافه دستش را براي پيشرفت و از سوي ديگر کاميابي بازتر ميگذاشت. در ولايات کوچک حرکاتش زير نظر بود. مجلس سوم آغاز شد و وي نمايندۀ قائنات گرديد.
اين بار با وقوع کودتاي سوم حوت انگار تاريخ خوابي ديگر براي وي ديده بود. سيد ضياء ابتدا بسياري را دستگير يا تبعيد کرد. از جمله تبعيديان سردارمعظم خراساني بود. حکومت کوتاه سيد ضياء سه ماهي بيش دوام نياورد. و بازگشت سردارمعظم همراه با شرکت در مجلس چهارم شد. وي در اين دوره شديداً در پي ارتقاي مقام بود. تغيير موضعش و وابستگي سياسياش به جناح مخالف و موافق بسيار عجيب مينمود. گاهي با مدرس و نصرتالدوله و مصدق همنوا ميشد و زماني با سليمان ميرزا، ملکالشعرا و ديگران.
به هر حال جهت وزش باد قدرت نقش مهمي در اين تغيير موضع داشت. حتي در بين اين رفت و آمدهاي دولتهاي چند ماهه وي مدتي بدون داشتن تجربه عهدهدار وزارت عدليه شد. مدتي حاکم کرمان و بلوچستان گرديد. ولي بالاخره مکان استقرار خود را يافت. در نمايندگي دوره پنجم شوراي ملي بود که در آغوش رضاخان آرام گرفت. چه؛ حس کرد جايي قدرتمندتر از او پيدا نميکند.
با مشخص شدن جناحبنديهاي سياسي مجلس که به سمت رضاخان کشش داشت به هماهنگکننده فعال جناح وي تبديل گشت. حتي در يکي از کابينههاي رضاخان به عنوان وزير فوايدعامه معرفي شد. ولي نقطه عطف زندگي عبدالحسين، سال 1304 بود؛ تغيير سلطنت قاجار به پهلوي.
رضاخان، رضاشاه شد و سردارمعظم، تيمورتاش و سپس تيمورتاش به اولين وزير دربار سلسله پهلوي تبديل شد. وزارت درباري که با توجه به نقش مهم وي از نخستوزيري مهمتر بود. «کفاف کي دهد اين بادهها به مستي ما!»
هفت سالي که نفر دوم مملکت به حساب ميآمد تصميمگيريهاي مهم و حساس برپايي مراسم پر زرق و برق و شادخواري و شادنوشي از خصائص مهم تيمورتاش بود. آخرين سفرش، سفري دور و دراز و اروپايي بود. مسئله نفت مطرح بود و قرارداد جديد نفتي، مذاکره با شورويها و بسياري کارهاي ديگر. ولي عبدالحسين يک چيز را فراموش کرده بود؛ رضاشاه. مگر چه کسي ميتوانست بالاتر از او قرار گيرد. مثل اينکه وي آن را به کل فراموش کرده بود.
عبدالحسين به آخر رسيده بود. وقتي چشمانش از حدقه بيرون جهيد پزشک احمدي متکايي را که بر صورت وي نهاده بود به کناری زد و نبض وي را گرفت. عبدالحسين ديگر نبود. «شب شراب نيرزد به بامداد خمار»
|
|
|
[2992-1ع]
عبدالحسين جوان در مدرسه نظامي نيکلاي پطرزبورگ
|
[1030/1-172ع]
در جمع بزرگان؛ عبدالحسين سردار معظم در کنار رضا ارفع
|
[823-1ع]
سردار معظم رئيس قشون خراسان در ميان جمعي از مسئولان آنجا
|
|
|
|
|
|
|
[2-97963 ت]
|
[1787-1ع]
نسيم تغيير از راه رسيده و سردارسپه قدرت گرفته است. سردار معظم در مراسم رسمي همراه با رضاخان
|
[1067-8ع]
تغيير رژيم شکل ميگيرد. تيمورتاش رو در روي وليعهد رضاخان
|
|
|
|
|
|
|
[755-1ع]
مراسم تاجگذاري رضاخان در کاخ گلستان. تيمورتاش در کنار وليعهد قدم ميزند
|
[8622/1- 7ع]
مراسم جشن پس از تاجگذاري در کنار سفراي خارجي مقيم تهران
|
[5306-1ع]
|
|
|
|
|
|
|
[24-112ظ]
سفري همراه با جمعي از بزرگان؛ حسين سميعي، عباس ميرزا فرمانفرمائيان، ابوالقاسم اعتصامزاده، فتحالله پاکروان، تيمورتاش دوربين به دست، علياکبر داور، علي دشتي، رضا رفيع، حسين شکوه، عبدالحسين ميرزا فرمانفرمائيان، عبدالله ياسايي.
|
[839-1ع]
مهديقلي مخبرالسلطنه هدايت رئيسالوزراء و اعضاي کابينهاش در مراسم سلام کاخ گلستان. جعفرقلي بختياري، مصطفيقلي بيات، عبدالحسين تيمورتاش، علياکبر داور، حسين سميعي، قاسم صوراسرافيل، محمدعلي فرزين، فيروزميرزا فيروز، يحيي قراگوزلو و مهديقلي هدايت
|
[928/1-172ع]
تيمورتاش در کنار چهار فرزندش از دو همسرش سرورالسلطنه و تاتيانا؛ ايران، پريچهر، منوچهر و نوشآفرين
|
|
|
|
|
|
|
[732-2ع]
عبدالحسين تيمورتاش به اتفاق همسرش و چند تن از دوستانش
|
|
[3980-1ع]
سفر تيمورتاش به اروپا در کنار همسرش تاتيانا و بلبل ديبا
|
|