» شاهزاده فرهاد ميرزا نايبالاياله، معتمدالدوله
محمدرضا بهزادي
شاهزاده فرهاد ميرزا فرزند عباس ميرزا، ولايتعهد فتحعليشاه قاجار بود، شاهزادهاي هنرپرور و هنردوست و اديب و شاعر و در فن رياضيات بسيار بسيار زبردست، از آثار وي کتابي نزد نگارنده موجود است به نام خلاصه کنزالحساب که در سال 1279ق در دارالخلافه ناصري تهران به چاپ رسيده و خلاصه کنزالحساب شيخ بهايي است. دوستعلي معيرالممالک خود نيز از جمله شاگردان ادبپرور عصر قاجار و داماد صدراعظم ميرزا علياصغر خان بوده است، اولين ديدار خويش را با شاهزاده فرهاد ميرزا در تکيه دولت در سن 11 سالگي اينگونه به تصوير ميکشد: در يکي از روزها که برخلاف ميل خويش مجبور شدم در ميان جمع شاهزادگان از جمله در حضور دائيم شاهزاده جهانگير ميرزا حاضر شوم، وي در مدخل طاقنماي نايبالسلطنه انتظارم را ميکشيد، به او رسيدم در مقابل خويش پيرمرد بسيار موقر و خوش سيمايي را که روي مخده نشسته بود به من نمود و گفت؛ شاهزاده فرهاد ميرزا عموي شاه است، به او تعظيم کن. چون در برابرش رسيدم سر تکريم فرود آوردم و جهانگير ميرزا مراسم معرفي را به جا آورد، شاهزاده چون معير را شناخت وي را مورد نوازش قرار داد، معير توصيف زيبايي از شاهزاده عرضه ميکند: موهاي شاهزاده سپيد و ريش و کلاه و لباس بسيار مرتب و تمييزي بر تن داشت و از جامه نوي که بر تن کرده بود پيوسته عطر گلاب به مشام ميرسيد.
شاهزاده فرهاد ميرزا داراي کتابخانه بسيار مفصلي بود که شايد بعد از کتابخانه سلطنتي (کتابخانه اندرون شاهي) بزرگترين کتابخانه آن زمان بوده است. تمام کتابهاي خود را خوانده و بر اغلب آنها حواشي افزوده بود و امروز در بيشتر کتابخانههاي معتبر از کتب فرهاد ميرزا وجود دارد که در پشت جلد آنها عبارت (دخل في نوبتي و اناالعبد فرهاد ابن وليعهد) خوانده ميشود. متاسفانه پس از وفات شاهزاده کتابها نيز از بين رفته و تنها جزئي از آن که نزد نوادهاش باقي بود به توصيه محمدعلي فروغي ذکاءالملک، نخستوزير دهه 20 شمسي، به کتابخانه مجلس شوراي ملي هديه شد.
البته ديگر از نسخههاي خطي کتابخانه اطلاعي چندان در دست نيست مگر يک نهجالبلاغه خطي با ترجمه بسيار نفيس، که پشت جلد آن به خط خويش مرقوم داشته بود که در سال 1252ق، محمدشاه قاجار در قريۀ خرقان از توابع بسطام آن را به وي بخشيده بود، نزد دوستعلي معيرالممالک موجود است. (احتمالا شاه در اين سفر به عزم تسخير هرات عازم آن سامان بوده است).
شاهزاده فرهاد ميرزا اديب و شاعر و اهل مطالعه و در علوم مذهبي درجه اجتهاد يافته بود، نگارنده به خاطر دارم که چند سال پيش منشآت فرهاد ميرزا به چاپ رسيده است و در دسترس بوده و بايد گفت الحق برابري آن با منشآت قائممقام فراهاني انکارناپذير است، منشآت فرهاد ميرزا از حيث لغات و کلمات بسيار پخته و پر مغز و غنيتر است. منشآت قائممقام بيشتر رسائل درباري و سياسي است به زبانهاي عربي و فارسي. فرهاد ميرزا سعي در نگارش کتابي به سياق عاليتر، دور از لغات سياسي و درباري نموده است. زبان انگليسي را به نيکي ميدانسته و در عين اقتدار کامل سالهاي سال در زمان حکومت خويش بر بنادر و فارس آن را دارا بوده است. بسيار مؤدب بوده و بيشتر اوقات خويش را با شعرا و اهل نظر مي گذرانيده.
از ديگر تأليفات وي ميتوان به قمقام از شرح زندگاني حضرت سيدالشهداء حسين ابن علي عليهالسلام و وقايع کربلا اشاره کرد. هدايهالسبيل که در بيان مسافرت خويش به حجاز و تشرف به کعبه مکرمه نگاشته است. (توسط انتشارات زوار به چاپ رسيده) و معروفترين تأليف وي که زنبيل است در مقابل کشکول شيخ بهايي نگارش يافته است.
در هفت سالگي که شاهزاده فرهاد ميرزا والي فارس و بنادر بود، آن سامان از امنترين و آسودهترين بلاد ايران به شمار ميرفت. در کردستان نيز سالها حکومت کرده و داستان از ميان برداشتن ياغي بسيار معروف آن سامان به نام جعغرسلطان و کسانش که از ياغيان و سرکشان و تبهکاران آن زمان بودند هنوز هم زبانزد مردم آن خطه است. در سفر اول فرنگستان ناصرالدينشاه، به سبب اينکه کامران ميرزا وزير جنگ و حاکم تهران جواني نورس بود، کارها به فرهاد ميرزا که پر تجربه و البته مورد اعتماد شاه بود واگذار گرديد و وي نايبالسلطنه خوانده شد.
صحن مقدس و متبرک امامزاده صالح تجريش را معتمدالدوله تجديد ساختمان کرد و افتخار ساختن قسمتي از صحن متبرک کاظمين عليهاسلام نيز نصيب او گشت و چون از جهان و جهانيان بريد در سايه آن دو بزگوار آرميد.
فرهاد ميرزا دو پسر داشت به نامهاي سلطان اويس ميرزا و عبدالعلي ميرزا که اولي بي اولاد بود ولي از دومي دو فرزند حاصل شد؛ يکي جنيد و ديگري حمزه.
|