» هواناو
جلال فرهمند
farahmand@www.iichs.org
هنگامي که شهريار شفيق فرزند اشرف پهلوي در زمستان 58 در يکي از خيابانهاي پاريس به دست شخص ناشناسي به قتل رسيد داستان ديگري به پايان رسيد. شهريار از همسر دوم اشرف يعني احمد شفيق مصري بود. ازدواجي که نافرجام ماند و با دو فرزند يعني آزاده و شهريار به متارکه انجاميد.
اشرف از پسرش به مبارزي ياد ميکند که رهرو دائيش عليرضا پهلوي که زي ارتشي داشت بود. فرار شهريار پس از پيروزي انقلاب از طريق خليج فارس به اسطورهاي براي اشرف تبديل شده بود که در خاطراتش از آن ياد ميکند. انگاري که اين فرار قهرمانانه ميتوانست آينده روشني براي پسرش داشته باشد.
شهريار طبق نوشتههاي مختلف نفر دوم نيروي دريايي ايران بود. نيروي دريايي جوان ايران پس از نابودي در سوم شهريور 1320 مجددا چندين سال بود با تعدادي کشتي کوچک که کرجي کوچکي بيش نبودند و تعدادي کمي از افراد مجدداً احيا شد. در سالهاي پس از کودتاي 28 مرداد و روشن شدن شعله علاقه شاه به جمعآوري سلاحهاي رنگارنگ اندک اندک اين نيرو شکلي پيدا کرد.
طبعاً ايرانيان در سالهاي گذشته و معاصر تجربه چنداني در دريانوردي نداشتند و کلاً مردم دريانوردي محسوب نميشدند ولي اعزامهاي پيدرپي افراد به خارج از کشور خصوصاً ايتاليا و آمريکا نيروي انساني مناسبي فراهم کرده بود. نيرويي که متناسب با آن امکانات محدود نيروي دريايي بود.
در اواخر دهه چهل شمسي و اويل دهه پنجاه افزايش بيسابقه قيمت نفت شاه را سرمست از غرور کرد. به طوري که خريدهاي ارتش شاهنشاهي نه بر مبناي نيروي انساني بلکه بر مبناي علائق و سليقه شاه انجام ميشد. اوضاع به گونهاي شد که خريدهاي تسليحاتي نيروهاي سهگانه و خصوصا تسليحات پيچيده نيروي دريايي از نيروي انساني پيشي گرفت. نيروي آموزش ديده کم بود و حتي براي جبران اين مضيقه دورههاي آموزش کوتاهتر شد. حال و اوضاع چنين بود که تا ميانههاي دهه پنجاه شمسي قرار بود چندين ناوشکن سنگين زرهپوش و ناو و ناوچه و زيردريايي تحويل ايران شود. بدين ترتيب نيروي دريايي ايران عليرغم داشتن پيچيدهترين تجهيزات روز جهان از کادرهاي جوان و ناکار آزموده انباشته بود.
شهريار شفيق که به گفته مادرش از ابتدا به ماجراجويي علاقه داشت به علت مشکل نزديکبيني چشم در نيروي هوايي پذيرفته نشده بود از 16 سالگي به عضويت نيروي دريايي شاهنشاهي در آمد و بدين منظور در دانشکده نيروي دريايي سلطنتي بريتانيا به آموزش پرداخت.
طبيعتا به علت وابستگي درباري به زودي پس از فارغالتحصيلي به اين نيرو پيوست و از همان زمان و ابتداي پيوستنش به نيروي دريايي حضرت والاگهر سمتهاي مهم نظامي يافت!
مدارج ترقي وي خيلي سريع طي شد. و طي مدت اندکي با فرماندهان ارشد اين نيرو برابري کرد و به نظر مي رسد تنها چيزي که موجب ميشد دائيش (محمدرضا پهلوي) وي را به فرماندهي کل اين نيرو منصوب ننمايد سن و سال کم وي بود.
تأسيس نيروي جديدي در دل نيروي دريايي راههاي ترقي شهريار را باز کرده بود. تأسيس نيروي هوايي مخصوص اين نيرو به نام هوا دريا. اين يگان ترکيبي بود از هليکوپترهاي مخصوص دريايي و وسيلۀ جديدي به نام هاورکرافت (هواناو).
حتي اين وسيله چنان جديد بود که مدت زمان اندکي بود در اختيار نيروي دريايي سلطنتي انگليس قرار گرفته بود.
وقتي دلالان تيزهوش نطامي انگليسي از قبيل شاپور ريپورتر که نبض شاه را در اختيار داشتند اين وسيله جالب را به شاه نشان دادند، شاه به قول قديميها نه يک دل بلکه صد دل عاشق اين وسيله جذاب گرديد! و در اندک زماني سفارش تعداد زيادي از آنها را داد بهطوري که نيروي هاورکرافت ايران به اولين در جهان تبديل گرديد (1347).
جزيره خارک مرکز اين نيرو تعيين شد و تقريبا از همان ابتدا شهريار جوان فرماندهي اين يگان نورسيده را بر عهده گرفت و در ضمن فرمانده پايگاه کل نيروي دريايي اين جزيره بود.
جوان بودن نيروي دريايي ايران موجب ايجاد دستهبنديهاي فراواني در اين نيرو بود. جوانهاي تحصيلکردۀ کالجهاي دريايي آمريکا با فرماندهان قديمي چندان هماهنگ نبودند. با توجه به تقسيمات جديد نيروي دريايي ايران به سه بخش شمالي مرکزي و اقيانوس هند و درياي عمان گاه رقابتهاي مختلفي جهت انتقال و رياست بر اين سه بخش درميگرفت. در اينجا بود که شخصيت والاگهر شهريار که نزديکي زياد به خاندان پهلوي و از جمله دائيش داشت به او کمک بسياري ميآمد.
البته اين تنها تنش داخلي نبود. به علت جوان بودن اين نيرو خريدهاي آن نيز که تجهيزات گرانقيمتي بودند محل دعوا بود. خريدهاي بي حساب و کتاب شتاب شاه جهت هر چه قويتر کردن نيروي دريايي جهت جايگزيني به جاي بريتانيا و جهت ژاندارمي منطقه هرجومرج عجيبي ايجاد کرده بود. کشتيها و تجهيزاتي خريداري ميشد که هنوز اسکله آن در ساحل مهيا نبود و حتي ناظران خارجي را گاه به تعجب واميداشت. ولي در عوض جيب دلالان هر روز سنگينتر ميشد. فرماندهان اين نيرو از اين خان نعمت بي بهره نبودند. چنانکه شهريار شفيق که حرف و حديث زيادي پشتش مطرح است در ديداري با پرويز راجي سفير ايران در انگليس سخنان عجيبي بر زبان ميآورد:
11 تير 1356
شهريار شفيق پسر والاحضرت اشرف و فرمانده هواناو نيروي دريايي ايران امروز براي ديدنم به سفارتخانه آمد. در ضمن صحبت راجع به نقش نيروي دريايي ايران در حفاظت از خليج فارس و امنيت نفتکشها، مطلب را به مسائل اخير نيروي دريايي کشاند و گفت: پس از کشف فسادهاي مالي اخير و بازداشت و انفصال عدهاي، کارايي پرسنل اين نيرو سلب شده و از تحرک لازم يازمانده است.
شهريار شفيق عقيده داشت:... حبيباللهي فرمانده فعلي نيروي دريايي اگر چه مرد خوبي است، ولي اصلا قدرت تصميمگيري ندارد. او نميداند که بسياري از تجهيزات تحويل شده از آمريکا به ما (مثل ناوشکنهاي اسپورانس spurance) اصلا برايمان قابل استفاده نيست، و ضمنا هم توانايي ندارد مشکلاتي را که در مورد تربيت افسران نيروي دريايي در آمريکا به وجود آمد حل کند، زيرا بسياري از اين افسران پس از خاتمه دوره کارآموزي ديگر به ايران باز نميگردند و همانجا در آمريکا به کار مشغول ميشوند و به همين جهت است که قرار شده منبعد براي تربيت افسران نيروي دريايي ايران بيشتر از کشور انگليس استفاده کنيم...
من با شنيدن حرفهاي شهريار به فکر فرو رفتم که: آيا او اين حرفها را به دائي خود هم ميزند يا نه؟!.
اشاره شهريار در اين ماجرا به رمزي عطايي فرمانده پيشين نيروي دريايي است که در زدو بندهاي خريد نظامي دست بازي داشت به طوري که خود شخص شاه براي رفع بيآبرويي بيشتر او را برکنار کرد.
در سندي که پيش رو داريم نامه يکي از دوستان نظامي شهريار را ارائه کردهايم که از جزيره خارک براي او ارسال کرده است. ظاهرا در اين زمان شهريار در اروپا در حال گذراندن دوره ويژه بود و افراد و دوستانش در يگان هواناو که در باند وي حضور داشتند وقايع و اتفاقات و جابجايهاي اين نيرو را به اطلاع او ميرساندند. اين نامه با توجه به حضور يکي از اعضاي خاندان پهلوي در آن خالي از فايده نيست:
والاگهر عزيز؛
پس از عرض سلام اميدوارم که حال شما همگي خوب باشد. ميدانم که سخت مشغول درس خواندن هستي .... از اينکه در نوشتن نامه تأخير شد معذرت ميخواهم. من هم سخت گرفتارم به قدري کارم زياد است که حتي روز[ي] 16 ساعت کار هم کفاف نميدهد. نيروي دريايي از نظر افسر پشتيباني نکرده است، واقعا دست تنها هستم.
ناخدا کريمي، سرگرد ملکزاده، سروان ابراهيمپور، رهبرزاده، زنگنه، بلندي و عرشي رفتند. فرهي و نجم [...] و جهانشاهي هم به زودي براي دوره SH-3D خواهند رفت و در مقابل فقط يک ستوان دوم براي ترابري به من دادهاند.
مسؤليتها و مأموريتهاي اينجا بيشتر هم شده است و همانطور که [در] اواخر اطلاع داشتيد حفاظت و گشتزني شمال خليج [فارس] و جستوجو و نجات شمال خليج [فارس] نيز به مأموريتهاي خارک اضافه شده است. و از طرف ديگر نيروي دريايي خيلي سخت گرفته است و ميخواهد نيرو را تا چند ماه ديگر آماده بازرسي سران نظامي و بازرسان ويژه نمايد. و از طرف ديگر حالا که شما رفتهايد بعضيها که نميتوانستند نظرات و فرماندهيشان را اعمال نمايند فشارشان را زيادتر کردهاند. خلاصه ميتوانيد مجسم کنيد که من چه وضعي دارم... تنها کسي که به معني واقعي مرا پشتيباني مينمايد فرمانده نيرو است. باري براي اينکه شما را در جريان اقدامات و فعاليتهاي نيرو قرار دهم و به خصوص آن قسمت که به هوادريا و کورش مربوط ميشود بهطور خلاصه شرح ميدهم:
در چند روز گذشته دو هئيت بازرسي به خارک آمدند. هئيت اول از نيروي دريايي که يک سرهنگ نيروي زميني جزو آنها بود و بيشتر به امور پايگاه کورش رسيدگي کردند.
هئيت دوم از نيروي هوائي بودند که بيشتر به امور هوادريا رسيدند. در اين خلال فرماندهي نيرو و فرماندهي هوادريا به خارک آمدند. خلاصه از هر طرف ما را پيچانده بودند ولي روي هم رفته نتيجه خوب بود به خصوص فرماندهي نيرو و فرماندهي هوادريا خيلي اظهار رضايت نمودند.
روابط من با والي (پس از مراجعت از ايتاليا) خيلي تيره شد. چون شنيده بود که ستاد هوادريا منحل شده است و نيروي دريايي نيز اقداماتي در اين مورد کرده بود که گويا مورد موافقت قرار نگرفت. به هر حال تمام اينها را زير سر من ميدانست و سخت با من دشمن شد. در يکي از شورا[ها]ي فرماندهان در بندرعباس شديدا به من حمله کرد و تيمساران و فرماندهان نيرو هم نه تنها از من دفاعي نکردند بلکه برايش دلسوزي نيز نمودند....
ولي فعلا شايد به ظاهر روابط خوب است تا باز دوباره کي نيشش را بزند. ضمنا همه منتظر جناب ناخدا ميربها هستند که دو دستي هوادريا را تحوبلشان بدهند.
اخيرا صحبتهايي شده و تدابير جديدي در مورد هوادريا در نظر گرفته شده که خلاصهاش به شرح زير است:
تجديد نظر کلي سازمان چون که تعداد يگانها و استقرار عوض شده است و ضمنا هاورکرافت از هوادريا جدا شود.
ــ بدين ترتيب که:
1. هاورکرافتها تشکيل يک ناو گروه دهند و مستقيما تحت امر فرماندهي ناوگان باشد.
2. دو اسکادران هليکوپتر تشکيل گردد يکي اسکادران SH-3D و ديگري اسکادرانVH-1 (هر اسکادران 12فروند)
3. هليکوپترهاي جت رنجر به سازمان ديگري منتقل گردد.
4. تا يکي دو ماه ديگر کليه هليکوپترها در بوشهر مستقر شوند.
5. کليه هواناوها در خارک مستقر گردند (به استثنا دو فروند SRN6 که در خسروآباد باقي خواهند ماند.)
شماي سازمان به صورت زير خواهد بود:
ولي تيمسار والي هنوز معتقد است که هواپيماهاي نيروي دريايي نبايد تحت امر ناوگان باشد به هر حال آن ديگر به من مربوط نيست.
و اما وضع هوادرياي باختري فعلا بد نيست. هليکوپتر[ها] بعد از اينکه نزديک 2 ماه ground بودند دوباره پرواز کردند. آمادگي در حدود 75 درصد است. خلبانها که current نبودند تماما نيازمنديهاي پرواز را انجام دادند و همگي current هستند.
ــ تدارکات فني کمي بهتر شده ولي اشکالاتش زياد است.
ــ تعميرات و نگهداري خيلي وضعيتش بهتر شده و تقريبا سيستم 3M را پياده کردهاند.
ــ ساختمانها تقريبا روبه اتمام و آماده بهرهبرداري شده.
ــ وضع آب خيلي بهتر شده چون بارج آب مرتب ميآيد و ناو لنگه نيز پشتيباني مينمايد. فقط هنوز سلف سرويس و باشگاه هوادريا را به علت کمبود پرسنل راه نينداختهايم، آن هم به زودي انجام خواهد شد.
ــ يک پست فرماندهي مجهز در اطاق برلينک ايجاد شده که با تمام خارج و داخل خارک در تماس هست و بردهاي عملياتي تهيه شده است.
ــ کلاس انگليسي با يک لابراتوار مجهز (سي نفره) از يک هفته ديگر داير خواهد شد و اقدامات ديگر... ضمنا پايگاه دريايي کورش بزرگ مستقل خواهد شد.
ــ تغييرات مهم نيروي دريايي آنجه که من خبر دارم عبارتند از:
تيمسار اردلان به معاونت تسليحاتي وزارت جنگ (تيمسار طوفانيان) منتقل گرديد. يعني از نيروي دريايي مرخص شد... به احتمال قوي آريانپور جاي اردلان خواهد آمد.
فرماندهان پايگاهها همه ناخدا يکمي خواهد شد. احتمالا بهارمست به بندرعباس خواهد رفت.
فرمانده ناو تيپ باختري ناخدا جهانباني خواهد بود....
خوب خيلي معذرت ميخواهم که نامه مفصل شد فکر کردم که مايل باشيد در جريان کارها قرار بگيريد. راستي سرگرد امينيان عوض شد و يک شخصي خواهد آمد.
دکتر جولي حالش خوب و سلام ميرساند. ايشان هم براي دو ماه ديگر خواهد رفت. ديگر عرضي ندارم منتظر نامه شما هستم. خدمت مريم خانم سلام برسانيد.
ارادتمند شاهنده
والاگهر جاي شما خيلي پيش ما خالي است. اين را صميمانه ميگويم. هميشه صحبت شما هست با اشتياق منتظر مراجعت شما هستيم.
101- 9-3- 794ع (براي مشاهده سند کليک کنيد)
102- 9-3- 794 ع (براي مشاهده سند کليک کنيد)
103- 9-3- 794 ع (براي مشاهده سند کليک کنيد)
104- 9-3- 794 ع (براي مشاهده سند کليک کنيد)
حضور سرور گرامي و معظم والاگهر شهريار شفيق؛
پس از عرض سلام و ارادت موفقيت و تندرستي سرکار را از خداوند متعال آرزو ميکنم.
اميدوارم که در امور درسي موفق باشيد. از احوالات من و جزيره خارک بخواهيد بحمدلله همه چيز خوب است. کارهاي عمراني پيگيري شد و کمکم رو به اتمام است. بورس من براي آمريکا و دانشگاه هاروارد [...] مدت سه ماه در انجمن ايران و انگليس کلاس زبان داشته باشم و پس از موفقيت در امتحان زبان بايد اعزام شود. در تهران حضور جناب آقاي دکتر اقبال رسيدم و عرض سلام رساندم.
جناب سروان شاهنده از اوضاع و احوال پايگاه شما را مطلع کردند. تنها مسئلهاي که برقرار شد کمک و مساعدت بود که به ايشان نشد و خلاصه دست تنها شدند و با فعاليت فراوان سعي کردند که دستگاه و تشکيلات حفظ شود که عذر و بهانهاي براي عدهاي نشود. در فرصتهاي مناسب چنانچه موقعيتي بود اقدام و فشار لازم را در مورد همکاري مسؤلان با شاهنده بفرماييد. شرکت نفت همکاريش خوب است توصيههاي شما به آقاي ايرواني هنوز نتايجش روشن نشده ولي مطمئنا بي اثر نبوده است.
خدمت سرکار خانم سلام عرض کرده موفقيت و سلامتي ايشان را مسئلت دارم. مادر را ميبوسم اميدوارم که سلامت و موفق باشيد. اگر اوامر داريد در انجام آن آماده خواهم بود. ارادتمند
دکتر جولي
105- 9-3- 794 ع (براي مشاهده سند کليک کنيد)
|
|
|
[ 242-5665 ش]
جزيره خارک؛ بازديد محمدرضا پهلوي از يگان هواناو. عبدالله رياضي، جعفر شفقت، شهريار شفيق، فتحالله مينباشيان
|
[4-123ش]
اميرعباس هويدا و شهريار شفيق
|
[96-123ش]
شهريار شفيق در جمع همقطاران خود
|
|
|
|
|
|
|
|
[96-123ش]
شهريار شفيق در شکارگاه
|
|
_________________________________
منابع
حميد مهري، تاريخ نيم قرن نيروي دريايي نوين ايران
اشرف پهلوي، چهرههايي در آئينه
پرويز راجي، خدمتگزار تخت طاووس
|