ماهنامه شماره 73 - صفحه 5
 
 
 » وکيل­الرعايا پهلوي

 

محمدرضا بهزادي

 

در ضلع شمالي مجموعه کاخهاي گلستان تهران، ايوان دو بر باز نسبتاً کوچکي وجود دارد، که به آن ايوان يا خلوت کريم خاني مي­گويند. در وسط اين ايوان حوض شش ضلعي بسيار زيبايي ديده مي­شده است که امروزه نه اثري از زيبايي دارد و نه خبري از آب قنات شاه که در آن جريان داشته است، البته بنا زيبايي خودش را با همه ناملايمات حفظ کرده ولي موضوع بحث ما اين نيست، زيرا نابساماني کاخ گلستان، خود مثنوي هفتاد من کاغذ است و کتابي مي­طلبد!

 

در سبب نام­گذاري ايوان به نام کريم خان زند دو روايت وجود دارد، يکي اينکه عده­اي مورخين بر اين عقيده‌اند چون اساس و بنيان اين ايوان مربوط به عصر شهرياري کريم خان است بدين نام خوانده شده 1 و عده­اي ديگر معتقدند که به علت ماجراي دفن استخوانهاي کريم­خان توسط آقا محمدخان قاجار در اين محل، به اين نام خوانده مي­شود. از قضا اين ماجرا کاملاً صحيح است و روايت آن است که خواجه تاجدار قاجار پس از سلطنت، دستور به نبش قبر کريم­خان داد و توسط رحمان­خان يوزباشي در سال 1206ق استخوانهاي وي را از شيراز به تهران منتقل کرد. و در اين قسمت از کاخ زير پله­هاي جنب عمارت نگارخانه دفن گرديد تا هر روز از آنجا مي­گذرد با نوک شمشيرش به آنجا بکوبد تا به اصطلاح خان زند در گور بلرزد. «اما اين استخوانها در آنجا باقي بود تا که فتحعلي­شاه، به جاي عموي خويش ميراث­دار خان قاجار شد و به جهت اينکه آغوش پر مهر و محبت کريم­خان را در کودکي خويش چشيده بود و شهريار زند را بسيار دوست مي­داشت، دستور داد استخوانها را از آن محل بيرون آورده و به نجف اشرف انتقال دهند و با احترام به خاک بسپارند». 2

 

اين داستان کاملاً صحت دارد و توسط بسياري از درباريان عهد فتحعلي شاه تائيد شده ولي پس از به قدرت رسيدن رضا پهلوي، به جهت اينکه باب قاجار ستيزي باز بود و تنور تهمت و افترا به ايل و تبار قاجار بسيار گرم، رضاخان که بدش نمي­آمد به عنوان قهرمان ملي ايران و ادامه دهندة راه بزرگان کشور همچون کريم‌خان شناخته شود، داستان ساختگي به راه انداخت و توسط درباريان به خارج راه يافت و هياهوي بسيار در اوائل سلطنت رضاپهلوي برخاست، که اعليحضرت پهلوي قصد در اعادة حيثيت از خاندان زند دارد و دستور داده تا اين استخوانها از قبر وي در زير پله­ ايوان خارج و به قم برده و دفن شود. اين مراسم کاملاً تشريفاتي با حضور خود شاه و وزير دربار تيمورتاش و مهندس شريف­زاده در حضور تعدادي عکاس شروع شد و کارگران کندند و آخر به تعدادي استخوان رسيدند که پس از گذشت اين همه سال نه پوسيده بود و نه از بين رفته بود. آنها را در سيني نقره قرار داده به حضور رضا پهلوي تقديم کردند و نويسندگان فرمايشي نوشتند.

 

در شماره 417 روزنامة شفق سرخ، مورخ جمعه 27 آذر 1304 در ذيل اخبار مربوط به مجلس در نطق پيش از دستور محمد تدين رياست مجلس نطق کرد و ماجراي دفن استخوانها را براي حضار نقل کرد و گفت: حقيقتاً در اين موقع که سلطنت حقاً از طرف ملت به اعليحضرت اقدس پهلوي تفويض شده! و در اين موقع که احساسات ايران نسبت به خادمين قديم از سلاطين بزرگ ايران فوق‌العاده است، مجلس را به کمک  شاه و بزرگنمايي اين اقدام دعوت و البته بهتر بگوييم امر مي­نمايد. قضيه آنجا جالب­تر مي­شود که در اين جلسه عريضه­اي از چند تن از بازماندگان دودمان زند که معلوم نيست فريفته زر شده­اند يا مقهور زور در ضمن نطق قرائت مي­شود که از طرف سهراب خان زند وکيلي، حسن­خان زند و ... به شاه فرستاده شده مبني بر اينکه اولاً استدعا کرده بودند روز نهم آبان ماه را به افتخار خلع قاجاريه عيد بگيرند،

 

            (گنه کرد در بلخ آهنگري                 به شوشتر زدن گردن مسگري!)

 

ثانياً تقاضا کرده بودند که توجه خاصي از طرف شاه به قبر کريم­خان و لطفعلي خان معطوف گردد. به هر حال اين آقايان در 17 دي، در عمارت گلستان به حضور رضاپهلوي رسيدنـــــد و شمشير کريم­خان زند را که در اين خاندان باقي بود تيمورتاش به رضا پهلوي تقديم کرد.

 

رضاشاه که خوب تنوري براي فتيرهاي خودش يافته بود، سريعاً وارد عمل شد و اظهار کرد اين شمشير از بهترين هداياست که به من تقديم شده است! و سپس دستور مي­دهد که زير پله­ها بشکافند، کاشفان تعدادي استخوان فک و جمجمه يافتند در سيني نقره به حضورش آوردند، در روزنامه شفق سرخ مي­نويسد: اعليحضرت با حالت حزن و اندوه سيني را به آقاي وزير دربار مي­دهند و امر مي­فرمايند عکاسي بيايد و عکس‌هايي به يادگار بر دارد. و اين نمونه­اي است از مظلوم­نماييهاي رضاخاني که احساس مي­کرد پا جاي پاي کساني چون کريم خان مي­تواند بگذارد و احتمالاً گول اين بيت روي تيغه شمشير وکيل‌الرعايا را خورده و نمي­دانسته روزي بايد برود:

 

 اين تيغ که شير فلکش شمشير است       شمشير وکيل آن شه کشورگير است

 پيوسته کليد فتح دارد در دست                 آن دست که برقبضه اين شمشير است3

 

و البته جالب­تر اينکه معلوم نيست اين استخوانها مال چه انسان بخت برگشته­اي بوده است.

 

مهندس شريف‌زاده و سيني استخوان در دستان وي

 

 از راست به چپ: عبدالحسين تيمورتاش، در حالي که شمشير کريم خان را نگه داشته، مهندس شريف‌زاده، و سيني حاوي استخوانها، رضاشاه پهلوي

 

___________________________

 

1. اين عقيده کاملاً صحت دارد و ساحتمان اين ايوان در عهد خود کريم خان ايجاد گرديده است.

2. عباس اقبال آشتياني، «از ابتدای صفویه تا آخر قاجاریه پادشاهان ایران هر یک در کجا مدفونند»، مجله يادگار، س 3، ش 2، شهريور 1325، ص 17 و 18 .

3. اين دو بيت در روي تيغه شمشير کريم خان که به وسيله علي‌اصغر اصفهاني در سال 1198 هجري ساخته شده، طلاکوب گرديده است. اين شمشير امروزه در موزه نظامي مجموعه کاخ‌هاي سلطنتي سعدآباد نگهداري مي‌شود.


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org