ماهنامه شماره 72 - صفحه 4
 

 

 

» تاگور در ايران

 

جلال فرهمند

Farahmand@www.iichs.org

 

در جواني زندگيم بسان گلي بود!

گلي که دربحبوحۀ بهار برگهاي خود به نسيم سحري مي‌بخشد و احساس کسر و کمبود نداشت!

اکنون در پايان جواني، زندگيم مانند ثمريست که توان بخشش ندارد.

انتظار دارد تا بار شيرين خود را به يکباره نثار کند.

                                                                                       (تاگور)

 

روابط ايران و هند، رابطه‌اي عميق و طولاني است. از همان زمان که نخستين تمدنهاي روي کره خاکي شکل گرفت دو نژاد هند و اروپايي در ايران و هند مستقر شدند. في‌الواقع هر دو ملت ريشه‌اي واحد دارند. هر دو تمدن تقريباً با هم ريشه دواندند و دور از هم ولي در کنار و همسايگي هم به بالندگي رسيدند. هر چند که در طول دو سه هزار سال گاه تنشهايي با هم داشتند ولي عموماً روابط دوستانه‌اشان بيش از روابط خصمانه‌اشان بود.

 

قرنها بعد فرهنگ فارسي و ايراني همراه با اسلام قدم به اين سرزمين پهناور گذاشت. نفوذ زبان فارسي چنان بود که زبان و خط فارسي زبان و خط رسمي و علمي آن ديار گشت و صدها سال بر اين شکل دوام آورد. هر چند که استعمار فرانسه و سپس انگليس در کوتاه کردن و مهجور نمودن اين پيوند نقشي پررنگ داشتند.

 

هر جاي هند که قدم بگذاريم در ابنيه و کتب قديمي آنجا رد پاي فرهنگ ايراني ديده مي‌شود. همه جاي آن ابياتي از شعرهاي هندي پارسي‌گوي بر بدنه ساختمانها نقر شده است. شعرايي که نسل اول آنان ايرانيان و دانشمندان مهاجر بودند و نسل دومشان آميزه‌اي از هند و ايراني.

 

استعمار هر چند که فاصله‌اي عميق بين دو فرهنگ انداخت ولي در قشر نخبه و اديب هند علاقه به زبان فارسي و نزديکي به فرهنگ آنان همچنان ادامه دارد.

 

فرهنگ هند که طي قرنها با زبان فارسي عجين شده بود نمي‌توانست يک شبه از آن جدا گردد و گنجينه‌اي از کتابها و آثار ادبي و علمي خود را به فراموشي بسپارد. شعرايي چون اقبال لاهوري و صدها تن ديگر حد واسط اين علاقه و ادامه پيوند اين دو فرهنگ بود. غير از اين گروه شعراي پارسي‌گوي، شعراي هندي گوي نيز نقش مهمي داشته‌اند. معروف‌ترين آنان تاگور است. تاگور معروف‌ترين شاعر و بين‌المللي‌ترين شعراي هند است.

 

وي به سال 1861 در خانواده‌اي اشرافي و ثروتمند به دنيا آمد. هر چند در کودکي و جواني به علت روح سرکشش تن به تحصيل آکادميک نداد ولي نزد پدر بسياري از علوم و فنون روز و خصوصاً ادبيات را آموخت و از همان اوايل زندگي دست به نگارش آثار ادبي و تاريخي زد.

 

تاگور در کليه اين آثار نبوغ خود را ظاهر ساخت و با کمال قدرت و مهارت آثار ادبي خويش را عرضه کرد و در عين حالي که به کنه عقائد ملي و فرهنگ و تمدن و فلسفه هند توجه داشت از عرفان و تصوف ايران الهام گرفت و به ادبيات سانسکريت عنايت کرده از افکار جديد و تحصيلات اروپايي گلچيني کرده، با  روحي تازه که در پيکري کهن حلول دارد عنصري دلفريب و کم نظير پديد آورد که وي را جاوداني کرد.

 

نقطه اوج دوران ادبي وي به سال 1913 است. سالي که وي موفق به گرفتن جايزه ادبي نوبل شد. و او اولين آسيايي بود. از همين سال مورد توجه جهانيان قرار گرفت. به سال 1915 از طرف دولت انگليس لقب «سر» گرفت.

 

تاگور هر چند بسيار آرام و مخالف تندروي بود و حتي در اين زمينه سياستهاي ملايم گاندي را نسبت به استعمارگران نمي‌پسنديد ولي در سال 1919 که استعمارگران انگليسي مردم پنجاب را سرکوب کردند از لقب و عنوان خود چشم پوشيد و طي نامه‌اي به نايب‌السلطنه هند نوشت: «آنچه روزي مايه سرافرازي بود اکنون روزي فرا رسيده که مايه ننگ گرديده است ...» اين کار تاگور بازتاب قابل توجهي در هند داشت که بعدها تاگور همچنان بر اصول خود پايبند بود و روش گاندي را نمي‌پسنديد. تاگور به بسياري از نقاط جهان سفر کرد و از جمله آن ايران بود.

 

وي به دعوت دولت ايران 25 فروردين 1311 و به همراهي جلال‌الدين کيهان سرکنسول ايران در بمبئي از راه بندر بوشهر وارد ايران شد و قريب چهل روز مهمان ايران بود. از طرف ايران ابوالحسن فروغي رئيس دارالمعلمين عالي و از طرف انجمن ادبي ايران ملک‌الشعراي بهار به استقبال وي تا شيراز رفتند.

 

تاگور پانزده روز پس از پياده شدن در بندر بوشهر و سياحت شهرهاي اصفهان و شيراز هفتم ارديبهشت 1311 وارد تهران شد. همراهان وي عروسش پراتيما و منشي‌اش چاکراوارتي و دينشاه ايراني رئيس انجمن ايران در بمبئي بودند.

 

خصوصيات ظاهري وي را ايرانيان حاضر در کنارش چنين بيان مي‌کنند: «تاگور قامتي بلند داشت و لباده دراز و ساده‌اي که مي‌پوشيد بر قامتش مي‌افزود. با گيسوان سفيد نقره‌فام و پيشاني بلند و چهره باز و گشاده و چشمان جذاب و نافذ و محاسن بلند و ظريف و صداي ملايم و آهنگ مطبوع و سخنان شمرده و سنجيده و حرکات موقر و متين. تاگور شخصيت بسيار برجسته و مؤثري داشت و انسان را به ياد حکما و عرفاي بزرگ عهد عتيق مي‌انداخت».

 

آمدن وي به ايران شور و هيجان ايجاد کرد و در دو سخنراني وي بيش از دو هزار نفر تجمع کردند. ملک‌الشعراي بهار به مناسبت سفر وي به ايرن شعري سرود که قسمتي از آن چنين است:

 

سيصد و ده چون بگذشت از هزار            گفته شده اين شعر خوش آبدار

جانب بنگاله فرستادمش                       هديۀ تاگور لقب دادمش

از وطن حافظ شيرين سخن                    بگذرد آن طوطي شکر شکن

طوطي بنگاله بر آيد ز هند                      جانب ايران بگرايد ز هند

چون من از اين مژده خبر يافتم                 پاي ز سر کرده و بشتافتم

ديدمش آن سان که نمودم خيال               بلکه فزونتر به جمال و کمال

قد برازنده و چشم سياه رخ،                    چو به بر تنکي چهره ماه

اوست نمودار بت باميان                          زانش گرفتيم چو جان در ميان

اي قلمت هديه پروردگار                           هديۀ ايران بپذير از بهار

 

تاگور سي‌ام ارديبهشت ايران را ترک کرد. تصاوير آن سفر را به يادگار پيش‌کش خوانندگان بهارستان مي‌نماييم:

  

[416 ـ 4ع]

[2029 ـ 11ع]

[5911 ـ 11ع]

     

[411 ـ 4ع]

 رابيندارانات تاگور

[55 ـ 288م]

تاگور در ميان اعضاي آستان قدس رضوي؛ فرخ، محمدعلي شوشتري،

حسين ميرزايي

[1050ـ 172ع]

تاگور بين تعدادي از رجال فرهنگي ايران؛ عباس اقبال آشتياني، محمدتقي بهار، علي دشتي، غلامرضا رشيد ياسمي، عيسي صديق، فلسفي، سعيد نفيسي.

     

[95ـ 2ع]

تاگور و همراهانش در منزل فروغي؛ احمد بدر، عيسي صديق، محمدعلي فروغي.

[361 ـ 4ع]

تاگور هنگام سخنراني در محوطه مجلس شوراي ملي؛ عبدالحسين اورنگ، حسين دادگر، يحيي قراگزلو، سعيد نفيسي، مهديقلي هدايت.

[4965ـ 4ع]

سخنراني در محوطه مجلس شوراي ملي؛ عبدالحسين اورنگ، خسرو ايلخان بختيار، حسين دادگر، يدالله دهستاني، ابراهيم زنجاني، محمدعلي فروغي، يحيي قراگزلو، ولي‌الله نصر، سعيد نفيسي، مهديقلي هدايت.

     

 

___________________________________

 منابع:

بهار، محمدتقي. ديوان اشعار شادروان محمدتقي بهار. ج2.

تاگور، رابيندارانات. سرودهاي جاوداني. ترجمۀ گ.ل تيکو.

تاگور، رابيندارانات. نيايش. ترجمۀ محمدتقي مقتدري.

صديق، عيسي. يادگار عمر. ج2.

نيک‌پي، اعزاز. تقدير يا تدبير.

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org