ماهنامه شماره 69 - صفحه 2
 

 

 

» احسان الله خان دوستدار

 

طاهره شکوهي

 

احسان‌الله خان دوستدار، فرزند ميرزا علي اکبر حافظ الصحه در 1263 در خانواده‌اي منتسب به بهائيت در ساري چشم به جهان گشود. تحصيلات خود را در مدارس تربيت و سپس دارالفنون به پايان برد و زبان فرانسه را در آنجا آموخت و مدتي معلم فرانسه فرزندان حاجي ميرزا يحيي خان املشي بود.

 

در جواني به افکار آزاديخواهانه گرايش پيدا کرد و پس از پيروزي انقلاب مشروطه در 1325 ق به عضويت «انجمن حقيقت» از انجمنهاي مشروطه خواه ساري درآمد. وي از جمله مجاهدان در قيام گيلانيان عليه محمدعلي شاه (دوره استبداد صغير) و ماجراي فتح تهران بود. در سال 1331 ق در نبرد قواي دولتي با ابوالفتح ميرزا سالارالدوله شرکت داشت. با شروع جنگ جهاني اول و تشکيل دولت موقت مهاجرين در کرمانشاه به آنان پيوست و به دليل اختلاف با رئيس دولت موقت، رضاقلي خان نظام‌السلطنه مافي به تهران بازگشت.1

 

در سال 1335 ق «کميته مجازات» مقارن با سرنگوني تزار روسيه و انقلاب بلشويکي در تهران تشکيل شد. اين کميته اقدام به مجازات کساني مي‌نمود که به رغم ايشان عاملان سياست انگليس بودند، از آنجايي که احسان‌الله خان عمليات آنان را با اهداف و آرمانهاي خود منطبق ديد تلاش کرد به نوعي به کميته وصل شود ولي به علت اينکه اعضاي کميته مخفي و ناشناخته بودند تصميم گرفت با يک حرکت خودسرانه توجه اعضاي کميته را به خود جلب نمايد لذا دست به ترور ميرزا حسن مجتهد زد و پس از اين اقدام بود که به «کميته مجازات» ملحق شد.2

 

با دستگيري بهادرالسلطنه کردستاني (عضو کميته مجازات) و اعترافات وي، اعضاي کميته دستگير شدند و احسان‌الله خان به رشت فرار کرد و در آنجا به ميرزا کوچک خان پناه برد و ميرزا علي‌رغم اصرار وثوق الدوله حاضر نشد او را به قواي دولتي تحويل دهد. احسان‌الله خان به تدريج اعتماد ميرزا را جلب کرد و از ياران نزديک او شد. در زمان حکومت سردار معظم خراساني بر گيلان و لشکرکشي او براي قلع و قمع جنگليها، مشاراليه از معدود کساني بود که جان سالم بدر برد و توانست بار ديگر در فومنات به ميرزا بپيوندد.

 

پس از تشکيل جمهوري انقلابي گيلان، احسان‌الله خان به عضويت ستاد ارتش انقلاب درآمد. وي از ابتداي انقلاب کبير 1917 تحت تأثير افکار تند و انقلابي بلشويکها قرار داشت لذا با کمونيستهاي تندرو همراه شد. افکار و انديشه‌هاي کمونيستي او با تفکر مذهبي و ناسيوناليستي ميرزا هيچ سازشي نداشت و رفته رفته جاه طلبي او موجبات بروز اختلاف بين سران جنگل را فراهم آورد. پس از اينکه ميرزا به حالت قهر رشت را ترک نمود، کمونيستهاي افراطي کودتاي سرخ را برپا نمودند و کميته جديدي را جهت اداره امور جمهوري گيلان به رياست احسان‌الله خان تشکيل دادند. اقدامات کميته مذکور موجبات نارضايتي اهالي و تضعيف نهضت جنگل را فراهم آورد.

 

چندي بعد کار به نبرد بين جنگليها و انقلابيون کشيد که در نتيجه آن قواي جنگل از نيروهاي انقلاب که پشت گرمي به ارتش سرخ داشتند شکست خوردند و به جنگل عقب نشيني کردند، ليکن رويدادهاي پيش آمده و در پي حمله قواي دولتي و ضعيف شدن انقلابيون، بلشويکها را وادار ساخت که دست دوستي به سمت ميرزا دراز کنند.

 

حزب کمونيست قفقاز، حيدرخان عمواغلي را براي رفع مناقشه و درگيري دروني جنبش به گيلان اعزام کرد. حيدر خان دو جناح اصلي درگيري را به آشتي فراخواند و نتيجه آن تشکيل دولت جديدي شد که در آن ميرزا کوچک خان سرکميسر و احسان‌الله خان کميسر قضايي و معارف گرديد، اما کمتر از دو ماه بعد از کار برکنار گرديد. پس از آن خودسرانه تصميم به فتح پايتخت گرفت که با شکست مواجه شد.3

 

دولت مرکزي با آگاهي ارتشهاي دروني جنبش جنگل قواي نظامي به سوي آنها اعزام کرد و باعث عقب نشيني نيروهاي جنبش به سوي جنگل شد. پس از آنکه قواي دولتي رشت را تصرف کرد احسان‌الله خان به انزلي رفت و همزمان با تسلط قواي دولتي بر انزلي با کشتي به باکو رفت. او و يارانش پس از ورود به باکو حزبي به نام «کميته انقلاب آزادکننده ايران» را تشکيل دادند.

 

در پي بازگشت تعداد زيادي از کمونيستها و ديگر مبارزان ايراني از سوي مقامات شوروي در آذر 1316 احسان‌الله خان را در باکو دستگير و او را به دست داشتن در فعاليتهاي ضد شوروي به عامل انگليس بودن متهم کردند، اما به رغم شکنجه‌هاي سخت او اين اتهامات را رد کرد. از وي پنج ماه بازجويي به عمل آمد و براي بازجوييهاي بيشتر او را به مسکو فرستادند. وي براي رهايي از اين وضعيت براي ميکويان، پژوف و استالين نامه نوشت و خدمات خود را متذکر شد ولي نامه‌ها بي پاسخ ماند. در 19 اسفند 1317 مشاراليه را بار ديگر محاکمه و صبح همان روز در مسکو اعدام کردند. پس از تبعيد رضا شاه، همسر و فرزند او به ايران بازگشتند.4

_________________________

 

1. فرهنگ ناموران معاصر ايران، ج2، تهران: سازمان تبليغات اسلامي، حوزه هنري، سوده مهر، 1384، ص 61.

2. حسن مرسلوند، زندگينامه رجال و مشاهير ايران، ج1، تهران: الهام، 1369، ص 81.

3. هومن يوسفدهي ، حکمرانان در عهد زنديه و قاجاريه، رشت، نشر گيلان، 1382، ص 235 ـ 237.

4. فرهنگ ناموران معاصر ايران، ص 162.

  


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org