ماهنامه شماره 67 - صفحه 6
 

 

» در پناه روس (ويژه يکصد و پنجمين سال مشروطيت)

 

جلال فرهمند

Farahmand@www.iichs.org

 

ظاهراً شب جمعه 26 جمادي الاول 1327 ق آخرين شب پادشاهي محمدعلي ميرزا بود. چون فرداي آن روز يعني 27 جمادي الاول با حدود پانصد نفر از اعوان و انصارش از سلطنت‌آباد به سوي زرگنده باغ تابستاني سفارت روس حرکت کرد و رسماً تحت حمايت آن کشور قرار گرفت. وي اولين و آخرين شاه دورۀ معاصر ايران است که بدعتي نو پديد آورد و تحت‌الحمايه يک کشور بيگانه قرار گرفت.

 

مجاهدين فاتح تهران از روز قبل به تهران وارد شده بودند و مواضع خود را در اماکن حساسي چون بهارستان و مجلس و قزاقخانه تحت اختيار گرفته بودند. نيروهاي نظامي وفادار به شاه پراکنده شده بودند و محمدعلي ميرزا بي يار و ياور شده بود. حرکت وي به سفارت روس جنجالي به پا کرد که حتي مورد سرزنش دوستانش واقع شد. هر چند بسياري ديگر از يارانش به سفارتهاي روس و انگليس و عثماني پناهنده شدند و يا بيرق آنان را بر سر منزل خود برافراشتند. البته بايد از اشخاصي نيز ياد کرد که اين ننگ را نپذيرفتند. عين‌الدوله که خود از جمله استبداديون بود هنگامي که نوکران سفارت روس بيرق آن کشور را جهت نصب بر منزلش برايش بردند علناً با اين کار مخالفت کرد و خود عصازنان شجاعانه در حالي که شهر هنوز در التهاب و ناامن بود به مقر کميته مجاهدين در عمارت بهارستان حرکت کرد و خود را تسليم آنان کرد و هرگونه رفتاري را با خود پذيرفت. اين حرکت وي جمع را تحت تأثير قرار داد و وي بخشوده گرديد.

 

همان روز پناه بردن شاه به سفارت مجمع عمومي مجاهدين در صحن بهارستان تشکيل شد. بنابر اخبار، مجلسي با حضور نزديک به سيصد نفر از رؤساي فاتحان تهران و علما و اعيان و اشراف و تجار و رؤساي صنوف و حدود سه هزار تن از عموم طبقات فراهم آمده بود. چون بنا بر رأي گيري بود و رأی گيري به واسطه ازدحام غيرممکن مي‌نمود بنا شد کميسيون فوق‌العاده‌اي تشکيل شود تا در خصوص عزل محمدعلي ميرزا و نصب شاهي ديگر تصميم گيري نمايد.

 

کميسيون فوق‌العاده‌ انتخاب شد. اعضاي آن بدين شرح انتخاب شدند: صنيع‌الدوله، وثوق‌الدوله، مستشارالدوله، حکيم‌الملک، حسينقلي خان، صدرالعلما، ميرزا سيد محمد امامزاده، حاج محمدعلي تاجر، حاج سيد محمد تاجر، سالار حشمت، مرتضي‌قلي خان بختياري، عميدالسلطان، وحيدالملک، حاج سيد نصرالله، ميرزا سليمان خان، نظام‌العلماء، آقا ميرزا غفار، عميدالحکما، معزالسلطان رشتي، قوام‌السلطنه، ميرزا يانس، کسمايي و آقا ميرزا طاهر.

 

[878 ـ 124ط]

محمدعلي شاه در اوج با جواهرات سلطنتي که زيب لباس و کلاه خود کرده است.

 

همين کميسيون همان روز، عزل محمدعلي شاه و نصب احمد شاه را اعلام مي‌نمايد و به تمام ولايات و ايالات ابلاغ مي‌کند. دوران جديدي آغاز مي‌شود و جشن و سرور همه جا را مي‌گيرد. مطمئناً اين خبر خوشحالي چنداني را براي پناهندگان سفارت روس به همراه نياورد. شاه قديم سلطنت خود را به باد رفته مي‌بيند و شاه جديد کودکي بيش نبود و اهميت آن را درک نمي‌کرد. مسلماً هيچ پدري از عزيز شدن پسرش ناراحت نمي‌شود ولي هيچ کدام از دل محمدعلي ميرزا در آن غروب دلگير خبري نداريم.

 

بعد از عزل محمدعلي ميرزا، کميسيون فوق‌العاده جهت حفظ امنيت هيئتي را مأمور حل و فصل مسائل شاه سابق مي‌نمايد تا هر چه زودتر وي را از ايران خارج نمايند چون هر آن احتمال مي‌رفت با تحرکات وي غائله‌اي ديگر شکل گيرد. هيئتي مأمور خروج وي شد و قرار بر آن شد که مبلغي نيز جهت اعاشه وي تدارک ديده شود.

 

در کنار اين مسائل طلبکاران شاه و نيز طلب دولت بابت جواهرات سلطنتي و جواهرات دولتي که شاه سابق به رهن بانک استقراضي و اشخاص مختلف نهاده بود نيز به ميان کشيده شد که مسئله خروج شاه را حدود يک ماه به تأخير انداخت. رفت و آمد به سفارتهاي گوناگون و بانک استقراضي و جلسه با اشخاص مختلف کار هر روزۀ اين هيئت بود. گزارشها تهيه شد و بازيها انجام گرفت، تا بالأخره شاه سابق پذيرفت در حمايت روسها به فرنگ برود. در اواخر شعبان وسائل حرکت محمدعلي ميرزا از ايران فراهم شد. هر چند اين خروج اندکي بيش دوام پيدا نکرد و محمدعلي ميرزا مجدداً به طمع شاهي به ايران لشکر کشيد. ولي شکستش در جنگ موجب آن شد که وي ديگر روي ايران را نبيند.

 

اسنادي که در اين شماره بهارستان ارائه شده درباره بخشي از جلسات اين کميسيون است که در نوع خود جالب و خواندني است:

 

کميسيون تحصيل وسائل حرکت اعليحضرت محمدعلي ميرزا روز شنبه 27 شهريور 1327 انعقاد يافت. دبير مخصوص که حامل پارۀ پيغامات در حضور اميربهادر و مجلل السلطان به محکمه عدليه به سفارت روس بود و مجلس حاضر شده و اجوبۀ که تحصيل نموده بود اظهار داشت و بعد هيئت کميسيون به اکثريت آراء آقاي نواب را به رياست و اعتلاء الملک را به منشي گري کميسيون انتخاب نمودند. معاون وزارت خارجه دو فقره مراسله از سفارت انگليس قرائت نمود (يکي راجع به حرکت محمدعلي ميرزا روز چهارشنبه غره شهر شعبان و تهيه ده دستگاه کالسکه و دويست نفر قزاق و يکي در باب فقدان يکصد و پنجاه و هشت هزار تومان و خوردۀ نقره در ضرابخانه و مطالبه خسارت آن از دولت) و همچنين کاغذ دوستانه از شارژدافر عثماني در ضديت توقيف شمس‌آباد خالصه که در تصرف ناصرالسلطنه بود خوانده شد و نيز کاغذي از سفارت روس درباب توقيف آغا سلطان خواجه نواب اشرف والا کامران ميرزا قرائت گرديد و کميسيون آغا سلطان را از نظميه احضار کرد که تحقيقات لازمه از جواهرات مفقوده و مرهونه در خانه کامران ميرزا نموده و مرخصش نمايد. درباب ساير کارها بعد از مذاکرات زياد قرار شد که يکي از اعضاء کميسيون به سفارت انگليس و روس و عثماني رفته يادداشت ذيل را مطرح مذاکره نمايد:

 

يادداشتهاي راجعه به اعليحضرت محمدعلي ميرزا

1. اسناد و جواهرات مرهونه هنوز نرسيده است.

2. حرکت محمدعلي ميرزا قبل از تسويه حقوق مردم و طلبکاران چه بايد بشود و تکليف چيست؟

3. پرداخت حقوق و مطالبات رؤساي بيوتات و ساير طلبکاران.

4. تکليف املاک محمدعلي ميرزا با داشتن قرضها چيست؟

5. جواهراتي که فروخته شده و يا رهن گذاشته شده است بايد از مال شخصي محمدعلي ميرزا جبران شود و يا از رهن بيرون آيد.

6. پس از ورود محمدعلي ميرزا به محل مأمون به سمت تبعيت ايران با او رفتار خواهد شد.

7. در صورتي در محل مامون محمدعلي ميرزا مشغول انتريک و فساد شود هرگاه در خاک روسيه باشد تکليف چيست؟

8. در مسئله مقرري اگر از سفارت مذاکره شد جواب داده شود پس از تشکيل دولت ثابته پروتکل مطرح مذاکره خواهد شد و اين ماده در ضمن آن تسويه مي‌شود.

9. در مورد دو کيسه مرواريد و زمردها

 

[2419 ـ 1ع]

محمدعلي ميرزا در تدارک حمله به تهران در منطقه گنبد؛ آخرين حضور وي در ايران

 

يادداشتهاي راجعه به نواب اشرف و والا کامران ميرزا

10. در خصوص زمردها و مرواريدها

11. در باب منظريه و فروش آن

12. دادن محاسبات ايام وزارت جنگ و در ايام مجلس

13. در باب بعضي از پناهندگان سفارت که متهم به جنحه و جنايب هستند مذاکره شود که جلب به عدليه شوند.

 

يادداشتهاي راجعه به پناهندگان سفارت کبراي عثماني

14. در باب حاجي ناصرالسلطنه مذاکره شود

15. در باب پول مشيرالدوله و قوام‌الدوله

16. در باب لزوم حضور مشيرالسلطنه در خزانه

17. درباب تحقيق از مشيرالسلطنه در خصوص مهر کيسه‌هاي مرواريد

18. درباب محاکمه قوام‌الدوله در عدليه با اويس ميرزا و اقرار قوام‌الدوله به فحش دادن به او در کاغذي که خودش نوشته است و در روزنامه‌جات درج است با اکثريت آرا نواب انتخاب شده که به سفارت روس و انگليس و عثماني برود و جناب مشارٌاليه اظهار داشته که بايد مذاکرات رسميت داشته باشد و بايد با حضور مدير وزارت خارجه به سفارتها بروم کميسيون مشارالسلطنه احضار و قرار دادند اول غروب به اتفاق آقاي نواب به سفارتخانه‌ها بروند درباب معوق ماندن کارهاي فوريه به واسطه عدم مهر مخصوص اين کميسيون قرار شد از هيئت مديره استعلام شود که مهر مخصوص تهيه شود يا نوشتجات را به مهر هيئت مديره بفرستند. کاغذي به وزارت ماليه نوشته شد که محمدعلي ميرزا در عرض اين يک سال و اندي چقدر از گمرک ولايات و غيره وجه دريافت کرده است. اجزاء کشيکخانه و غلام به پيشخدمتان عرض حالي داده و مطالبه از اميربهادر کرده بودند قرار شد فردا يکي از آنها آمده و در کميسيون توضيحات بدهد.

 

روز يکشنبه 28 شهر رجب 1327

مجلس انعقاد يافت، مرتضي قلي خان غايب بود به علاوه ديروز از حضور هم استعفا دادند. از طرف کميسيون شرحي به وزارت نوشته شد که از بانک استقراضي صورت و تاريخ کليه اشياء و جواهرات دولتي که در بانک رهن گذاشته‌اند خواسته شود و همچنين کاغذي در تأکيد حاضر نمودن صورت وجهي که اعليحضرت محمدعلي ميرزا سال گذشته از گمرک و غيره دريافت کرده است سريعاً به کميسيون بفرستند. شش فقره اسناد بانک استقراضي و سه فقره قبض امانت شش رشته تسبيح مرواريد از قرار تفصيل ذيل از اشخاص مفصلة الاسامي دريافت گرديد و قرار شد که اسناد را به وزارت ماليه داده قبض دريافت دارند و آن وقت قبض را به کميسيون بياورند که ثبت شود.

 

از جانب حاجي عدل السلطنه اسناد بانک ارائه گرديد:

نمره 21775، 10 شهر ذي القعده 1326 ده هزار تومان رهن داده‌اند سه تسبيح مرواريد با زمرد و ياقوت و لعل با مهرلاک

نمره 13695 بيست هزار تومان رهني که داده‌اند با تاريخ فارسي نداشت.

نمره 26662، 21 شهر جمادي الثانيه 1327 هشتاد هزار تومان سه تسبيح مرواريد مهر کرده پانصد و سي و پنج مرواريد، هشت زمرد يک لعل در عينک طلا در قاب

نمره 23688، 27 صفر 1327 بيست و پنج هزار تومان دو نيم تاج و گل کمر سه قلابه 12 آويز با مداليونها الماسها ياقوت مرواريد بدون يک مرواريد بدون دو برليان شکسته مخلوط با طلا و نقره از وثوق حضور ارائه گرديد.

نمره 26368، 12 جمادي الثانيه 1327، 241 انگشتر طلاي الماس سوار نه هزار تومان.

نمره 25245، 2 ربيع الثاني 1327، مرواريد ريزه به وزن 24 ... چهل و يک مثقال با کيسه پانزده هزار تومان

 

از جانب موثق الملک نوشته امانت تجارتخانه طومانيانس ارائه گرديد:

به موجب سه قبض شش تسبيح مرواريد

نمايندۀ اجراء کشيکخانه و غلام پيشخدمتان حاضر شده بود و مطالبه طلب سه ساله خود را از امير بهادر مي‌نمود. جواب داده شد در اين فقرات مشغول مذاکره هستيم که طلب ارباب حقوق از امير بهادر و غيره پرداخته شود. همين که قرار کليه داده شد تکليف شما هم معلوم مي‌شود.

 

آغا سلطان را از نظميه آوردند و استنطاق او به موجب صوت عليحده ضبط گرديد و مرخص شد. در اين بين آقاي نواب و جناب مشارالسلطنه از سفارتخانه‌ها مراجعت نموده و نتيجه ملاقات آنها به قراري شده است که ذيلاً درج مي‌شود:

 

روز يکشنبه 28 شهر رجب 1327 نواب از طرف هيئت و جناب مشارالسلطنه از طرف وزارت خارجه به سفارت روس رفته و به موجب قرارداد ديشب وزير مختار انگليس هم در سفارت روس حاضر بودند. مطالبي که راجع به حرکت محمدعلي ميرزا و ماندن اجزاء او و گرفتن اساسه سلطنت و مطالبي که يادداشت داده شده بود به آنها مذاکره نمودند پس از گفت و گوي زياد (پروژه) ذيل در سفارت ... شد که اگر دولت عليه و سفارتين قبول نمايند از همان قرار اين عمل ختم شود:

 

صورت قراري بين دولت عليه ايران و سفارتين روس و انگليس درباب بعضي از مسائل راجعه به اعليحضرت محمدعلي ميرزا و همراهان ايشان و حضرت والا کامران ميرزا و غيره داده خواهد شد موافق ذيل است:

 

1. اسناد و جواهرات و ساير اساسه مرهونه را دولت عليه از سفارتين روس و انگليس مطالبه نمايد مشروط بر اين است که اولياي عليه از اشيائي که کسر است صورتي به سفارتين ارسال دارند. هرگاه اولياي دولت عليه بخواهند از کسر جواهرات و اساسيه تدريجاً صورت به سفارتين بفرستند مختارند.

 

2. پس از ورود محمدعلي ميرزا به محل مأمون به سمت تبعيت ايران شناخته مي‌شود.

 

3. اعليحضرت محمدعلي ميرزا تمام املاک و مستقلات و کليه اموال غير منقوله خود را در ايران به قبالجات و بنچاقات و هر نوع نوشتجات در ايران به دولت عليه ايران واگذار مي‌فرمايند و دولت عليه ايران يک ميليون و چهارصد هزار تومان که کلية ً اعليحضرت محمدعلي ميرزا تا اين تاريخ از بابت اصل تنخواه و فرع آن تا غره ژانويه سنه 1909 مديون بانک استقراضي روسي‌اند و يکصد و سي هزار تومان اصلاً و فرعاً تا تاريخ اين ورقه مديون حاجي فرج صراف تبعه روس مي‌باشند و ساير مطالب حقه اتباع خارجه تا تاريخ 14 آغوست 1909 از وزارت جليله خارجه مطالبه شده است. پس از تحقيق صحت آن مطالبات متقبل اداء آن مي‌شوند که خود اولياي دولت عليه ايران به اتفاق سفارتين قراري با طلبکاران مزبوره بدهند و سفارتين روس و انگليس بر عهده مي‌گيرند در اجزاي قرارداده در تسهيل تأديه آنها نهايت مساعدت به عمل مي‌آورند و هرگاه غير از اينها طلبکار ديگري از اتباع روسي ادعاي جزئي طلب نمايد دولت عليه ايران به اطلاع سفارتين روس و انگليس رسيدگي نموده و اگر صحت آن ثابت شود در قرار تأديه آن دريغ نخواهد نمود و همچنين مطالباتي که اتباع ايران از اعليحضرت محمدعلي ميرزا دارند پس از ثبوت در عدليه در عهده دولت عليه ايران خواهد بود و مقرري ساليانه اعليحضرت که براي مدت حيات با تمام خانواده سلطنتي غير از اعليحضرت شاهنشاهي و والاحضرت وليعهد البته سالي يکصد هزار تومان خواهد بود.

 

4. پس از فوت اعليحضرت محمدعلي ميرزا براي کليه بازماندگانشان غير از اعليحضرت شاهنشاهي و حضرت اقدس وليعهد دولت عليه کلية ً سالي بيست و پنجهزار تومان مقرر است که مابين آنها ساليانه تقسيم شود و هر يک از آنها که فوت شوند سهم او مقطوع خواهد بود.

 

5. اشخاصي که در رکاب اعليحضرت در سفارت هستند ماذون نخواهند بود از ايران بروند مگر پس از آنکه هر يک از آنها وکيل ثابت الوکاله شرعي معين نمايند آن وکلا در عوض موکلين در مقابل دعاوي دولت عليه و ساير مردم در محکمه عدليه حاضر و پس از ثبوت دعاوي از عهده مدعا به آنها برآيند و وکلاي مزبوره حق خواهند داشت که به اطلاع دولت عليه در سفارت روس اموال منقوله و غير منقوله آنها را فروخته در عوض طلب ثابته بپردازند و اگر چيزي باقي نماند هر يک از آن موکلين مقروض آن باقي خواهند بود و سفارت دولت بهيه روسيه در وصول بقيه مطالبات مجاهدت و مساعدت خواهد نمود.

 

6. مطالبات فوق يا از روي تمسک يا از روي دفاتر دولت و يا از روي دفاتر تجارت‌خانه‌ها مشخص و معين و تأديه خواهد شد.

 

سفارت روس اصرار داشت که پروتکل امضا شود. نظر به اشکالاتي که امروز در سفارت مذاکره شد صلاح نديديم که در کسر مبلغ هفتاد و پنج هزار تومان اصرار کنيم.
 
سفارت عنوان داشت که بر حسب تلگرافي که از قونسول روس در تبريز رسيده است ستار خان امر داده است که املاک محمدعلي ميرزا را بچاپيد و مشغول تدارک جنگ با ماکوئيها است. گفتيم او را به تهران احضار خواهيم کرد و در باب حضرت والا کامران ميرزا چون عجالتاً ماندني است مذاکره نشد در سفارت کبراي عثماني در باب حاجي ناصرالسلطنه با شارژدافر مذاکره شد اظهار مي‌دارند که بيست هزار تومان قرار بوده است ناصرالسلطنه بدهد و خواهد داد. گفتيم قرار سي هزار تومان بود. اصرار داشت که بيست هزار تومان است و خواهد داد. در باب شمس‌آباد اظهار داشته که چون از ساير اعاظم ايران خالصه‌هايي را که خريده‌اند استرداد نشده است شمس‌آباد هم بايد در تصرف حاجي ناصرالسلطنه باشد. هر وقت عموماً قراري داده شد او هم مطيع است آنچه لازم بود در اين باب گفته شد مسموع نيفتاد و اظهار مي‌داشت که چهارده سال است در دست اوست و مبالغي خرج کرده است.
 
در باب وجهي که مشيرالسلطنه و قوام‌الدوله بايد بدهند شارژدافر جواب داد که اولاً خوب است خيلي مدارا کنيد و با اين وضعي که در پيش است صلاح نيست که سختي نماييد. ولي من در وصول تنخواه با شما همراهم. کتابچه اعانه ترتيب بدهيد که اسم اينها هم در آن کتابچه با مبلغي که بايد بدهند باشد که بدهند.
 
در باب محاکمه قوام‌الدوله در عدليه راجع به  شاهزاده اويس ميرزا قرار شد که شارژدافر، قوام‌الدوله وادار نمايد که شاهزاده را راضي نمايند.
 
 

 

[2433 ـ 1ع]

محمدعلي ميرزا در تبعيدگاه

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org