ماهنامه شماره 64 - صفحه 3
 

 

» قوام‌السلطنه و حزب دمکرات ايران

 

نيلوفر کسري

 

قوام‌السلطنه پس از بازگشت از روسيه، گرچه در ظاهر با روسها کنار آمده بود و امتيازاتي به حزب توده داده بود و حتي براي مدت کوتاهي آنان را به کابينه وارد نموده بود وليکن به خوبي مي‌دانست که براي حفظ استقلال و تماميت ارضي ايران مي‌بايست حزب دمکرات آذربايجان و کومله کردستان را که در آن زمان با تکيه بر روسها داعيه استقلال طلبي داشتند، نابود کند. او در اين راستا مي‌بايست قدرت حزب توده را تضعيف نمايد و از ائتلاف او با احزاب فوق و نفوذش در بين کارگران و دهقانان بکاهد.

 

بنابراين جهت دستيابي به سه هدف اوليه‌اش الف. متشکل کردن کارگران و دهقانان و روستاييان  و سازمانهاي کارگري زير نفوذ يک حزب ملي و ميهني. ب. ايجاد زمينه مناسب جهت پيروزي در انتخابات مجلس پانزدهم و در دست گرفتن قوه مقننه. ج. ايجاد يک سازمان پايدار حزبي دولتي که از آغاز به ايجاد يک مکتب سياسي جديد جهت تربيت نوآموزان سياست دست يابد و سياستمداران آينده کشور را تحويل جامعه دهد، دست به کار شد و نخستين حزب دولتي را در ايران ايجاد نمود. او اين امر را به طور جسته و گريخته با عده‌اي از دوستانش در ميان گذاشت وليکن به نتيجۀ جدي نرسيد تا اينکه يک روز حسين مکي را به دفتر خود خواست و رسماً و بدون مقدمه گفت: «مي‌خواهم حزب نيرومندي تشکيل بدهم. آيا با من در اين کار همکاري مي‌کنيد؟ مکي گفت: هدف از تشکيل اين حزب چيست؟ گفت اين مطلب بايد کاملاً محرمانه باشد، حزب توده با تشکيلاتي که دارد، دولتي در داخل دولت تشکيل داده و اشخاص را جلب و در اتحاديه کارگران حبس مي‌کنند و با ائتلافي که با فرقه دمکرات آذربايجان و حزب ايران و بعضي دستجات و احزاب ديگر نموده حکومت مرکزي ديگر معني و مفهومي ندارد. مي‌خواهم با ايجاد اين حزب تعادلي برقرار کنم و جلو تندرويهاي آنها را بگيرم. مکي گفت مرامنامه حزب چيست؟ گفت خيلي تندتر از مرامنامه حزب توده –يک مرامنامه ناسيونال سوسياليست خيلي حاد – سپس مکي گفت: اگر از اشخاص آزاديخواه ملي و معروف در اين حزب وارد شوند، همکاري خواهم کرد. قوام‌السلطنه گفت مثلاً چه اشخاصي؟ مکي گفت: مانند حائري‌زاده يزدي، موسوي‌زاده يزدي، ارسلان خلعتبري و عده‌اي از اين قبيل. قوام‌السلطنه گفت: اگر حاضر به همکاري شوند موافقم.1

 

به دستور قوام‌السلطنه مرامنامه و اساسنامه‌اي مترقي براي حزب تهيه شد. او از خرداد 1325 شالوده حزب را با ياري همکاران خود فراهم ساخت و از مظفر فيروز براي اينکه روسها دست به تحريکاتي عليه حزب نزنند براي شرکت در حزب دعوت کرد. ظاهراً اين حزب براي در درست گرفتن انتخابات مجلس پانزدهم، نفوذ قوام و يارانش در مجلس و تصويب قرارداد نفت ايران و شوروي ايجاد شده بود. مظفر فيروز مأمور شد تا سادچيکف سفير کبير روسيه شوروي را به اين امر متقاعد نمايد. سپس براي حزب کميته‌اي مرکزي تأسيس شد.

 

اعضاي کميته مرکزي حزب شامل سردار فاخر حکمت، مظفر فيروز، محمدولي فرمانفرمايان موسوي‌زاده، سيد هاشم وکيل، ابوالحسن حائري‌زاده، ابوالحسن عميدي نوري، محمود محمود، زين‌العابدين فروزش، ابوالحسن صادقي و حسن ارسنجاني بودند. اينان در 29 تير 1325 احمد قوام السلطنه را به سمت رهبر کل حزب برگزيدند.2

 

تشکيل حزب توسط خود قوام و به طور رسمي از راديو در 8 تير 1325 رسماً اعلام شد. حزب دمکرات داراي يک مرامنامه ده ماده‌اي بود. وسعت تشکيلات و سازمان حزب تا آن زمان بي‌سابقه بود. و از يک کميته مرکزي و چندين کمسيون تشکيل مي‌شد. اين حزب نخستين حزبي بود که پس از حزب توده به طور رسمي شاخه زنان تشکيل داد و زنان را به کوشش و فعاليت سياسي فرا خواند.

 

اين شاخه زير نظر پروين ملک‌آرائي، مهرانگيز دولتشاهي، فاطمه سياح، توران وارسته، فصيح‌الملوک‌ سهام، قمر فرجام، ناهيد فخرآرا و فخر عادل خلعتبري اداره مي‌شد و زنان و دختران دانش‌آموز و دانشجو و کارمندان را تحت شرايط ويژه‌اي جذب خود مي‌ساخت. سازمان جوانان حزب نيز زير نظر مظفر فيروز و سيد هاشم وکيل فعاليت مي‌نمود.3

 

حزب دمکرات ايران روزنامه‌اي به نام روزنامه دمکرات ايران به عنوان ارگان رسمي منتشر مي‌ساخت و از يک کمسيون مرکزي و شوراي عالي تشکيل مي‌شد و در کليه شهرستانها و استانها شعبه داشت. اين حزب در يکصدمين روز تأسيس حزب رژه‌اي عظيم در حضور قوام انجام داد. عده‌اي از اعضاي حزب به سرکردگي شاهنده گاردي به عنوان گارد نجات ملي تشکيل دادند که داراي اونيفورم ويژه‌اي بودند.4

 

تأمين مخارج حزب نيز نه از طريق بودجه دولتي بلکه از پول اعتبارات داده شده جهت فعاليتهاي اقتصادي توسط نخست‌وزيري تأمين مي‌شد. همچنين مبالغي هم از سرمايه‌داران و مالکان بزرگ که مي‌خواستند وارد قوه مقننه گردند دريافت مي‌گشت.5

 

قوام با اقدامات خود توانست ظرف مدت کوتاهي شوراي متحده مرکزي کارگران حزب توده را که جهت سلطه بر کارخانه‌ها و کارگاهها و نفوذ بر روي کارگران تشکيل شده بود و در رأس آن رضا روستا قرار داشت از بين برد.6

 

پس از رد شدن مقاوله نامه قوام ـ سادچيکف نفاق در ميان نمايندگان حزب دمکرات ايران افزايش يافت و سردار فاخر به همراه 22 تن از نمايندگان عضو حزب از قوام جدا شدند. از نخستين مخالفان، حائري زاده بود که در مجلس صحبت و مخالفت از دولت را آغاز کرد و در نهايت هنگامي که قوام مي‌خواست در مجلس رأي نهايي را به دست آورد، از شرکت در رأي خودداري کردند. در نهايت دولت قوام‌السلطنه را در سراشيب سقوط قرار دادند و برکناري او را رقم زدند. با برکناري قوام‌السلطنه از نخست وزيري حزب دموکرات ايران منحل گشت.  

 

____________________________

 

1. حسين مکي، خاطرات سياسي مکي، علمي، ايران، 1368، ص 22 ـ 23.

2. باقر عاقلي، روزشمار تاريخ معاصر ايران، ج1، ص 280.

3. ابراهيم صفايي، "کارنامه چند حزب"، انجمن تاريخ، (اسفند ماه سال 1349).

4. جلال عبده، چهل سال در صحنه، ص 251 ـ 252.

5. باقر عاقلي، ميرزا احمد خان قوام‌السلطنه، ص 437.

6. فخرالدين عظيمي، بحران دمکراسي، ص 203.  


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org