ماهنامه شماره 61 - صفحه 6
 

» گزارش صعود به قله توچال گراميداشت دهه پيروزي انقلاب اسلامي ايران

 

نزديك شدن به دهه پيروزي انقلاب اسلامي انگيزه‌اي شد كه با دوستان كوهنورد به اين تصميم برسيم كه صعود زمستاني و سنگيني به مناسبت گراميداشت اين ايام خجسته داشته باشيم. به اين ترتيب تصميم گرفتيم صعود به قله توچال در ارتفاع 4000متري مشرف به تهران را كه يكي از قلل سنگين مي‌باشد در برنامه خود بگنجانيم.  

 

با توجه به تغييرات آب و هوايي زمستان امسال لازم بود مطالعات هواشناسي جامعي داشته باشيم. به همين خاطر سايتهاي هواشناسي ايراني و خارجي را مورد مطالعه قرار داديم و نهايتاً روز چهارشنبه 17 بهمن را براي صعود انتخاب كرديم.

 

افرادي كه براي اين صعود اعلام آمادگي كردند عبارت بودند از آقايان: جلال فرهمند، اكبر مشعوف، احمد فاضلي‌پناه، محمد معيني، غلامرضا شريفي، مهرنوش حاجي مزداراني و مختار حديدي. محل تجمع ساعت 30/4 صبح در مؤسسه بود.

 

خوشبختانه همه دوستان راس ساعت 30/4 در مؤسسه حاضر شدند و پس از خوش و بش و تقسيم وسايل مورد نياز به دربند رفتيم. با توجه به يخ زدگي زمين  از ابتداي مسير يخ‌شكنها را بستيم و لباسهاي گرممان را پوشيديم. ساعت 15/5 صبح حركتمان را آغاز كرديم. حدود نيم ساعت از مسير را طي كرده بوديم كه صداي اذان از روستاي پس قلعه در فضاي كوهستان طنين انداز شد. در پياده روٍ جلوي قهوه‌خانه‌اي سكويي بود كه از برف پاك شده بود براي نماز ايستاديم. پس از خواندن نماز صبح به راه افتاديم. آرام آرام حركت مي‌كرديم و آهسته آهسته از تاريكي وارد روشنايي مي‌شديم و آفتاب كم كم در گستره كوهستان پهن مي‌گشت. ساعت 8 صبح به شيرپلا رسيديم. درب پناهگاه بسته بود در زديم در را برايمان باز كردند به داخل رفتيم تا هم صبحانه بخوريم و هم قدري استراحت كنيم. پس از استراحت ساعت 45/8 به سمت پناهگاه سنگ سياه در مسير توچال با گامهاي آهسته و استوار ادامه مسير داديم. بر اثر تابش انوار خورشيد هوا گرم شده بود به طوري كه لباسهايمان را كم كرديم. دما در ساعت 10 صبح به 15 درجه بالاي صفر مي‌رسيد. برايمان باوركردني نبود در حالي كه مي‌دانستيم در همين زمان دماي تهران 7 درجه بوده است.

 

از آن بالا وقتي تهران را مي‌نگريستيم ابرها را مي‌ديديم كه از سمت شرق به تهران وارد مي‌شود و آهسته آهسته تهران را در خود فرو مي‌برد. بعد از آنكه كاملاً تهران را پوشاند به سمت بالا و شيرپلا به حركت در آمد آنچنان كه حس مي‌كرديم به زودي به ما خواهد رسيد. ما كه آهسته آهسته بالا مي‌رفتيم ابرها به دنبال ما مي‌آمدند. ساعت 15/11 بود كه به سنگ‌سياه رسيديم. ابرها جا مانده بودند تا شيرپلا آمده و ديگر توان بالا آمدن نداشتند خسته و كوفته همانجا ماندند ما نيز خسته شده بوديم. هوا آنقدر خوب و گرم بود كه به داخل پناهگاه نرفتيم بلكه در كنار پناهگاه روي سنگها لختي استراحت كرديم. ابرهاي خسته را به نظاره ايستاده بوديم كه توان بالا آمده نداشتند و ما آماده حركت بوديم. ساعت 45/11 همه توانمان را جمع كرديم و با مدد از لطف خداوند با نگاهي به قله به راه افتاديم. براي اينكه به علت كمبود هوا در ارتفاعات دچار خستگي مفرط و تهوع  و سردرد نشويم خيلي آهسته حركت مي‌كرديم. بيش از يك ساعت از سنگ سياه دور نشده بوديم كه سرماي قله را احساس ‌كرديم. لحظه‌اي ايستاديم لباسهاي گرممان را پوشيديم، دستكشها را به دست كرديم و مسير را ادامه داديم. ساعت 30/2 بعد از ظهر به قله رسيديم. باد مي‌آمد خود را به داخل پناهگاه رسانديم تا قدري از سرما و باد در امان باشيم. سرماي هوا در قله 15- درجه بود. با خوردن يك ليوان چاي قدري گرم شديم و از اينكه صعودمان موفقيت‌آميز بود شكر خداي بزرگ را بجا آورديم. رسيدن به مقصد و هدف، خستگي را از تنمان خارج كرد. لحظه‌اي با خود اندیشیدیم كه چگونه اهداف بزرگ با قدمهاي آهسته و مستمر دست‌يافتني مي‌شود.

 

                                                               گروه كوهنوردي مهر

مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

 

از راست: محمد معيني، احمد فاضلي پناه، مهرنوش حاجي مزداراني، مختار حديدي، جلال فرهمند، غلامرضا شريفي، اکبر مشعوف

 
     

     

     

 

     


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org